کتاب «قدرت فقر: مارکس اسپینوزا میخواند» تلاش دارد از «اخلاق» اسپینوزا به سوی اخلاقی درباره ما، درباره فهم و عمل ما، حرکت کند. جهانی که اسپینوزا به روی ما میگشاید، بافتار و بنیان این کتاب کوچک را تشکیل میدهد.
نویسنده کتاب «قدرت فقر»، مارگریتا پاسکوچی، دکترای ادبیات تطبیقی را در دانشگاه نیویورک سیتی ایالات متحد خوانده است، رساله دکترای وی «سرمایه و امر خیالی، مطالعهای در باب کالا در مقام ابژه شاعرانه» نام دارد. او همچنین دارای دکترای فلسفه از دانشگاه فرانکفورت آلمان نیز هست.
آنتونیو نگری که ققنوس در ذیل همین مجموعه کتاب «اسپینوزا و ما» را از او منتشر کرده است، در پیشگفتاری که بر کتاب «قدرت فقر» نوشته است، این کتاب را چنین توصیف کرده است: «اثر مارگریتا پاسکوچی کتابی است خوشخوان وقتی ریسمان آریادنهای را دنبال کنیم که ذکاوت و قدرت برسازنده ما را به جنگ مینوتور سرمایهدارانه رهنمون میشود. ما، در این توسل به افسانهها، افسانههای مشابه دیگری نیز مییابیم که تخیلمان را چندان برنمیانگیزند. نه ایکاروس که به شیوهای یوتوپیایی میخواهد از مصیبتی بگریزد که سرمایه تحمیل میکند و نه هرکول که در مقام رفرمیستی شایسته همواره فکر میکند قدرتمندتر از دشمن است ـ تا جایی که توهم به هزیمت ختم میشود.
نه؛ در اینجا مسئولیت اخلاقی و انقلابیمان شناخت را به جانب فقر سوق میدهد ـ نه به سوی یوتوپیا و نه به جانب تکبر رئالیستی بلکه در عوض به سوی تجربه فقر. پاسکوچی میگوید فقرا قدرتمندند. او مارکس را در مقام خواننده اسپینوزا تفسیر میکند: با وجود این، شاید، در اینجا چیزی بیش از آنی وجود دارد که در آثار اسپینوزا و مارکس میتوان یافت. برای چنگ زدن بر این چیز بیشتر، ریسمان واپسینی در کار است که باید بدان متوسل شد: گره زدن تجربه فقر به هستیشناسی میل، به عبارت دیگر، هستیشناسی عشق.»
کتاب «قدرت فقر» از سه حرکت تشکیل شده است. در حرکت اول، رابطه اسپینوزا ـ مارکس، با شرح قرابتهای تعریف «مفهوم مشترک» در اسپینوزا و تعریف «ارزش» نزد مارکس، ترسیم میشود.
دومین حرکت، قرائت خلاقانه مارکس از اسپینوزا و وفاداریاش را به او در دست نوشته ١٨٤١ برجسته میسازد.
سومین حرکت، مضمون قدرت برسازنده فقر را از مجرای مقایسه دقیق نوشتههای اسپینوزا و مارکس، به علاوه متأخرترین تفاسیرشان، شرح و بسط میدهد. سرانجام، این کتاب تلاش دارد از «اخلاق» اسپینوزا به سوی اخلاقی درباره ما، درباره فهم و عمل ما، حرکت کند. جهانی که اسپینوزا به روی ما میگشاید، بافتار و بنیان این کتاب کوچک را تشکیل میدهد.
به گفته مترجمان، نویسنده کتاب، ترجمه انگلیسی کتاب را پیش از انتشار در انگلستان در اختیار آنها قرار داده است. نویسنده همچنین دیباچهای با نام «عمل سیاسی عشق» بر ترجمه فارسی کتاب نوشته است.
او در این دیباچه گفته است: «اسپینوزا در ایران. گفتمانی که، با عزیمت از اسپینوزا و قرائت مارکس از وی، خط سیری را به سوی فهم فقر به منزله قدرت برسازنده ترسیم میکند به خواننده ایرانی چه میتواند بگوید؟
منظور از این ادعا چیست که قدرت برسازنده ـ نیروی ایجابی تولید مستمر حیات ـ در لحظهای که این ظرفیت تولید از آن تفریق میشود، امری که در مورد فقر نیز صدق میکند، واجد قدرت ایجاد دگرگونی رادیکال در آن رابطه نابسندهای است که این ربایش را موجب میشود؟
چند سال پیش، در مقالهای چاپشده در نشریه نیویورکر، مدعای یک بانوی روشنفکر ایرانی را خواندم که بر نیاز به اسپینوزا در ایران مهر تأیید میگذاشت.
کار دانشپژوهانی، همچون فؤاد حبیبی و امین کرمی، که عمر خودشان را صرف انتشار آثاری در باب اسپینوزا برای خوانندگان ایرانی کردهاند، پاسخی ارزشمند و ذیقیمت به این نیاز و پرسش مزبور است و من از بابت گنجاندن این کتاب کوچک در مجموعه کارهای گرانبهایشان از آنها سپاسگزارم.
من در این کتاب تلاش کردم، با عزیمت از موضعی بسیار نزدیک به تفکر اسپینوزا و با قرائت «دفترچه اسپینوزای مارکس»، یعنی یادداشتهایی که مارکس جوان از آثار اسپینوزا برمیدارد، به سوی فهم علت خویش به مثابه مولدبودگیِِ جوهر در بافتار رابطه حالتها حرکت کنم و آن را به چارچوب تولید سوبژکتیویتهمان تبدیل کنم. به عبارت دیگر، تلاش کردم تا رابطه موسس ذات و وجود، یعنی سازوکار اندراج ذات در وجود را به مثابه قسمی رابطه تولید، به مثابه خود همان طبیعت مولد حیاتمان فهم کنم، تا ببینم که آیا این هسته زایا، این ظرفیت تولید حیات بیشتر و پیشتری که طبیعت واجد آن است، میتواند بر ظرفیتی اعمال شود که هر کدام از ما جهت تولید و ساختن خویش در حیات از آن برخورداریم.»(22)
کتاب «قدرت فقر: مارکس اسپینوزا میخواند» نوشته مارگریتا پاسکوچی را فواد حبیبی و امین کرمی ترجمه کردهاند و نشر ققنوس آن را در 232 صفحه با تیراژ 1100 نسخه و قیمت 29 هزار تومان منتشر کرده است.
نظر شما