وی گفت: شاید خواندن این کتابها چندان در قدم اول راحت نباشد. فهمیدن کل یک کتاب علمی بستگی به پیشزمینه افراد دارد. حال اگر فردی بر یک موضوع تسلط کامل داشته باشد، اگر کتابی هم در این زمینه (علمی-عمومی) میخواند قطعا درک بیشتر و فهم بالاتری از آن خواهد داشت و این فرد است که صلاحیت و شایستگی کافی برای ترجمه آثار علمی را دارد که برای عموم نوشته شده است.
فرهادیان تاکید کرد: در کل یکی از معیارهای فهم کتابهای علمی، علم و اطلاعات قبلی مخاطبان است. البته این موضوع برای کتابهای حوزه ادبیات هم صدق میکند؛ در کل فهم افراد از یک کتاب طیف مشخصی دارد. از طرفی مترجم باید بداند که چه چیزی را ترجمه میکند. اگر بخواهم از تجربه شخصی خود در این زمینه بگویم؛ چندی پیش کتابی درباره مولکولها برای ترجمه به دست گرفتم، وقتی با بخشی که درباره مولکولهای زیستی نوشته شده بود برخورد کردم، چون درکی از موضوع نداشتم ترجمه آن را تا یادگیری کامل متوقف کردم.
وی ادامه داد: ترجمه این اثر چند سال طول کشید و زمانی که احساس کردم میتوانم متن را ترجمه کنم و بفهمم که چه چیزی نوشته است به ادامه آن پرداختم؛ دقیقا به قول اینشتین اگر چیزی را میدانید باید بتوانید به مادربزرگتان توضیح دهید؛ این گزاره هم برای نویسنده و هم برای مترجم صدق میکند. مترجم هم اگر نفهمد که متن در چه بابی سخن میگوید به طور قطع نمیتواند کتاب را آنگونه که باید ترجمه کند.
فرهادیان با اشاره به الزام وجود ویراستار علمی در بحث انتشار متون علمی برای عموم مردم گفت: نمیتوان به طور قطع گفت که ویراستاری علمی باید در نشر علمی وجود داشته باشد و هر کتابی نیازمند ویراستار علمی است. قطعا وجود فیلترهای بیشتر برای کتابهای ترجمه باعث میشود اثر خوبی از آب دربیاید. اینکه کتابی پس از ترجمه کامل توسط فردی که دانش کافی در آن زمینه خاص دارد و از طرفی هم ویراستار علمی است میتواند متن منسجمتر و استانداردتری شود. در این شرایط فردی که به عنوان ویراستار علمی وارد عمل میشود باید از مترجم دانش بیشتری داشته باشد، در غیر این صورت اتفاق خاصی نمیافتد یا با دخالتهای ناآگاهانه اشتباهاتی در متن وارد میشود.
فرهادیان ادامه داد: شاید بیشتر از یک ویراستار علمی نیازمند فردی هستیم که بعد از ترجمه به واسطه دانش کافی بتواند ایرادات ترجمه را قبل از انتشار بگیرد و با تعامل با مترجم این ایرادات حل شود.
وی با اشاره به ارزیابی خود و در قیاس با کشورهای پیشرو در زمینه چاپ و انتشار کتابهای علمی برای عموم گفت: در یک نگاه کلی وضعیت مطلوبی نداریم و قطعا هنوز راههای زیادی مانده است که نرفتهایم. مردم ما هنوز از علم میترسند و علم برایشان یک مفهوم خشک دارد. چیزی که برای من جالب است این است که کتابهای حوزه فلسفه در ایران خوب فروش میروند و مردم توجه زیادتری به این کتابها دارند درحالی که خواندن کتابهای فلسفی چندان آسانتر از کتابهای علمی- عمومی نیست، حتی میتوان گفت در مواردی سختتر هم است.
این مترجم گفت: به یاد دارم روزی استاد معصومی همدانی به این موضوع اشاره داشت؛ وی میگفت در بسیاری از کشورهای دنیا مخاطبان کتابهای فلسفی افرادی خاص هستند در حالی که در کشور ما طرفداران بیشتری دارد. موضوعاتی که در این کتابها منتشر شدهاند در بسیاری موارد سختتر از کتابهای علمی است. باید بپذیریم که هنوز قشر کثیری از مردم جامعه ما از خواندن کتابهای علمی اکراه دارند.
وی علت اکراه برخی مردم از محتوای علمی را در از بینرفتن کنجکاوی ذاتی آنها دانست و گفت: همه انسانها از سنین کودکی دارای یک کنجکاوی ذاتی هستند؛ با توجه به نوع آموزش موجود در کشور ما بخشی از این کنجکاوی حداقل در نسل بزرگسال امروز آسیب دیده است و افراد در سنین بزرگسالی علاقهای به خواندن این کتابهای علمی نشان نمیدهند. باید به این کنجکاوی مجال بالیدن داد. از طرفی هم هنوز نشر علمی کشور انتخابهای زیادی در باب کتابهای علمی به مردم نداده است.
فرهادیان افزود: این ژانر در حال حاضر شتاب زیادی در کشورهای دنیا گرفته است و امروزه تعداد افرادی که دست به تالیف عموم میزنند افزایش یافته است؛ اگر نگاهی به کتابفروشیهای این کشورها بیندازید متوجه خواهید شد که بخش قفسههای کتابهای علمی فراختر از قبل شده است. به مراتب دانشمندان در فرآیندی جذابتر، حرفشان را میزنند و این به هنری فاخر تبدیل شده است و خودشان میخواهند که پلی میان دانشمندان و عموم مردم بزنند. خاصیت علم این است که اگر فردی چیزی میداند میخواهد آن را به دیگران بگوید.
در ادامه وی درباره کتاب «یخچال اینشتین» که از سوی جینو سگری تالیف شده است گفت: این کتاب جزو آن دسته از کتابهایی است که ترجمه آن برای خود من بسیار لذتبخش بود. درواقع این اثر یکی از جذابترین کتابهایی است که در حوزه علم برای عام نوشته شده است. نویسنده در یک خانواده علمی به دنیا آمده است، مفهوم فیزیک و گرما را میگیرد و حول آن علوم مختلف را کنار یکدیگر میچیند. زبان کتاب بسیار نرم است و مخاطبان میتوانند احساس صمیمانهای با آن داشته باشند. شاید علت روانی متن کتاب دخالت همسر سگری در متن و ادبیات کتاب است که نویسنده و رماننویس بوده است.
وی افزود: سگری جزو آن دسته از نویسندگانی است که علاوه بر دانشمند بودنش کتابخوان قهاری است و این را به خوبی از کتابنامه انتهای کتاب میتوان دریافت.
نظر شما