مدیر انتشارات کتابدار معتقد است؛ ناشرانی به سمت کتابسازی گرایش پیدا میکنند که اهداف بلندمدت و میانمدت شفافی ندارند، به اهداف کیفی کمتر توجه میکنند و با سازوکارهای حرفهای نشر آشنایی کمتری دارند.
وی افزود: برخی از این نهادها حتی در این زمینه در حال رقابت با ناشران و نهادهای خصوصی هستند، از سوی دیگر افزایش نگاه کنکوری و نمرهمدار به آموزشهای پایه از جمله عوامل رشد و توسعه این پدیده شده است.
محسنی با بیان اینکه نگاه کنکوری و کسب رتبه نیازمند تولید محتواهایی است که هدف اصلی آن نمره است، عنوان کرد: این موضوع در حالی مطرح میشود که هدف اصلی نظام آموزشی باید استفاده از راهبردهایی باشد که مهارتهایی چون عادت به مطالعه، سواد اطلاعاتی، خلاقیت و نوآوری، انواع مهارتهای شناختی و حسی-حرکتی، و غیره را ایجاد کند.
وی یادآور شد: برونداد چنین نظام آموزشی در سایر سطوح آموزشی و پژوهشی، فعالیتهای گوناگون فردی و اجتماعی و در مشاغل گوناگون نیز رفتارهای شناختی و غیرشناختی دانشگریز خواهند داشت.
محسنی بیتوجهی به اهداف کمی و کیفی مرتبط با آموزش و پرورش، آموزش عالی و تولید و مصرف محصولات علمی و فرهنگی را یکی دیگر از عوامل موثر بر کتابسازی معرفی کرد و افزود: کمتوجهی به اهداف و وظایف بالادستی وزارتخانهها و نهادهای مهم دولتی و غیردولتی، سند چشمانداز آموزش و پرورش، نقشه جامع علمی کشور و سایر اسناد بالادستی مرتبط با حوزههای متعددی که ناظر بر ارتقای کم و کیف فعالیتهای شناختی و مهارتهای حرفهای گوناگون و بهخصوص افزایش کمی و کیفی تولید و مصرف کتاب و سایر منابع مکتوب، از جمله عوامل ایجاد کتابسازی است.
مدیریت ناکارآمد
وی با بیان اینکه مدیریت ناکارامد نهادهای آموزشی، علمی و فرهنگی در مقایسه اهداف و وظایف نهادهای مادر مرتبط با ارتقای تولید و مصرف کتاب و سایر محتواهای فکری با وضعیت موجود کشور نشانگر مدیریت ناکارآمد این نهادهاست، گفت: توجه آنها به اهداف و وظایفی است که برای آن سازوکارهای گسترده مالی، اجرایی، نیروی انسانی و غیره در سطح ملی دارند، یکی از دلایل بسیار مهم در گسترش همه پدیدههای منفی مرتبط با کتاب و کتابخوانی و کاهش کیفیت فعالیتهای شناختی نیز مدیریت ناکارآمد نهادهای دولتی و غیردولتی است که هر کدام در این زمینه دارای وظایف مشخص قانونی هستند.
محسنی افزود: میتوان گفت که کمتوجهی به نقد، ارزیابی و داوری؛ سنتها و سازوکارهای مورد استفاده در نظام ارتباط علمی به گونهای است که داوری، ویرایش، و نقد و ارزیابی در آن نقش پالایشی مهمی دارد.
مدیر انتشارات کتابدار از کمتوجهی به این سنتها و سازوکارهای علمی و حرفهای و نقطه مقابل آن به عنوان عاملی برای رواج فرهنگ مدح و ثنا، ملاحظهکاری و محافظهکاری نام برد و گفت: این موضوعات در کنار یکدیگر سبب شده است تا افراد و آثاری در این عرصه جولان دهند که شایستگی لازم را ندارند و به همان نسبت افراد و آثاری از دور خارج شوند که باید در مرکز توجه باشند.
وی با اشاره به ناشرانی که به سمت کتابسازی میروند، گفت: تاکید من بر مطالعه پدیده کتابسازی در بافت بزرگ اجتماع، ارتباط آن با کنشهای گوناگون مرتبط با نشر و حتی تعریف و بررسی آن به عنوان زیرمجموعه تولید و مصرف اطلاعات و دانش در سطح ملی و جهانی اشاره به این واقعیت دارد که در کتابسازی، مقالهسازی و محتواسازی کم و بیش همه بخشهای اجتماع نقش دارند، بر آن تاثیر میگذارند و از آن تاثیر میپذیرند.
محسنی ادامه داد: کتابسازی را باید کنشی تلقی کرد که پیش از آغاز فرایند نشر یک اثر شکل گرفته است، در واقع نیز همین گونه است. زیرا بیشتر کنشهای مرتبط با تولید محتوا را نویسندگان و محققانی انجام میدهند که عمدتا وابسته به نهادهای آموزشی و پژوهشی هستند و حتی مصرفکنندگان اصلی محتوا نیز همین گروه از افراد و نهادها هستند.
وی با بیان اینکه این گزارهها بیشتر برای محتواهای آموزشی و به خصوص پژوهشی مصداق دارد، گفت: تولیدکنندگان محتواهای ادبی بیشتر بیرون از حلقه نهادهای آموزشی و پژوهشی رسمی هستند همچنین مصرفکنندگان محتواهای ادبی نیز همین رابطه را با نهادهای آموزشی و پژوهشی دارد.
مدیر انتشارات کتابدار درباره نقش نویسندگان و مخاطبان این کتابها نیز گفت: به نظر من نویسندگان و مصرفکنندگان این دسته از محتواها هم کم و بیش با این نهادها رابطه دارند و به شکلهای گوناگون تحت تاثیر کم و کیف کنش آنها هستند؛ برای مثال کم و کیف نقد و داوری محققان و نویسندگان دانشگاهی از آثار ادبی، کم و کیف کتابخانههای دانشگاهها و موسسات پژوهشی و بخصوص کتابخانههای عمومی بر تولید و مصرف اطلاعات به صورت مستقیم و نامستقیم تاثیر دارد.
به گفته وی، بیشتر کنشهای مرتبط با کتابسازی را نویسندگان و محققانی انجام میدهند که وظیفه اصلی تولید محتوا، داوری محتوا، ویرایش علمی و حتا ادبی آن را بر عهده دارند. با این حال، ناشر به عنوان حلقه ارتباطی بین نویسنده و مصرفکننده محتوا مهمترین نقش را در انتخاب محتوا، ارتقای کیفیت محتوا از طریق مدیریت فرایند داوری و ویرایش و نیز معرفی و عرضه محتوا دارد.
نقش اثرگذار ناشر
محسنی همچنین به دو اصل کلی در حوزه کتابسازی اشاره کرد و گفت: نقش بیبدیل ناشر در مدیریت چرخه نشر (از مدیریت انتخاب و داوری تا مدیریت ویرایش و غیره) اقتضا میکند تا کم و بیش نقش آن در کم و کیف مناسب یا نامناسب بودن محتوا نیز به رسمیت شناخته شود؛ با این توضیح که باید متناسب با جایگاه، وزن و نقشاش در «مدیریت» همین چرخه پاسخگو باشد و نه بیشتر.
وی افزود: به عبارت دیگر، ناشر تولیدکننده محتوا نیست اما در افزایش کیفیت و ایجاد ارزش افزوده در محتوا نقشی بیبدیل دارد، از سوی دیگر کم و کیف کنشهای هر فرد و نهاد، بخصوص از نوع مهارتهای شناختی، تحت تاثیر دانش، مهارت، هدف و وظیفه اوست.
مدیر انتشارات کتابدار نبود سیاست کاری مدون را از جمله عوامل سوق ناشران به پدیده کتابسازی معرفی کرد و گفت: ناشرانی به سمت کتابسازان، تقویت این پدیده و حتی گاه خود کتابسازی کشش بیشتری خواهند داشت که اهداف بلندمدت و میانمدت شفافی ندارند، به اهداف کیفی کمتر توجه میکنند و با سازوکارهای حرفهای نشر آشنایی کمتری دارند.
محسنی نبود مهارت و تخصص لازم برای مدیریت کنشهای مرتبط با تولید و ارزیابی محتوا را یکی دیگر از عوامل موثر در این حوزه دانست و ادامه داد: برخی از این ناشران از دانش فنی و تخصصی افراد شایسته استفاده نمیکنند و نسبت به اهداف علمی، فنی، فرهنگی، اجتماعی و تاثیر همه اینها بر کنشها و اهداف اقتصادی خود شناخت کمتری داشته و خود نیز کمتر چنین اهدافی دارند.
به گفته وی، این گروهها به نقش و تاثیر اعتبار و مهارت حرفهای، علمی، فنی و تخصصی در افزایش موفقیتشان در حوزه نشر واقف نیستند و برای منافع فوری و بخصوص مالی اهمیت بیشتری قائل هستند.
محسنی با اشاره به نقش ناشران در این حوزه، یادآور شد: تعریف کتابسازی به شدت به ارزشها و شاخصهای گوناگون حاکم بر جامعه، کموکیف تولید و مصرف علوم، فنون، ادبیات و هرگونه محتوای فکری در کشور و حتی در مقیاس جهانی مربوط است و ناشر به عنوان واسطه بین تولیدکننده و مصرفکننده تا حد خاصی میتواند موجب ایجاد ارزش افزوده در محتوای کتاب شود.
وی تاکید کرد: بهترین ناشران تنها میتوانند با اتخاذ سازوکارهای حرفهای آثار را داوری و ویرایش کنند، اما آنها حتا در مرحله داوری و ویرایش آثار، بخصوص در حوزه علمی نیز به همان افراد و نهادهای تولیدکننده محتوا وابستهاند، به همین دلیل فراتر از این مهارتها و دانش علمی تولیدشده در کشور نمیتوانند حرکت کنند.
محسنی با بیان اینکه تجربه من به عنوان یک ناشر حاکی از آن است که بیشتر آثار رد شده این دسته از ناشران اغلب توسط ناشران دیگر بدون داوری و ویرایش منتشر میشود، گفت: البته تقاضای نشر چنین آثاری در کشور وجود دارد و برای ناشر و صاحب اثر نیز منافع دارد، همچنین کم و کیف بازخورد مصرفکنندگان حوزههای علمی و حرفهای حاکی از آن است که گاهی تفاوت چندان معناداری از نظر بازخورد مالی و بخصوص تعداد شمارگان بین این دو وجود ندارد.
وی افزود: همین وضعیت سبب شده تا ناشران باکیفیت و حساستر نسبت به داوری و ویرایش نیز کم و بیش در برزخی گرفتار شوند که آیا در راهبرد انتخاب و چاپشان کمی تجدید نظر کنند یا نه؟
محسنی البته از پدیده چاپ دیجیتال و شمارگان محدود به عنوان یکی از عوامل مهم در این حوزه نام برد و گفت: چاپ دیجیتال سبب سردرگمی بیشتر در این زمینه شده است، زیرا یکی از دلایل بسیار مهم ناشران در داوری سختگیرانه نسبت به انتخاب اثر و حتا ویرایش علمی و ادبی آثار این بود که هزینه چاپ افست و انبوه به مراتب بالاتر بود و هر گونه خطا در این زمینه پرهزینه.
به گفته وی، اما در شرایط فعلی که بیشتر آثار به صورت محدود، چندنسخهای و دیجیتال منتشر میشوند، پرداخت هزینههای داوری و ویرایش بسیار سنگین خواهد بود. به همین دلیل، مقاومت ناشران معتبر برای حفظ کیفیت آثار علمی در شرایط فعلی برای آنها بسیار پرخطر و پرهزینه است و برخی از ناشران به بهانه ارائه خدمات نشر، هرگونه آثاری را بدون داوری و ویرایش منتشر میکنند.
راهکارهای پیشنهادی
محسنی همچنین درباره راهکارهای برخورد با کتابسازی، توضیح داد: پدیده کتابسازی در کشور جلوههای گوناگونی دارد، به همین دلیل، برخورد با آن باید متناسب با کم و کیف آن در هر بخش باشد؛ اول از همه تعریف حقوقی، شکلی و محتوایی کتابسازی است. بسیاری از آثار در نگاه محققان، متخصصان و نویسندگان حرفهای یک حوزه مصداق بارز کتابسازی است اما به دلایل حقوقی قابل پیگیری نیست.
وی ادامه داد: مثلا یک اثر خاص چنان مطابق اصول نگارش علمی بستهبندی شده است که مو لای درز آن نمیرود اما در نگاه متخصصان آن حوزه کتابسازی است. در واقع این دسته از کنشها با اخلاق حرفهای نگارش و پژوهش علمی و ادبی منافات دارد همچنین شبیهسازی آثار دیگران بدون ایجاد ارزش افزوده نسبی، مصداق بارز کتابسازی است.
مدیر انتشارات کتابدار با بیان اینکه ارزیابی کتابها و مقالهها اغلب نیازمند توجه به ابعاد گوناگون مساله از جمله اهداف نویسنده و ناشر، مخاطبان آنها، کم و کیف آنها از نظر ساختاری، نگارشی، علمی و ادبی و برخی از شاخصهای دیگر این حوزه به شمار میآیند، عنوان کرد: نوشتن اثری آسانخوان با اهداف آموزشی و جلب دانشمندان جوان به علم و پژوهش توسط دانشمند بزرگی چون هاوکینگ حتا اگر حاوی یک استناد به منبعی نباشد نیز مصداق کتابسازی نخواهد بود اما همین اثر را اگر فرد و ناشری دیگر، با محتوایی شبیهسازی شده و بدون ارزش افزوده بیشتر منتشر کند، مصداق کتابسازی است.
محسنی تاکید کرد: حضور یک نویسنده غیرمتخصص در یک حوزه تخصصی معمولا باید با شک و تردید ارزیابی شود؛ البته لازم است کم و کیف تلاش، اهداف نویسنده و ناشر و بخصوص محتوای خود اثر نیز توجه شود. زیرا تشخیص کتابسازی و کم و کیف آن اغلب نیازمند ارزیابی محتوای یک اثر به تنهایی و بخصوص مقایسه آن با آثار همموضوع و مشابه است.
وی با بیان اینکه کتابسازی در حوزههای علمی و پژوهشی عمدتا به فعلی اشاره دارد که همراه با سرقت محتوایی است، گفت: سرقت محتوایی نیز در حوزههای علمی و پژوهشی تعریف خاص خودش را دارد که طبیعتا اینجا جای شکافتن آن نیست. همه این کنشها در حوزههای علمی و حتا غیرعلمی غیرمجاز است و مجازات سنگینی هم دارد، برای مثال استفاده از متون دیگران بدون استناد غیرمجاز است. حتی میزان استناد و چند و چون آن نیز اهمیت دارد.
محسنی درباره دیگر مصداقهای کتابسازی نیز توضیح داد: تغییر نام نویسنده و مترجم، کم و زیاد کردن نام افراد بدون انجام کار، ایجاد تغییرات جزئی در ترجمه یا تالیف، ترکیب چند مقاله و بخش از کتابهای گوناگون، دادهسازی، بازنشرهای غیرحرفهای، انتشار کتابی از ناشر دیگر، و مانند آن از جمله اقدامات آشکار سرقت محتوایی است که میتوان آنها را در زمره کتابسازی هم قرار داد.
وی با باین اینکه در بیشتر این کنشها افرادی درگیر هستند که در زمره تولیدکنندگان محتوا هستند، یادآور شد: کتابسازی عمدتا توسط افرادی بیرون از حلقه نشر انجام میشود و حداقل باید آن را زیرمجموعه تولید خود محتوا تلقی کرد، البته ناشر نیز به دلایل گوناگون میتواند محرک آن باشد و این جدا از نقش واسطهای ناشر در انتشار و توزیع اثر است.
محسنی تاکید کرد: به عبارت دیگر، حداقل یک ناشر معتبر میتواند واسطه نشر چنین آثاری نباشد و طی سازوکارهای حرفهای خود، یعنی با داوری آنها را غربال کند و منتشرشان نکند. اما همانگونه که اشاره کردم بخش زیادی از این آثار از طریق ناشران دیگر، در هر حال منتشر میشود.
وی با بیان اینکه سطوح گوناگون کتابسازی نشان میدهد که کاهش این پدیده نیازمند سیاستها، راهبردها و اقدامات مختلفی است، گفت: در همه این موارد آموزش نقشی مهم دارد، از آموزشِ پژوهش و نگارش تا آگاهی بخشیدن درباره قوانین و مقررات مرتبط با مالکیت فکری و جنبههای حقوقی و قضایی مرتبط با تولید و مصرف محتوا، فرایندهای نشر و از جمله کتابسازی. همینطور آموزش سیاستگذاران و قانونگذاران، آموزش قاضی و هر فرد و نهادی که به گونهای با این پدیده سرو کار دارد.
به گفته محسنی، جدا از مساله آموزش باید اجرای قوانین مرتبط با حقوق مالکیت فکری و مبارزه با هرگونه پدیده غیرقانونی در این زمینه از جمله کتابسازی به مطالبهای جدی تبدیل گردد، هرچند نباید فراموش کنیم که کتابسازی زیرمجموعه تولید محتواست و به همین دلیل مهمترین اقدامات پیشگیرانه و نیز مجازات اقدامات غیرقانونی نیز باید در همین سطح انجام شود.
نقش وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
وی درباره اقدام وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای برخورد با کتابسازان، گفت: کلید و چاره این مشکل ایجاد نوعی چرخشی فرهنگی در کشور است که به جای کمیت به کیفیت توجه شود. البته ارتقای کیفیت محتوا در هر حال و به مراتب بهتر و بیشتر سبب ارتقای شاخصهای کمی هم خواهد شد.
محسنی افزود: چرخش فرهنگی در این زمینه به معنای تاکید بر راهبرد کیفی به جای کمی و راهبرد ایجابی در مقابل سلبی است. به همین اندازه مهم، مدیریت راهبردی و هماهنگ همه کنشهای مرتبط با تولید و مصرف اطلاعات و چرخه دانش در کشور است؛ به طوری که هم ظرفیت و تقاضا برای مصرف اطلاعات و دانش در کشور ایجاد شود و هم در این زمینه، نوعی مطالبه ملی ایجاد گردد.
وی درباره نگاه ایجابی در این حوزه، عنوان کرد: نگاه ایجابی به معنای ایجاد بستر فرهنگی و اجتماعی است که تضمینکننده چرخه اطلاعات و دانش از تولید تا مصرف باشد. نگاه ایجابی سبب میشود تا بیش از هر چیز بستر تولید دانش تقویت شود، البته این نگاه به معنای بسط نظارت بر کیفیت محتوای کتاب از نظر علمی و ادبی و غیره نیست.
به گفته مدیر انتشارات کتابدار، رویکرد نظارتی ارشاد در زمینه صدور مجوز کتاب عمدتا سلبی است، آن هم در برخی از حوزههای خاص و نه همه حوزههای علمی و ادبی. برخی معتقدند کتابهای فاقد محتوای باکیفیت و یا دور از اخلاق حرفهای نباید مجوز انتشار پیدا کند و در این میان به نظرم رویکرد باز نسبت به صدور مجوز بهترین رویکرد است و اصولا وزارت ارشاد نه توان لازم برای کنترل کیفی همه حوزهها را دارد و نه ضرورتی به این کار است.
محسنی درباره مهمترین اقدامات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در حوزه فعالیتهای راهبردی و ایجابی، گفت: این اقدامات باید بهگونهای باشد که تولید و مصرف محتوای باکیفیت را تقویت کند که از جمله آنها میتوان به تقویت رویکرد سواد اطلاعاتی در آموزش و پرورش و مطالبه برای توسعه کتاب و کتابخانه در این وزارتخانه، ارتقای وضعیت کتابخانههای عمومی و نگاه کیفی به آن، تقویت کتابخانههای کودکان و بخصوص مدارس از طریق ارتباط با آموزش و پرورش، تغییر رویکرد آموزش و پرورش از آموزش کنکوری و نمرهمدار به پرورش خلاقیت و مطالعه و پژوهش، تلاش برای رسوخ دانش و مهارتهای دانشی در مدیریت نهادها، تلاش برای به رسمیت شناختن مالکیت فکری در تمامی سطوح اجتماع و حمایت از نوآوری و خلاقیتهای علمی و دانشی و در نهایت، تلاش برای اجرای قوانین و مقررات مرتبط با تولید و مصرف کتاب و سایر محتواهای فکری در جامعه است.
کتابسازان در نمایشگاه کتاب
محسنی در بخش پایانی صحبتهای خود درباره حضور پررنگ کتابسازان در نمایشگاه کتاب تهران و تاثیر آن بر فعالیت صنعت نشر، گفت: چنین حضوری میتواند موجب تضعیف ناشرانی شود که برای ارتقای کیفیت هزینه میکنند و عرصه را بر آنها تنگ میکند؛ چه از نظر روانی و چه مالی و فیزیکی. اما آن دیگری کیسهاش پرپولتر، برای ادامه کار پرمایهتر، دارای پشتیبان مالی و انسانی بیشتر، و تریبون و فضایی به پهنه کل کشور در زمان نمایشگاه میشود.
وی افزود: حضور آشکار و همراه با بوق و کرنا و مظلومنمایی برخی از ابعاد وجودی کتابسازی و کتابخواری، در کنار حضور پنهان و استتار شده بخش اصلی آن، نشانه همین قدرت و نفوذ آنهاست و ضعف، ناتوانی، از هم گسیختگی، بیعملی، بیانگیزگی، وادادگی، و ناامیدی آشکار و پنهان ساختارهای نهادی است که در این زمینه وظیفه ملی دارند.
مدیر انتشارات کتابدار با اشاره به پوشش کتابسازان در عرصههای مختلف آموزشی، گفت: در بسیاری از مواقع، پدیدههای کتابسازی چنان ظریف، در پوشش ارتقای آموزش و پژوهش و همراه با هزینههای قابل توجه عمل میکند که مرزهای بین کتابسازی و غیر آن در سطوح گوناگون مخدوش و تشخیص آن دشوار میشود.
محسنی با بیان اینکه نشانه شاخص کتابسازی زمانی آشکار میشود که نتایج آن را در بافت زندگی و زمینه جامعه مصرفکننده آنها مطالعه کنیم، گفت: قدرت تخریبی این بخش از کتابسازی در نمایشگاه کتاب و هر محل نمایش دیگر برجستهتر میشود، متاسفانه خود جامعه و نظام آموزشی و پژوهشی به عنوان نماینده متخصص و امانتدار کودکان و نوجوانان دارد آن را تغذیه میکند. در مظلومیت کتاب همین بس که با ابزار کتاب و آموزگار به جنگ با آن رفتهایم و نمایش کتاب اغلب برجستهتر از محتوای خود کتاب و عمل به آموزههای آن است.
نظر شما