یکی از نقشهایی که رسانهها درجهان امروز ایفا میکنند در ایجاد و یا برهم زدن ثبات سیاسی در کشورهاست بر همین اساس هم به تازگی کتابی از سوی دفتر مطالعات و برنامهریزی رسانههای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی منتشر شده است که به موضوع رابطه میان رسانهها و ثبات سیاسی میپردازد. این کتاب که «رسانههای جمعی و ثبات سیاسی در ایران» نام دارد از سوی علیرضا کریمیان، استادیار علوم سیاسی دانشگاه پیام نور به رشته تحریر درآمده است.
کریمیان از جمله چهرههایی است که در خصوص مبارزههای جنبشهای دانشجویی در ایران هم صاحبنظر است و با توجه به زمینه فعالیت وی میتوان دریافت به فراز و فرود تاریخ معاصر ایران آشناست. در کتاب یاد شده هم این استاد دانشگاه پیام نور موضوع مورد بحث خود یعنی بررسی وضعیت ثبات سیاسی ایران را از دوره قاجار تا انتهای دولت اصلاحات مورد بررسی قرار میدهد. در فصل اول این کتاب نویسنده کوشش کرده است تا حوزه نظری مورد مطالعه خود را تعریف و بسط دهد. بر همین اساس هم کریمیان در ابتدا نظریات مرتبط با رسانههای جمعی را مورد تعریف قرار میدهد.
نقش مهم نظریات تاثیر بر مخاطبان
در همین بخش کتاب ضمن تعریف مختصری از دورههای مختلف ارتباطات بشر (همچون استفاده از دود و طبل) کم کم وارد بحث اصلی خود میشود و کارکردهای رسانههای جمعی در جوامع معاصر مورد بررسی قرار میدهد و متناسب با زمینه اصلی کتاب نظریات تاثیر رسانههای جمعی بر مخاطبان را به عنوان اصلیترین بنیان نظری کتاب در حوزه رسانه مورد توجه قرار میدهد.
در ادامه همین فصل کتاب به سراغ موضوع ثبات سیاسی میرود و ابعاد نظری این بخش را مورد توجه قرار خود قرار میدهد. در همین بخش نویسنده تکلیف خود را با موضوع ثبات سیاسی روشن و تاکید میکند که این مفهوم چند وجهی که مناقشات بسیاری درباره آن وجود دارد دارای یک نظریه جامع و مورد توافق همگان نیست. بعدتر ادامه میدهد که برداشت هنجاری از ثبات سیاسی موجب میشود وقوع عملی در یک نظام سیاسی موجب تقویت سیاسی و در نظام سیاسی دیگر موجب تضعیف ثبات سیاسی تلقی شود.
کریمیان گریزی هم به این موضوع میزند که در بعضی تحقیقات ثبات سیاسی به عنوان متغیر مستقل در نظر گرفته میشود که از آن برای تبیین رکود اقتصادی و توسعه استفاده میشود در حالی که در بعضی تحقیقهای دیگر که ثبات به عنوان متغیر وابسته در نظر گرفته میشود اغلب محققان به دنبال عوامل مختلف سیاسی و اقتصادی مرتبط با آن را مورد بررسی قرار میدهند.
تعریف نشدنی بودن «ثبات سیاسی»
علی رغم اینکه در ابتدای این بخش نویسنده اعلام کرد که برای ثبات سیاسی نمیتوان یک نظریه جامع و مورد توافق جهانی اعلام کرد، در ادامه سعی میکند بر اساس چند دیدگاه همچون رفتاری، هنجاری، سیستمی، تداوم، فراوانی، روزنامهنگاری و عدم قطعیت و در نهایت دیدگاه عملیاتی ثبات سیاسی را که مورد تعریف و توجه دانشمندان مختلف بوده است مورد توجه قرار دهد تا مفهوم ثبات سیاسی برای مخاطب کتاب قابل درکتر شود.
بخش دیگری از فصل اول کتاب تلاش میکند انواع ثبات و بی ثباتی سیاسی را دستهبندی کرده و برای آنها شاخصهایی ارائه دهد. در نهایت هم درانتهای همین فصل مجدد نویسنده سراغ نظریهها میرود اما این بار نظریاتی ارائه میشود که ماهیت بین رشتهای دارند و نظریاتی با اشتراک در موضوع رسانه و سیاست هستند. «آزادی رسانهها و ثبات سیاسی»، «جهانی شدن، ثبات سیاسی و رسانههای جمعی» و «جنبشهای اجتماعی جدید و رسانههای اجتماعی» بخشی از مطالب تشکیل دهنده این بخش از کتاب هستند.
کتاب از فصل دوم خود وارد حیطه کانونی توجه خود شده و با تقسیم بندی دورههای تاریخی معاصر از زمان قاجاریه تا وقوع انقلاب اسلامی و بعد از آن دوره تثبیت جمهوری اسلامی ایران و جنگ هشت ساله ایران و عراق طی دو فصل وضعیت مطبوعات را در دورههای مذکور مورد بررسی قرار داده است.
ریشهیابی انقلاب مشروطه
در بخشی از فصل دوم کتاب پیرامون مطبوعات و وقوع انقلاب مشروطه در این کتاب میخوانیم: «از سال 1280 به بعد اعتراضات دامنهداری علیه دولت در تهران و شهرستان آغاز شد. نویسندگان ملی جزوههای متعددی را در انتقاد از دولت منتشر کردند و مردم را به اعتراض و شورش فرا میخواندند. گسترش نارضایتی باعث استعفای امین السلطان و آغاز صدراعظمی عین الدوله گردید. او به مطبوعات و نویسندگان دشمنی فوق العاده نشان داد و بی علاقگی او به مطبوعات دولتی نیز آشکار بود. حتی برای مدتی تمام روزنامههای رسمی و نیمه رسمی را توقیف کرد و گروهی از روزنامهنگاران را تبعید و زندانی کرد. این اقدامات باعث تقویت ریشههای اعتراض مردمی و همچنین گسترش شبنامهها شد.»
سایر بخشهای این فصل هم با مروری مشابه سعی میکنند وقایع دورههای مختلف تاریخی را مورد بررسی قرار دهند. نویسنده در این بخش به بررسی وضعیت مطبوعات از پیش از انقلاب مشروطه و بعد از آن، انحلال مجلس شورای ملی، وقوع استبداد صغیر، دوره پهلوی اول، اشغال کشور در دوره ملی شدن صنعت نفت، دوران اقتدار محمد رضاشاه پهلوی و بعد از آن وقوع انقلاب اسلامی پرداخته است.
اقتدار محمدرضاشاه پهلوی و مطبوعاتی بی خطر
در همین فصل از کتاب نویسنده به سراغ موضوع مطبوعات و تقویت ثبات سیاسی کاذب میرود و با ارائه گزارشی مبنی اینکه در فاصله سالهای 32 تا 56 از بین 772 نشریه (اعم از روزنامه، هفتهنامه و ماهنامه و ...) تاکید میکند که 63 درصد نشریات دولتی بودند و مدیران آنها از همسویی فکری برخوردار بودند.
سپس به ارائه بخشی از حاصل تحقیق محمد مهدی فرقانی، رئیس کنونی دانشکده علوم ارتباطات که در آن زمان از روزنامهنگاران مطبوعاتی بوده است، میِپردازد. در این بخش میخوانیم: «وزارت اطلاعات و جهانگردی و سازمان ساواک دو نهادی بودند که به صورت مداوم بر کار مطبوعات نظارت میکردند و حتی تیترها و مطالب روزنامه مستقیم یا از طریق تلفن توسط آنها بررسی و کنترل میشد و در هر کدام سازمان بزرگی به این کار اختصاص داشت. ارعاب و اعمال فشار بر مطبوعات در این سالها دو هدف را دنبال میکند، اول آنکه مطبوعات باید از هرگونه بازتاب آزاد اندیشه و حرکت مستقل مردم که با دیدگاه سلطه و انعطاف ناپذیر رژیم همخوانی ندارد پاک شوند..... دوم اینکه مطبوعات میبایست هرچه بیشتر در خدمت اشاعه افکار و نظرهایی باشند که رژیم با توجه به منافع خود آنها را تحمیل میکند....»
در فصل سوم کتاب مطالب در دو بخش آماده شده است، در ابتدا وضعیت مطبوعات در دوران بعد از پیروزی تا انقلاب وقوع جنگ مورد توجه قرار گرفته است که نویسنده به این مقطع را دوره گذار و تثبیت نظام معرفی میکند و علاوه بر بررسی وضعیت مطبوعات اوضاع سیاسی ـ اجتماعی کشور را هم مورد توجه قرار میدهد. سپس در نیمه دوم این فصل وقوع جنگ ایران و عراق مورد بررسی قرار میگیرد. کریمیان در این بخش علاوه بر بررسی وضعیت سیاسی ـ اجتماعی ایران موضوعاتی همچون اوضاع فرهنگی، اقتصادی و حتی کم و کیف جنگ در شهرهای مختلف را مورد توجه قرار میدهد.
جنگ چه بر سر مطبوعات میآورد؟
یکی از عناوین مهم فصل سوم کتاب «ویژگی رسانهها در دوران بحران و جنگ» است، در این بخش نویسنده با مدد گرفتن از نظریات اساتید علوم ارتباطات در مورد جنگ و نیاز به مدیریت بحران ناشی از آن به طرح این موضوع میپردازد که وقوع جنگ، ماموریتهای خاص اطلاع رسانی هوشمند، تهییج و بسیج عمومی، تقویت ارزشهای اجتماعی و فرهنگ ویژه جنگ و مقاومت و تبلیغات روانی را متوجه رسانهها میکند که نه تنها از دیدگاه حکومت برای تامین و تقویت همبستگی اجتماعی، مشروعیت و ثبات سیاسی ضرورت دارد بلکه برای تامین نیازهای فزاینده مردم به دریافت اطلاعات در شرایط جنگ اهمیت جدی دارد. از طرف دیگر وقوع جنگ و الزامات و محدودیتهایی را از نظرآزادی مطبوعات و تنوع مطالب منتشره بوجود میآورد، این موضوع لاجرم کاهش تعداد مطبوعات را نیز به دنبال دارد.
چند تحلیل نشانهشناختی کتاب
بعد از این بخش، کریمیان به سراغ عملکرد روزنامههای ایران در دوران جنگ میرود، سپس به ارائه گزارش یک کارعلمی با روش نشانهشناسی سرمقالههای روزنامههای آن مقطع میِپردازد و کلمات کلیدی موجود در سرمقالهها را به عنوان دالهایی فرض میکند که برخی مدلول ثبات سیاسی را به ذهن متبادر میکند و برخی بی ثباتی سیاسی؛ در این بخش سرمقالههایی از روزنامههای انقلاب اسلامی (چاپ 1360.03.06) و جمهوری اسلامی (چاپ1360.03.06) انتخاب شده است. همین روش برای تحلیل دو روزنامه اطلاعات (چاپ 1366.12.16) و رسالت (چاپ 1366.12.15) انجام شده است.
دو فصل چهارم و پنجم کتاب با روشی مشابه فصل سوم به بررسی مطبوعات و ثبات سیاسی در دوران سازندگی و اصلاحات میپردازد. کتاب تلاش میکند با ارائه شمایی از وضعیت سیاسی اجتماعی در دو مقطع هشت ساله فوق به همراه ارائه تصویری از وضعیت فرهنگی و اقتصادی در ابتدا مروری برای مخاطب درخصوص شرایط آن زمان انجام دهد و سپس دستاوردهای تحقیقی خود را عرضه کند. بررسی نشانه شناختی سرمقالههای روزنامه همشهری و سلام، رسالت و جمهوری اسلامی و سلام و رسالت بخشی از مطالب فصل چهارم کتاب است. بررسی مشابه دیگری در فصل هفتم اختصاص دارد به بررسی نشانه شناختی سرمقاله روزنامههای سلام و رسالت، صبح امروز و رسالت (دوبار) و روزنامههای ابرار و اقبال؛.
نگاه اصلاحطلبی ـ اصولگرایی به قتلهای زنجیرهای
در بخشی از فصل پنجم کتاب در مورد تحلیل نشانه شناختی روزنامههای مورد اشاره پیرامون قتلهای زنجیرهای میخوانیم: «تحلیل نشانهشناسی روزنامه سلام و رسالت درباره قتلهای زنجیرهِای به طور کلی بیانگر پیگیری مطبوعات برای روشنگری افکار عمومی و پاسخگویی نظام سیاسی و حاکمیت قانون است. اما سرمقاله روزنامه سلام با انتقاد از عملکرد وزیر اطلاعات و ضرورت اصلاح در بدنه این وزارتخانه عملا در صدد اهداف اصلاح طلبان از جمله برای به دست آوردن این وزارتخانه است. در حالی که سرمقاله روزنامه رسالت با تاکید بر ریشه خارجی قتلها و محدود کردن آن به عوامل مستقیم قتلها، درصدد حمایت از وزیر اصولگرای موجود و مدیران آن است....»
کتاب رسانههای جمعی و ثبات سیاسی در ایران که برگرفته از رساله کریمیان است، به بررسی دورههای بعدی ریاست جمهوری (محمود احمدی نژاد و حسن روحانی) نمیپردازد و در ششمین فصل این کتاب با عنوان نتیجهگیری محقق یافتههای خود را ساماندهی و جمعبندی کرده است.
14 الزام تحقق ثبات سیاسی
در بخشی از این فصل نویسنده که در کار خود از نظرات صاحبنظران علوم سیاسی و ارتباطات هم بهره برده است در ارائه مدل مطلوب رسانههای جمعی و تحقق ثبات سیاسی در نظام جمهوری اسلامی ایران آورده است: «با استقرار نظام رسانههای مستقل، آزاد، توسعه بخش و همراه با پذیرش مسئولیت اجتماعی و در چارچوب ثبات سیاسی و تحقق الزامات زیر امکان پذیر میشود.» کریمیان برای تحقق ثبات پویا 14 الزام را بر میشمارد که تدوین و تصویب چارچوب نظام حزبی و نظام انتخاباتی مناسب آن در سیاستهای کلی نظام و در قالب قانون مصوب شورای اسلامی به همراه کاهش نقش حزبی و سیاسی مطبوعات و رسانههای جمعی و افزایش نقش حرفهای آنها به جزء مطبوعات ارگانها از موارد اصلی آن است.
کتاب «رسانههای جمعی و ثبات سیاسی در ایران» نوشته علیرضا کریمیان، استادیار علوم سیاسی دانشگاه پیام نور با شمارگان هزار نسخه در 408 صفحه از سوی دفتر مطالعات و برنامهریزی رسانهها منتشر شده است.
نظر شما