اگر ناشران با منش صنفی، فروش نمایشگاهی خود را با کتابفروشان تقسیم کنند، میتوان امکانِ حضور کتابفروشان در نمایشگاههای کتاب را گامی بهسمت توسعه شبکههای توزیع و فروش کتاب دانست.
با گذشت 40 سال از پیروزی انقلاب، شاهد برگزاری 32دوره نمایشگاه کتاب تهران بودهایم و نمایشگاههای کتاب استانی هم که از سال 1372کلید خورد، با گذشت 26سال به عدد 386دوره رسیده است. شاید مهمترین هدف از شکلگیری سازوکار نمایشگاهی در کشور نیز از آغاز، تسهیل در دسترسی جامعه به کتاب بوده که البته با تزریق یارانهها و تخفیفهای نمایشگاهی این نظریه، پررنگ شده است اما باید در نظر داشت با گذشت 32 سال از آغاز این جریان، طبیعی است که صنعت نشر مقتضیات دیگری داشته باشد.
به نمایشگاههای کتاب کشورمان -حتی با درنظر گرفتن تمام افزودههای مثبتی که میتوانستهاند در دورههای مختلف داشته باشند- همواره نقدهای جدی و قابل تاملی وارد بوده که بهواقع بدون توضیح و توجیه باقیماندهاند اما از میان مواردی که متواتر در رسانهها و نشریات به انتشار رسیده، مهمترین مورد تناقضی است که سیستم فروش نمایشگاهی با سیستم طبیعی فروش کتاب در شبکههای توزیع و فروش که سرآخر به حلقه کتابفروشیها ختم میشود، داشته و دارد.
مسلم است که تنها در شرایطی میتوانیم به رشد متوازن تمام اعضا و بهعبارتی؛ اندامِ یک پیکر امیدوار باشیم که مطالبات و کارکردهای هریک را در جای خود ببینیم و به رسمیت بشناسیم. حالا اگر پیکره صنعتِ نشر مورد نظر ما باشد، کتابها پس از انتشار از سوی ناشر، باید از طریق شبکههای توزیعِ فعال در سراسر کشور به کتابفروشیها ارائه و در آخرین حلقه این صنعت که کارکرد واقعی -و البته به زعمِ نگارنده، انحصاری- آن فروش کتاب است، به دست مخاطبان برسند. اما آنچه اتفاق افتاده این است که ضعف در شبکههای توزیع و ساختار فروش متوازن در سراسر کشور، به راهکارِ ایجاد نمایشگاههای کتاب انجامیده؛ حال آنکه این تجویزِ چندین و چند ساله، خود به عاملی تبدیل شده که مانع از رشد متوازن و معقول شبکههای توزیع و فروش کتاب شده است.
با ارجاع به سطرهای آغازین از این نوشته، بسیاری از مدیران، کارشناسان و دستاندرکاران صنعت نشرمعتقدند بر هم زدن این ساختار، حتی با پذیرش رشد نامتوازن و خسارتبار آن، به صلاح صنعت نشر نیست اما چنانچه اشاره شد، حتی در اینصورت در اصلاح این ساختار نباید کوتاهی کرد. در این راستا تاکنون، اقداماتی از سوی معاونت امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی انجام شده که از جمله آنها میتوان به اجرای طرحهای فصلی عیدانه، تابستانه و پاییزه به همت خانه کتاب اشاره کرد که رویکردش کمک به اقتصاد کتابفروشیها در مقابل فروش نمایشگاهی بوده است.
ایجاد امکان خرید با بنکارتهای الکترونیک ویژه نمایشگاه در کتابفروشیها نیز اقدام دیگری بود که موسسه نمایشگاههای فرهنگی آن را در دستور کار قرار داد و حالا این رویه در سومین گام خود به ایجاد امکان حضور کتابفروشان در نمایشگاههای کتاب استانی به نمایندگی از ناشرانی که خود در آن نمایشگاهها شرکت ندارند، رسیده است؛ امکانی که اگر از آن استقبال شود، میتواند تاثیر گذار باشد.
اجرایی شدن این طرح مثبت که میتواند تا حد قابل قبولی، روند تضعیف کتابفروشیها را با ایجاد امکانی تازه کمرنگ کند، در سطح نمایشگاههای استانی میتواند زودبازده باشد، چراکه تعداد ناشران حاضر در نمایشگاههای استانی، نسبت به ناشران فعال کشور رقم ناچیزی است و عمده ناشران بنا به سیاستهای کاری خود در آنها شرکت نمیکنند؛ بنابراین کتابفروشان استانی نباید در جذب نظر موافق و اخذ نمایندگی ناشران مشکلی داشته باشند، اما نکته این است که حتی ناشرانی که در نمایشگاههای استانی شرکت میکنند هم باید از این طرح استقبال کنند.
با توجه به ضرورتهای صنفی و اهمیت رشد شبکههای توزیع و فروش کتاب در سراسر کشور، مواجهه با این طرح را اهمیت ویژهای میبخشد. باید در نظر داشت که ناشران با حضور در نمایشگاهها و فروش نمایشگاهی، میتوانند بدون پرداخت تخفیف 40 تا 45 درصدی شبکههای توزیع و فروش، به سود بالایی دست پیدا کند و سود 20 تا 30 درصدی خود از رقم پشت جلد کتابها را با 60 تا 70 درصد افزایش دهد. البته نباید اهمیت تامین نقدینگی را نیز نادیده گرفت، چراکه فروش نمایشگاهی بر خلاف فعالیت در چرخه معروف نشر، ناشر را به پول نقد میرساند. اما دستِ کم چشمپوشی کردن از تنها بخشی از این میزان سود از سوی ناشران میتواند آینده صنعت نشر ما را تغییر دهد.
اگر ناشران در تعامل با دستاندرکاران بازار کتاب، از طرح مورد اشاره استقبال و سود خود از فروش نمایشگاهی را با کتابفروشان تقسیم کنند، میتوانند سهم قابل توجهی در توسعه و تقویت شبکههای توزیع و فروش کتاب در کشور داشته باشند؛ اتفاقی که در نهایت به نفع خودشان است و درواقع حکمِ توسعه پایدار را برای صنعت نشر ما دارد. مثلا اگر ناشران رضایت بدهند که صرفا با تامین کتابِ نمایندگان خود، بهجای 60 یا 70 درصد سود مستقمیم از فروش نمایشگاهی، 30 تا 40 درصد سهم داشته باشند و باقی را به نماینده خود که تمام هزینههای نمایشگاهی نیز به عهده اوست، وابگذارند، چندان دور از ذهن و نشدنی بهنظر نمیآید.
بدون شک وقتی میتوان گفت یک صنعت در حال توسعه و شکوفایی است که تمام حلقهها و اصناف فعال در آن با یکدلی و تعامل دست در دست هم نهند و حتی در صورت نیاز، منش صنفی و فداکارانه را در دستور کار قرار دهند. با این اوصاف؛ حتی میتوان در گام بعدی به حضور کتابفروشیها در نمایشگاه کتاب تهران نیز فکر کرد تا رفته رفته شاهد اصلاح نقیصه فروش نمایشگاهی کتاب تهران باشیم؛ آنهم با راهکاری که از دلِ صنعت نشر خودمان برآمده؛ نه مدلهای غربی.
نظر شما