سیودومین دوره نمایشگاه کتاب برای آژانس ادبی پل چگونه گذشت؟
جعفریاقدم: درباره این دوره از نمایشگاه کتاب باید توجه داشت وقتی قرارداد خرید یا فروش رایتی بسته میشود که پشتوانه داشته باشد، نمیتوان در نمایشگاه به یکباره قرارداد بست. اگر توانستیم قرارداد ببندیم، این اتفاق پشت صحنههایی داشته و با افرادی بسته شده که قبلا با آنها همکاری داشتهایم؛ مثلا با انتشارات دانشگاه رنمین چین پیش از نمایشگاه قزاقستان آشنا شدیم و هنوز هم همکاری داریم؛ کاتالوگهایی برای آنها میفرستیم و در نمایشگاه تهران هم به توافقهایی رسیدیم که حضوری این مذاکرات را تبدیل به قرارداد کنیم.
تبادل رایت در پروسه زمانی اتفاق میافتد و نمایشگاهها یکی از بسترهای آن است. نمایشگاه محلی است برای معرفی تازهها و آشنایی با عوامل نشر از کشورهای مختلف که در آن، مکاتبات و مذاکرات ناشران تداوم پیدا میکند و ممکن است در نهایت نتیجه تعاملهایی که سالها با یکدیگر داشتهاند، در نمایشگاه به انعقاد قرارداد برسد.
بنابراین قرارداد پروسهای حقوقی است و پشتوانه دارد؛ مثلا پیشآمده که برای کتاب کودک 20 صفحهای شش ماه چانه زدیم و به نتیجه رسیده است. معمولا افراد دوست دارند قراردادها را در ملاقات رودررو به نتیجه برسانند و اینکه ما در نمایشگاه قرارداد بستهایم، دلیلش این نیست که نمایشگاه تهران باعث شده که این قراردادها را ببندیم؛ بلکه در نمایشگاه تهران، پروسه مذاکرات به سرانجام رسیده است. مثالهای دیگر انتشارات ترکیه، آذربایجان و ... است که ما سالیان مستمر با آنها کار میکنیم. 20 سال است که با نشر قانون در آذربایجان کار میکنم. کتابهایی که برای آنها فرستاده بودیم بررسی و حدود 38 کتاب را انتخاب کردهاند؛ باز هم ممکن است همه مذاکرات به نتیجه نرسد. بعد از نمایشگاه به ما اعلام کردند که از این تعداد، قرارداد 12 کتاب را ببندیم. همچنین در نمایشگاه کتاب با افراد جدیدی آشنا شدم.
ما حدود 28 قرارداد در نمایشگاه کتاب تهران بستیم که بعضی قطعی و بعضی پیشنویس است. البته این تعدادِ عناوین کتابها است و در میان آنها کتابی بوده که 12 جلد دارد. اتفاقهای دیگری هم افتاده اما نمیخواهم روی این مساله تمرکز کنیم که در بازار نشر چه تعداد رایت کتاب به فروش رسیده است.
در ارائه آثار ایرانی به بازار جهانی ضعف داریم
این دوره از نمایشگاه کتاب برای آژانس ادبی تماس چگونه بود؟
بیکمحمدی: همانطور که اشاره شد، قرارداد با دیگر کشورها حاصل فرایندی طولانی برای انجام گفتوگو، تبادل نظر و شناخت نظرها با همکاران خارج از کشور است. این تبادل از نظر زمانی ممکن است قبل، در زمان نمایشگاه یا بعد از آن اتفاق بیافتد. نمایشگاهها برای ملاقاتهای رودررو به آژانس ادبی کمک میکنند و ملاقاتهای رودررو بر تدام همکاری ناشران و آژانسهای ادبی تاثیر میگذارد. شناخت بهتر از طرف مقابل و ایران به این روش شکل میگیرد. باید در نظر داشت که در بخش بینالملل با اینکه ناشران خارجی به ایران میآیند و میخواهند آثار ایران را ببینند، ما در ارائه آثار ایرانی ضعف داریم، تعداد آژانسهای ادبی که در حوزه بینالملل کارمیکنند، کم است؛ همینطور ناشران کمی با آژانسهای ادبی همکاری میکنند. فکر کنید بخشی در نمایشگاه تهران وجود دارد که نمیتواند ظرفیت ادبیات ایران را منعکس کند. به دلایل مختلف این ضعف اساسی حوزه بینالملل است.
به نظرم در نخستین مرحله، جدا از اینکه نمایشگاه کتاب تهران میتواند بخشی از فعالیتهای بینالملل ایران باشد، باید بدانیم که میتوانیم وارد حوزههای زبانها شویم. باید دید برای این مساله چه برنامههایی داریم و چه امکاناتی برای فعالیت بهتر این عرصه وجود دارد. اگر روی سیاستگذاریها و برنامهریزیها تمرکز کنیم، میتوانیم مسیر آینده را بهتر رسم کنیم. کشورهای مختلف برنامههای مختلفی برای حضور در نمایشگاه کشورها دارند. مثلا اسپانیا مشخص کرده که قرار است در چه حوزههای زبانی و به چه صورت وارد فعالیت با دیگر کشورها شود. چین مشخص میکند که قرار است با چه کشوری بیشترین تعامل را داشته باشد اما ما هیچ افقی نداریم که قرار است با چه زبان و کشوری بیشترین تعامل را ایجاد کنیم. اصلا در این زمینه سیاستگذاری نداریم. دوستان در آژانسهای ادبی قراردادی با ناشر چینی و ترک یا نشریه عرب زبان میبندند. این اتفاقها در میان آثار فراوانی که در ایران تالیف میشود، کم و نشان دهنده این است که نمیدانیم باید چه کار کنیم. اگر توفیق یارمان باشد کتابی ارائه میکنیم.
دولت برای تسهیل عملکرد ناشران برنامهریزی کند
این تشخیص قطعا باید دولتی باشد. دولت میتواند با کمک مشاورانی که در این زمینه دارد طوری برای ناشران سیاستگذاری و برنامهریزی کند که فعالیت آنها تسهیل شود. یکی از نمونههای سیاستگذاری در بخش دولت، مهمان ویژه شدن است؛ یعنی دولت در زمینه سیاستگذاریهای بینالمللی خود، ابزاری به ناشران میدهد تا در مقاطعی برای ورود به ادبیات یک کشور اقدام کنند. این را به جد عرض میکنم که بخش بزرگی از شناخت ما از ادبیات چین و ناشران چینی به دلیل مهمان ویژه شدن ایران در چین و به صورت متقابل بود. این سیاستگذاریها باید تقویت شود. در نمایشگاه بینالمللی فرانکفورت بسیاری از ناشران حضور دارند اما سیاستگذاری دولت در این عرصه میتواند به بهبود شرایط کمک کند. مثال دوم درباره صربستان است. ما در صربستان حضور داشتیم اما روابط متقابل اتفاق نیفتاد و بازخورد خوبی از صربستان نداشتیم. باید درباره سیاستگذاریها که میتواند به مجموعه نحیف بخش بینالملل ما کمک کند، صحبت و راهکارهایی به دولت ارائه کنیم تا به این عرصه وارد شود.
پیشنهاد من برای اینکه بتوانیم بحث مبنایی داشته باشیم تا میوههایش را در بحث خرید رایت ببینیم، این است که باید ابتدا درباره ریشه، ساختار و تنه اصلی این برنامهها صحبت کنیم.
جعفری اقدم: تا حدودی با این بحث موافقم و تا حدود زیادی نه. البته باید توجه داشته باشیم که در این نشست، محور اصلی بحث ما نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران است و نه کلیت کار. نمایشگاهها در دنیا دو نوع هستند یا مثل فرانکفورت، لندن، بلونیا و شارجه تمام فعالیتهایشان بینالمللی است، یا مانند نمایشگاه تهران و استانبول بخشی از نمایشگاه بینالمللی است. آنهایی که بخشی از فعالیتشان بینالمللی است ناچارند رویکرد خود را مشخص کنند تا شوآف راه بیاندازند و بگویند که چه تعداد قرارداد بسته شده است و یک رویکرد نتیجه محور داشته باشند.
دولت میگوید وظیفهاش دیپلماسی فرهنگی است و برای اجرایی شدن آن، دو رویکرد عمده برای استفاده از بخش بینالملل وجود دارد؛ یکی اینکه میتوان از راههای تبلیغی استفاده کرد یا اینکه از بستر اقتصاد نشر اتفاق بیافتد که عوامل آن آژانسها و ناشران دولتی و غیردولتی هستند. بنابراین دولت اعلام میکند هدفش دیپلماسی فرهنگی و بهرهبرداری است؛ اگر میخواهید تبلیغ کنم، ابزار مشخص است و اگر میخواهید از بستر نشر استفاده کنم، وظیفه حمایت(بسترسازی) دارم. حالا سوال این است که مسئولان نمایشگاه کتاب تهران در بخش بینالملل برای نشر ایران چه نوع بسترسازی میتوانند انجام دهند تا از این امکان بهتر استفاده شود.
فضایی در بخش بینالملل ایجاد میکنیم اما همه ناشران ما نمیتوانند در بخش بینالملل کار کنند و فعالیت آنها در این بخش هزینهبر است. تعدادی از ناشران در این بخش فعالیت میکنند و بخش ناچیزی از آثار ایرانی در بازار نشر بینالمللی معرفی میشود. اینجا تسهیلاتی برای ناشران داخلی ایجاد میکنیم که آثار ایرانی قابل ارائه در بازار بینالملل را به خوبی معرفی کنند و مخاطب خارجی را از بیرون بیاورند و نه اینکه ایرانیها همه دراین بخش جمع شوند. این روند در دنیا مشخص است که تحت عنوان فلوشیپ معرفی میشود تا ناشرانی که تمایلی به نشر ایرانی دارند به ایران آمده و با عوامل نشر ما مراوده داشته باشند. امسال بخشی از این کار اتفاق افتاد؛ یعنی از بین 12 مهمان خارجی که دولت و ارشاد هزینههایش را پوشش میدهد، پنج نفر در حوزه نشر فعال بودند و لازم است به این بخش توجه بیشتر شود.
میدانستیم رایتسنتر بازخوردی ندارد
بنابراین هر نمایشگاهی فلسفه خود را دارد و نمیتوان گندهگویی کرد. نمایشگاه تهران، نمایشگاه تهران است و باید وجه بینالمللی آنرا ببینیم. لازم نیست کلیه برنامهها را یکباره انجام دهیم. امسال فضایی تحت عنوان رایت سنتر تعریف شد که میدانستیم که بازخورد ندارد اما انجامش دادیم تا نتیجهاش را ببینند، تا سالهای بعد جای سه یا چهار ناشر، 10 ناشر بیاید. ناشر تاجر است و هزینه و فایده را در نظر میگیرد، وقتی میبیند در تهران کسی نیست که برایش وقت بگذارد و با او صحبت کند، زمانش را تلف نمیکند زیرا ایام برگزاری نمایشگاه کتاب تهران، اوج ایام پول درآوردن است و نمیخواهد خود را برای هماهنگ شدن با نشر ایران معطل کند.
نمایشگاه باید بخش بینالملل را تقویت و تشویقهایی برای بخش داخلی تعریف کند. ما پیشنهاد کرده بودیم به ناشرانی که در بخش بینالملل فعالیت میکنند، تقدیرنامه دهید تا فردا برای آنهایی که میخواهند در نمایشگاه خارجی شرکت کنند به صورت امتیاز محاسبه شود و همه چیز بحث پول نباشد.
بخش بینالملل ما بیرون از سالن رایت، بخش نمایشگاهی دارد که 90 درصد آن به درد مبادلات رایت و اقتصاد نشر نمیخورد. اگر بخواهید میتوانید با توجه به غرفهها به همین نتیجه برسید. در این بخش سفارتخانهها حضور دارند در صورتی که میتوانیم بگوییم به جای سفارت، رایزن فرهنگی بیاید و سعی کند یک ناشر با خود بیاورد که فلوشیپ نمایشگاه نباشد و افراد را ملزم به رعایت این ظوابط برای دریافت غرفه کنند. غرفههای دیگر، غرفههای دولتی خودمان هستند که 50 درصد آنها ربطی به کتاب و نشر ندارند؛ آمدهاند تا فعالیتهای بینالمللی خود را عرضه کنند. برخی اصلا سنخیتی با موضوع ندارد. خوشنویسی چه ربطی دارد که در بخش بینالملل باشد!
خانه کتاب به حوزه بینالملل ورود کند
حتی کارنامه نشر، اگر میتوانست در بخش بینالملل فعالیت کند، میتوانست با کارکردهای این بخش همسو شود. مثلا خانه کتاب که مجری جایزه کتاب سال است، میتوانست برگزیدههای ادوار مختلف این جایزه را در این بخش معرفی کند.
در بخش کارنامهنشر بخشی برای معرفی کتابهای برگزیده جایزه کتاب سال وجود داد.
جعفریاقدم: منظورم این است که کتابها معرفی شوند همانطور که ناشر و آژانس ادبی کتابهایش را معرفی میکند، خانه کتاب هم آثار و نویسندههای خود را معرفی کند و درباره برندسازی نویسندگان و تصویرگران کمک کند زیرا از زمان قدیم موسسه خانه کتاب، برای حمایت از خالق اثر ایجاد شد و نمایشگاهها برای حمایت از تولید اثر تشکیل شده است. موسسه خانه کتاب میتواند فعالیتهای بینالمللی بسیار زیادی انجام دهد برای مثال برندسازی نویسندگان در جهان. باید نویسنده را علاوه بر ایران، در جهان هم حمایت کنند؛ نه اینکه فعایت خانه کتاب به اهدای بن محدود شود.
در بخش دیگر سالن هم ناشران افغانستانی بودند که کتاب فیزیکی میفروختند. بنابراین در فضای بینالملل شاید فقط 10 غرفه پیدا میکردید که برای مبادلات رایت بود؛ درصورتی که وقتی بخش بینالمللی ایجاد میکنیم باید به آن هویت بینالمللی دهیم و فقط در ظاهر این بخش را برگزار نکنیم. معمولا در بخش بینالملل کتاب خارجی نمیفروشند؛ بلکه برای فروش، اکسپو برگزار میشود. البته آن هم راه حل دارد اما بخش بینالملل بایدها و نبایدهای خود را دارد. نمیگویم که به صورت کامل از خارج نمونهبرداری کنیم اما باید در نظر داشته باشیم که ما عضو معاهده کپیرایت نیستیم و بیشتر ناشران ما با اخلاق حرفه آشنا نیستند. هنوز داریم نحوه حضور در بخش بینالملل را میآموزیم و جای تاسف است که بعد از 20 سال هنوز آن را یاد میگیریم. برای وضعیت موجود میتوان اندیشید و راههایی پیدا کرد که تا جای ممکن به بخش بینالملل کمک شود.
من در این مسیر، از دولت هیچ انتظاری ندارم. ما باید سیاست خود را مشخص کنیم که برای مثال تمرکز ما در سال 98 است و دولت اعلام کند که حمایتهایش در این بخش را بیشتر میکنم. نه اینکه دولت برای ما راهکار نشان دهد، مشاور داشته باشد و بگوید که ما باید چه کار کنیم. ما کار خود را بلدیم و میگوییم دولت سیاستهایی که در دیپلماسی فرهنگی دارد دقیق بیان کند که سند بالادستی قابل ارزیابی تهیه شود. شما سندی برای ارزیابی ندارید. من با این گفته مخالفم که دولت باید پرچمدار باشد. من میگویم دولت باید در اختیار بخش خصوصی باشد زیرا عوامل و بازوی اجرا، بخش خصوصی است.
در عرصه بینالملل رها هستیم
بیک محمدی: در کل دنیا دولت مسئول سیاستگذاری است و نمیتوان گفت که دولت با ما کاری نداشته باشد. تمام سیاستگذاریها که توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی انجام میشود از طرف دولت است و سیاستگذاری برای همه آحادی است که در آن عرصه فعالیت میکنند.
منِ نوعی که میخواهم در عرصه بینالملل فعالیت کنم، نمیدانم با چه سیاستگذاری مواجه هستم. هیچ جایی در دنیا نداریم که دست کسی را باز بگذارند. دولتها دست افراد را برای فعالیت در عرصه بینالملل باز نمیگذارند. برای مثال دولت فرانسه در سال 2017 اعلام کرد برای اینکه این کشور در نمایشگاه فرانکفورت مهمان ویژه است، برای تمامی ناشران فرانسوی مبلغ حمایتی در نظر میگیرد که بتوانند رایت کتابهایشان را بفروشند و تعامل خوبی با نشر جهان داشته باشند. همین دولت فرانسه در بخش بینالملل میگوید که مساله فقط فروش رایت نیست و بخشی دارد که از ترجمه و انتشار آثار و ادبیات کشورهای مختلف در فرانسه حمایت میکند. وقتی سیاستگذاری دقیق است، فقط شامل فروش رایت نمیشود و حتی برای خرید رایت هم از شما حمایت میشود اما ما در عرصه بینالملل رها هستیم.
مثال بعدی ناشران خارجی عرب زبان شرکتکننده در نمایشگاه کتاب تهران هستند. شاید 60 ناشر عرب زبان داشته باشیم که بیش از 10 سال است در نمایشگاه شرکت و ما را با محتوای تولید شده در کشورهای خود آشنا میکنند. اما در این بخش چند ناشر به صورت مستقیم و نه به صورت نمایندگی شرکت میکنند؟ آمار موجود اصلا آمار خوبی نیست. ما این ظرفیت را داریم و وقتی سیاستگذاری را رها میکنیم، نمیتوانیم به نتایج خوبی برسیم. میتوانیم مکانیسمی ایجاد کنیم که ناشران عرب در مرحله نخست و در مرحله بعد مسئولان نشر آنها حضور داشته باشند. میتوانیم برای آنها برنامههای خاص در بخش بینالملل درنظر بگیریم. من در این چند سال با ناشران عرب صحبت کردم. آنها با اینکه چندین سال است در نمایشگاه حضور دارند اصلا با ادبیات ایران آشنا نیستند.
سیاستگذاری ما رها است و بخشی از آن بر میگردد به نمایشگاه کتاب ایران و فلوشیپها(حمایت از حضور ناشران خارجی در نمایشگاه کتاب تهران). چرا باید از ناشری که در بخش بینالملل و ناشران خارجی حضور نداشته -مانند انتشارات قانون- تقاضا و حمایت کنیم که در ایران حضور داشته باشد اما از ناشرانی که چندین سال است در ایران حضور دارند و از نمایشگاه ایران بهره بردهاند هیچ استفادهای نمیکنیم.
بخش بینالملل را میتوان به بخش خصوصی واسپاری کرد
در سه سال اخیر تغییراتی در نمایشگاه کتاب تهران ایجاد شد و در نمایشگاههای خارجی هم ایجاد غرفه ملی ایران را داشتیم. مسیری را که شروع و هر سال ادامه داده شد چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا درست است؟ نقاظ ضعف و قوت آن چیست؟
جعفریاقدم: روند را مثبت میبینم، از ابتدای ایجاد نمایشگاه کتاب به عنوان مسئول برگزاری یا غرفهدار حضور داشتم، سابقه همه دورههای نمایشگاه را میدانم و این بخش را هم رصد میکنم تا درباره آن اطلاع داشته باشم. بازار جهانی کتاب در دورهای شکل گرفت با این دیدگاه که همه ایرانیان نمیتوانند به نمایشگاههای خارجی روند؛ فضایی ایجاد شد تا آنها بتوانند از این امکان استفاده کنند. امسال تغییراتی در فضای آن ایجاد شد تا این اتفاق موفقتر برگزار شود. باید توجه داشته باشید که درباره ایدهآلها صحبت نمیکنیم با توجه به حقیقت و واقعیت و عوامل ایرانی که در بازارهای نشر فعال هستند و خیلی هم محدوداند، به نظر من این روند مثبت است و میتوان با اعمال یکسری تغییرات آن را بهتر کرد و مناسب با مقتضیات زمان جلو رفت.
بهنظر من میتوان بخش بینالملل را کمکم به بخش خصوصی واسپاری کرد تا دولت برای آن سیاستگذاری(حمایت، نظارت و هدایت) کند. بعد از سیاستگذاری، از تشکلها بخواهد تا برنامه خود را ارائه دهند و اگر برنامهها با سیاستهایش هماهنگی داشت از تشکلها حمایت و اگر هماهنگی نداشت برای اصلاح تشکل را راهنمایی کند. مثلا سالن رایت را برای سالی به تشکلی واگذار کنند.
درباره فلوشیپ هم توضیح بدهم که فلوشیپ، کمیته و ضوابطی دارد که براساس آن از افراد برای حضور در نمایشگاه دعوت میکنند، اینطور نیست که از هر کشوری که بخواهند ناشران را دعوت کنند. درستی یا نادرستی سیاستها به ضابطهها بستگی دارد و اگر ناشری در این نمایشگاه حضور پیدا کرده است، به دلیل تبادل رایت با ایران در سالهای گذشته است.
بیاطلاعی از حضور برخی از ناشران خارجی در نمایشگاه
نکته بعدی این است که باید از تمام ظرفیتهای این نمایشگاه استفاده کنند. ناشران عرب شرکت کننده در بخش ناشران خارجی، ناشر نیستند بلکه کتابفروش اند. در سیودومین نمایشگاه کتاب تهران فقط 11 نفر از ناشران عرب به ایران آمده بودند. برای برقراری ارتباط ایملی با آنها سه بار تلاش کردم اما هیچ کدام پاسخ ندادند. چرا؟ زیرا به بخش بینالملل نمایشگاه تهران فقط به عنوان محلی برای فروش کتابهایشان نگاه میکنند. برخی اصلا متوجه نیستند که حقرایت کتاب یعنی چه؟ در دنیای عرب کشورهای مصر، تونس و لبنان از رایت میفهمند و باقی برای مبادله فیزیکی کتاب میآیند.
امسال ناشری از ایتالیا برای فروش رایت کتابهایش آمده بود که دولت و ملت از حضور او در نمایشگاه کتاب خبر نداشتند. یک ناشر امریکایی هم آمد که قطریالاصل و در امریکا انتشارات بزرگ کودک تاسیس کرده بود. به صورت اتفاقی با این ناشر آشنا شدم و دیدم که چقدر علاقه دارد با ناشران ایرانی در امریکا کار کند. او با نگاه مختصر به کاتالوگهای ما چند کتاب انتخاب کرد. برای به پایان رساندن پروسه مذاکرات ادامه دارد.
ما در بخش بینالملل فعالیتهایی برای بهبود وضعیت انجام میدهیم؛ مثلا گرنت و طرح تاپ داریم که باید حرفهایتر در نمایشگاه کتاب شرکت کنند. بنابراین وضعیت موجود را مناسب میبینم و فکر میکنم رویکرد در حال اصلاح است چراکه قابلیت آثار ما بالا میرود، سیاستهایی که در معاونت وجود دارد از حالت شوآف به سمت انجام برخی اقدامات پیش میرود.
نمایشگاه تهران بازخورد حضورمان در نمایشگاه های خارجی است
بیکمحمدی: بخش بینالملل نمایشگاه تهران جدای از حضور ما در نمایشگاههای بینالملل نیست، یعنی موقعی که بتوانیم نمایشگاه تهران را به ناشران خارج از کشور به خوبی معرفی کنیم تا به نمایشگاه کتاب تهران بیایند این نمایشگاه تقویت خواهدشد. فکر میکنم بخشی از نمایشگاه تهران بازخورد و انعکاس فعالیت رایزنهای فرهنگی در خارج از کشور است، اگر آن تقویت میشد، باقی مسائل هم حل میشد. اگر ناشرین کشورهای دیگر در بخش بینالملل حضور ندارند دلیل نبود حضور خوب ایران در نمایشگاههای خارجی است اگر با ناشران خارجی ارتبط خوبی برقرار میکردیم آنها هم در نمایشگاه کتاب تهران حضور داشتند.
در سال گذشته موسسه نمایشگاهها به اعلام خود موسسه در نمایشگاه 17 کشور حضور داشت آیا از این 17 کشور، یک ناشر در نمایشگاه تهران بود؟ چند سال است که موسسه نمایشگاهها در نمایشگاه این کشورها شرکت میکند؟
جعفریاقدم: این روند به رایزنیهای انجام شده هم ارتباط زیادی دارد در زمان قدیم ناشران خارجی خود در نمایشگاه کتاب تهران شرکت میکردند، این فعالیت چند سال است مغفول مانده و عملا در نمایشگاه تهران حضور ندارد فقط چند بروشور چاپ میکنند و در غرفه میگذارند. برای مثال حدود 30 ناشر هر سال در نمایشگاه فراکفورت شرکت میکنند، مسئولان میتوانند اعلام کنند در ازای این تعداد ناشری که از ایران در نمایشگاه فراکفورت شرکت میکنند، چند ناشر هم از آلمان در نمایشگاه تهران شرکت کنند. علاوه بر ضعف در رایزنیها، معرفی کتابهای ایرانی آنطور که باید نیست و مغفول مانده است.
بیکمحمدی: اگر ضعفهایی در نمایشگاه تهران وجود دارد همه به نمایشگاه تهران 98 و 97 بر نمیگردد ما مجموعهای از فعالیتها داریم که انعکاس آنها را در نمایشگاه تهران میبینیم وقتی بقیه عوامل نمیتوانند به خوبی عمل کنند، تاثیرش را در نمایشگاه میبینیم ما باید حضور ایران در نمایشگاههای دیگر را به چالش بکشیم؛ بازخورد آن میتواند حضور ناشران کشورهای دیگر در نمایشگاه تهران باشد.
اینکه گفته میشود در بخش بینالملل حرکت ما مثبت بوده، باید دید مثبت یعنی! ما باید مشخص کنیم که ایدهآل چه عددی است و ما از چند به چند حرکت کردهایم؟ فکر میکنم ما تنها از صفر جدا و به یک نزدیک میشویم. آقای جعفریاقدم اعلام میکنند در یک سال گذشته 300رایت خرید و فروش شده است اما این عدد یک عدد مناسب برای یک آژانس ادبی در کره جنوبی برای کل یکسال است؛ نه یک کشور. ما به عنوان بخش بینالملل نمایشگاه کتاب تهران با تمام فعالیتهای خود توانستیم به اندازه یک آژانس ادبی در کره جنوبی کار کنیم.
فکر میکنم برای این عرصه، استفاده از واژه مثبت خوب است اما نسبت به چه؟ ما با توجه به محتوای خوبی که داریم از دنیا عقب هستیم و فکر میکنم باید در جلسات کارشناسی به صورت حرفهای گزارش عملکرد را مشخص و تحلیل کنیم. این نگاه که چند رایت فروخته و چند قرارداد بسته شده است نگاهی سطحی به این موضوع است و ما باید در این موضوع به دولت کمک کنیم تا سیاستگذاریهای درستی انجام دهد؛ تا تحلیل درستی هم از عملکرد بخش بینالملل داشته باشیم.
کر میکنم که برای رسیدن به فعالیتهای بیشتر باید از دولت طلب حمایت کنیم، مانند باقی بنگاههای دیگر که در زمینه اقتصاد فعالیت میکنند، مثل بخشهای کوچک دیگری که در حوزه اقتصاد فعالیت میکنند، چطور دولت خود را موظف میکند از همه نهادها حمایت کند. عوامل موثر در حمایت دولت که به خیلی از چیزها برمیگردد. چرا ما نباید انتظار داشته باشیم که دولت از حوزه اقتصاد نشر که مغفول مانده است، حمایت کند. فکر میکنم اگر هدایت هدفمند انجام شود در نهایت به فعالان بخش بینالملل کمک خواهد کرد؛ ضمن اینکه ما خود کار خود را انجام میدهیم و راه را میدانیم. باید سیاستهای حمایتی دولت و مرحلهبندی هر سال مشخص شود تا به حوزه بینالملل نشر کمک کند ناشران ایرانی برای حضور در این عرصه هنوز ضعیف هستند.
بخش ناشران خارجی و بینالملل الحاق شوند
یکی از مسائلی که در سیودومین نمایشگاه بینالمللی کتاب شاهدش بودیم، جدایی بخش ناشران خارجی و فعالیتهای بینالملل بود که چند سالی است اتفاق میافتد، نظر شما درباره این جدایی چیست؟
بیکمحمدی: دوپاره شدن بینالملل و ناشران خارجی اتفاق مناسبی نیست و فکر میکنم اینها در نهایت به هم نزدیک میشود یعنی هر جا ناشران خارجی حضور دارند بخش بینالملل هم باید همانجا باشد و مکانیزمهای ارتباط باید در آن شکل بگیرد. فکر میکنم درنهایت بخش بینالملل را به بخش ناشران خارجی نزدیک خواهیم کرد و به دلیل کمبود فضایی که وجود دارد چنین حالتی به وجود آمده است.
در مورد فعالیت سفارتها در بخش بینالملل هم این حضورها بیشتر در شکل و نه در اجرای نمایشگاه دیده میشوند. ما میخواهیم بخش بینالملل زیبا باشد به همین دلیل از مسئولان سفارتخانهها دعوت میکنیم اما در حقیقت این حضور کمکی به بخش بینالملل ما نمیکند. آن چیزی که با فعالیتهای بینالملل سنخیت دارد، حضور بخش بینالملل ما کنار ناشران خارجی است. در همه نمایشگاهها بخش بینالملل با ناشران خارجی دیده میشود. نمایشگاه استانبول هم بخش بینالملل دارد و همه افرادی که در حوزه بینالملل و ناشران خارجی هستند در آن بخش حضور دارند در نمایشگاه تهران وضعیت تقریبا دوپاره است. فکرمیکنم در نهایت این دو بخش باید برای ارتباط بیشتر به هم نزدیک شوند.
جعفریاقدم: بیش از 20 سال است که در نمایشگاه استانبول شرکت میکنم. در سالن یک نمایشگاه استانبول بخش بینالملل فعال است و البته در این بخش به صورت فیزیکی کتاب نمیفروشند.
نظر شما