این استاد ادبیات دانشگاه اصفهان تصریح کرد: خیام از جمله شخصیتهای جهانی ادبیات ماست که از همان روزهای حیات شهرت داشته و خواص با او مراوده داشتهاند. منابع بسیار معتبری در دست است که خیام را به ما میشناساند. نام خیام را حجتالحق حکیم ابوالفتح عمربن ابراهیم خیامی مشهور به خیام عنوان کردهاند.
وی در ادامه افرود: درباره سال ولادت و درگذشت خیام، تاریخنویسان ابهام دارند. درباره مرگ و تولد او گزارش دقیقی در دست نیست. تنها چهارمقاله نظامی عروضی سمرقندی گزارشی دارد که نشان میدهد خیام تا 506 هجری قمری در شهر بلخ در کوی بردهفروشان در مجلسی با خیام دیدار کرده و نظامی عروضی سمرقندی میگوید در سال 530 هجری قمری خبر یافتم او از دنیا رفته و این تنها گزارش از درگذشت خیام است. بعضی منابع 517 را سال فوت او میدانند. خیام به سمرقند بلخ هرات و اصفهان مسافرت کرد. سفر او به اصفهان 14 تا 16 سال طول کشیده و در این مدت، خدمات علمی زیادی داشته است.
این استاد دانشگاه اصفهان ادامه داد: آثار خیام بیشتر به زبان عربی و بعضاً به زبان فارسی است و بیشتر در حوزه ریاضی و نجوم و حکمت و فلسفه است. به فارسی تالیفاتش نوروزنامه به اهتمام استاد مینوی تالیف شده که البته عدهای در صحت انتساب آن به خیام تردید دارند. اشعاری نیز از او نقل کردهاند به عربی و فارسی که سرودههای عربی را کمتر در اختیار داریم و بیشتر رباعیهای او شهرت دارد.
میرباقریفرد با اشاره به اینکه خیام به چند صفت حکیم، منجم، ریاضیدان و شاعر شناخته شده و البته در تسلط او بر فقه و قرائت و موسیقی نیز حکایتهایی هست، افزود: با این وجود، بیش از همه، خیام در حکمت و فلسفه و ریاضیات و نجوم پرآوازه بوده است.
وی ادامه داد: منابعی که درباره خیام صحبت کردهاند، قابل توجه است. «چهار مقاله» نظامی عروضیسمرقندی یکی از منابع مهم درباره اوست. نظامی در گزارش خود از دیدار با خیام میگوید که او در دیدار ما که در مجلس عشرتی بود، گفت: گور من در موضعی باشد که در هر بهار شمال بر من گل افشان کند. دومین منبعی که در روزگار خیام به او اشاره کرده کتابی از علی بن زید بیهقی مشهور به ابن فندق است که صاحب کتابهای بسیار مهمی بود و از عالمان قرن ششم در نجوم و حکمت بود. کتاب جوامع الاحکام نجوم به فارسی از اوست. ابن فندق گرازش مفصلی از خیام نوشته و درباره خلق و خوی او با صراحت میگوید: بر حکمت اشراف داشت و از سرآمدان حکمت بود و بر فقه و تواریخ و قرائت اشراف داشت و مشکلات استادان را حل میکرد. حافظهای قوی داشت. در اصفهان کتابی را خوانده بود و همان کتاب را در نیشابور کتابت کرد و در مقایسه تفاوت چندانی ندیدند.
این استاد دانشگاه اصفهان تصریح کرد: به گفته ابن فندق، خیام در تصنیف و تالیف در تعلیم و شاگرد گرفتن گونهای بخل و حسد داشت و کوتاهی میکرد. او از شاگردان ابن سینا بود و ارتباط استواری بین آنها بود. اثر بعدی که در آن درباره خیام نوشتهاند، نزهت الابرار تالیف شمس الدین محمد شهرزوری است که گزارش میکند خیام شعر به عربی و فارسی نیکو میگفت. اثر بعدی اخبارالحکما است که در باب جایگاه او در حکمت سخن گفته است. آثارالبلاد قزوینی از دیگر منابع مهمی است که درباره خیام است. از قرن هفتم آرام آرام باعث میشود افسانههایی در باب زندگی او بنویسند که تردید جدی درباره آنها هست.
میرباقری فرد با اشاره به اینکه خیام از نویسندگان و حکمایی است که از روزگار خود در کانون توجه بوده است و همین مساله جایگاه علمی را بلند و استوار نشان میدهد، گفت: خیامی که امروز ما می شناسیم کدام خیام است؟ خیام در جهان شهرت والایی دارد. شاید جزو دو، سه نفر شخصیت اولی است که از همه بیشتر در میان شاعران فارسی به جهانیان شناخته شده و درباره او آثار زیادی نوشته شده است. بیش از 500 مقاله و چند ده کتاب درباره او تالیف شده و شاید شهرت او مدیون فیتز جرالد در ترجمه آثار او به انگلیسی بود و کوتاهی اشعار نیز تاثیرگذار بود که او را شخصیتی جهانی معرفی کند.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: خیام را حکیم میخوانند او اهل نجوم بوده و در این علم، از سرآمدان بوده است. خیام در رصد صور فلکی از مراجع روزگار خود بوده است. غرالی بزرگ به دیدار خیام میرود و این یعنی حکیمی با این درجه، برای حل مشکلات به خیام مراجعه میکرده است. خیام ریاضیدان بوده و از ستونها و ارکان این علم بوده است. او همچنین به عنوان شاعر شهرت زیادی دارد. آنچه از خیام مسلم است، این است که وجهه علمی خیام بر شاعری او غالب بوده است اما از اواخر قرن هفتم سرودههای او شهرت مییابد. کمتز از شصت رباعی تا قرن هشتم از خیام داریم بعد از قرن هشتم رباعیها زیادتر میشود و ما امروز مجموعهای از چند صد رباعی داریم که باید با یک الگوی علمی سرودههای اصلی را از منتسبها بازشناسیم.
وی در ادامه افزود: در مباحث نقد ادبی ما متون را به دو مدل باز و بسته تقسیم میکنیم. در متون بسته غرض مولف کاملاً مشخص است. در متون باز معانی مختلفی حمل میشود و یک سروده یا عبارت در معانی مختلف تفسیر و تاویل میشود و گاه معانی متعارض نیز به آنها میرسد؛ مانند غرلیات خافظ که به معانی مختلف تاویل میشود. در تحلیل شخصیتهای علمی ادبی ما نیز همین موضوع هست. بعضیها شناخته شدهاند. تحلیل شخصیتشان آسان است اما بعضی مثل متون باز، جنبههایی در زندگی داشتهاند که کمتر شناخته شدهاند؛ شخصیت خیام چنین است. به دلایل مختلف ابعاد شخصیت او به صورتهای متفاوت تفسیر و تاویل شده است.
میرباقریفرد درباره دلیل کمتر شناخته شدن ابعاد شخصیت خیام، گفت: یکی از راههای شناخت شخصیتها، تالیفات آنهاست و دوم شاگردانی که پرورش دادهاند. شاخص بعدی معاصرانی هستند که آن شخصیت را معرفی میکردند. خیام تقریباً در منابع معاصر شناخته شده است. البته گزارشها مفصل و دقیق نیست اما اینکه در آثار هم عصران حضور داشته به تبیین شخصیت او کمک میکند.
او در پایان گفت: یکی از دلایل دیگری که سبب شده خیام ارتباطی با هم عصران خود برقرار نکند، خوی تند و اخلاق گزنده او بود که برای نمونه بیهقی میگوید: دیگران را میآزرد و در انتقال اخبار علمی تعلل میکرد و پاسخ را به درازا میکشاند. اما شخصیت خیام برای آیندگان پنهان نماند؛ هرچه زمان به روزگار ما نزدیک شد جنبه شاعری او پررنگتر و جنبه علمی او کمرنگ شد. خیام از جهت شعری رباعی گوی بسیار خوبی است. او در باب فلسفه هستی، فلسفه سرنوشت و مرگ و افشای راز مرگ و توجه مخاطب به دل ندادن به گذشته و غنیمت شمردن وقت رباعی زیاد گفته و این اساس کار خیام در سرودههای او و دلیل عامه پسند بودنش است.
نظر شما