شنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۸ - ۱۴:۴۶
هشتگ، نمایشگاه کتاب

اینجا مصلای تهران است؛ صدای مشکلات ما را از محل برگزاری سی‌ودومین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران می‌شنوید.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، در حالی وارد آخرین لحظات سی‌ودومین نمایشگاه کتاب تهران شده‌ایم که این دوره از نمایشگاه نیز بدون شک با نقاط ضعف و قوتی همراه بوده است.

طی روزهای برگزاری نمایشگاه کتاب بنا بر رسالت کار خبری در جای‌جای نمایشگاه کتاب تهران حضور داشتم و دوستانی که به نمایشگاه می‌آمدند، بنا بر شناختی که داشتند، نکاتی را به ما گوشزد می‌کردند تا این موارد را در قالب پیشنهاد به مسئولان ارائه دهیم تا به این شکل سی‌وسومین دوره نمایشگاه کتاب را با نقاط ضعف کمتری برگزار کنیم. از این رو در ادامه به چند نکته خواهیم پرداخت.

یک: سی‌ودومین نمایشگاه کتاب تهران در شرایطی برگزار شد که کشور چین به عنوان مهمان ویژه نمایشگاه، بار بیشتر بخش بین‌الملل این دوره از نمایشگاه کتاب را به دوش کشید. مسئولان و ناشران چینی حاضر در ایران در طول ایام برگزاری نمایشگاه کتاب تهران تمام تلاش خود را انجام دادند تا بتوانند حق رایت کتاب‌های خود را به ناشران ایرانی واگذار کنند. بدون شک یکی از اهداف بین‌المللی برگزار کردن نمایشگاه کتاب کمک به تبادلات فرهنگی و تلاش برای معرفی اهالی قلم به مخاطبان کتاب در سراسر جهان است؛ اما متاسفانه در سال‌های گذشته ما نتوانستیم از این پتانسیل استفاده کنیم و اتفاق شاخصی رخ نداده است. با این حال اگر در این بخش اتفاقاتی نیز رخ داده و ما شاهد فروش حق رایت نویسندگان و شاعرانی مانند مصطفی رحماندوست و فرهاد حسن‌زاده بودیم؛ اما همه می‌دانیم که این اتفاقات در میان هزار اتفاق ریز و درشتی که در نمایشگاه‌های بین‌المللی رخ می‌دهد، کار شاخصی محسوب نمی‌شود؛ بنابراین به نظر می‌رسد بهتر است در دوره‌های بعدی نمایشگاه به فکر یک برنامه منظم برای تبادل رایت با ناشران خارجی باشیم.
 


دو: نمایشگاه سی‌ودوم کار خود را در شرایطی آغاز کرد که شاهد ملتهب‌ترین روزهای بازار کاغذ بودیم. کاغذی که با ارز دولتی وارد شده و قرار بود عصای دست ناشران در روزهای نمایشگاه باشد به یکباره به دست دلالان کاغذ افتاد و کاغذ بالکی که باید در اختیار ناشران قرار می‌گرفت به سادگی با قیمت‌های نجومی در هر چاپخانه‌ای پیدا می‌شد. متاسفانه در روزهای پایانی نمایشگاه کتاب با توجه به تاکید ویژه مقامات کشوری به کنترل بازار کاغذ شاهد دهن‌کجی دلالان کاغذ بودیم به شکلی که کاغذ با افزایش بندی 150هزار تومان همراه بود و قیمت‌ آن از بندی 550 هزار تومان هم عبور کرد. همین موضوع باعث شد تا بسیاری از کتاب‌های پرفروش در روزهای آخر نمایشگاه در غرفه‌ها موجود نباشد که همین موضوع باعث ناراحتی عده‌ای از مخاطبان و مولفان از ناشران شده است. پیشنهاد ما به مسئولان این است که سیستم چاپ کتاب در قم را در سایر نقاط کشور هم اجرا کنند؛ چراکه در استان قم ناشران برای چاپ کتاب‌هایشان باید در حضور نماینده وزارت ارشاد کار را چاپ کنند که همین اتفاق باعث کاهش سوءاستفاده برخی ناشرنماها می‌شود؛ ناشرانی که کاغذ بالکی را از دولت دریافت می‌کنند و آن را با نرخ آزاد در بازار می‌فروشند.

 
 
سه: توزیع کتاب‌های جعلی یا تقلبی نیز از آن اتفاقات ویژه‌ای بود که در این دوره از نمایشگاه به وفور دیده می‌شد. بسیاری از ناشرنماها با چاپ کتاب‌های پرفروش ناشران مطرح و تنها با تغییر نام مترجم اثر بازار قابل توجهی را برای خود رقم زده‌اند. این کتابسازان تا آنجا پیش رفته‌اند که حتی جلد کتاب را هم تغییر نمی‌دهند و تنها فونت روی جلد را عوض می‌کنند و محتوای کتاب نیز در حد یک «و» تفاوت نمی‌کند! البته این اتفاق جدیدی نیست و اتفاق تازه‌ای که امسال از کتابسازان شاهد بودیم، حضور خانوادگی در نمایشگاه کتاب بود؛ به طوری که چند نفر از اعضای یک خانواده چند نشر را ثبت کرده‌اند، بعد یک کتاب را در نشرهای متعلق به خود منتشر کرده و در چند غرفه به فروش می‌رسانند. پیشنهاد ما برای مسئولان نمایشگاه کتاب سی‌وسوم توجه ویژه به کیفیت آثار برای ارائه غرفه است؛ چراکه تجربه نشان می‌دهد که گاهی یک کتاب از سوی یک ناشر با 100 کتاب نشری کتابساز برابری می‌کند.


چهار: به ناشران پولی غرفه ندهید! متاسفانه عده‌ای از ناشران که تنها اقدام به انتشار کتاب پولی می‌کنند با غرفه‌های قابل توجهی در نمایشگاه کتاب تهران حضور دارند و علاوه بر فروش کتاب‌هایی که قبلا پول آن را از مولفش گرفته‌اند، از فرصت نمایشگاه استفاده می‌کنند و افرادی را برای بازاریابی به نمایشگاه می‌آورم. در ادامه توجه شما را به دیالوگی که در یکی از این غرفه‌ها شاهدش بودم جلب می‌کنم.

«مخاطب: سلام! کتاب شعرهای جدیدتون کجاست؟
غرفه‌دار: خیلی خوش آمدید. سمت راست. شما خودتان هم شعر می‌نویسید؟
مخاطب: بله. گاهی چیزهایی می‌نویسم.
غرفه‌دار: پس چرا چاپ نمی‌کنید؟
مخاطب: چاپ کنم؟ مگر می‌شه؟
غرفه‌دار: اگر خوب باشه چراکه نه. نمونه‌ای دارید؟
....»

و این داستان تا قرار در دفتر نشر واقع در محدوده خیابان کارگر ادامه داشت. این مسیری است که ما هر ساله در بازار کتاب شاهد آن هستیم و به این ترتیب مخاطبان کتاب به مرور تبدیل به نویسندگان و شاعرانی خواهند شد که توهم ایجاد شده فرصت کتاب خواندن را از آنها می‌گیرد.
 
 
پنج:‌ استادان زیادی در نمایشگاه حضور داشتند که با توجه به تغییر آئین‌نامه اهل قلم موفق به دریافت بن‌کارت‌های اهل قلم نشده‌اند. بسیاری از استادان شناخته شده، علاقه‌ای به چاپ کتاب ندارند و هر چند سال یکبار و به اصرار اطرافیان اقدام به چاپ کتاب می‌کنند. تواضع این افراد نباید باعث شود که نام‌ آنها از چشم مسئولان دور بماند.
 

شش: طبق آمار ارائه شده، امسال حدود 80 هزار دانش‌آموز در قالب طرح‌های اردویی به نمایشگاه کتاب تهران آمدند. کودکان معصومی که گرانی و شرایط اقتصادی را درک نمی‌کنند و تنها از خانواده‌های خود انتظار دارند و واقعا در دنیای امروز، انتظار کتاب خریدن، کمترین حقی است که یک کودک می‌تواند داشته باشد. در چنین شرایطی بد نیست که مسئولان عزیز حوزه فرهنگ بدانند که بسیاری از این بچه‌ها با کلی ذوق به نمایشگاه آمدند اما با دلی شکسته و چشمانی بارانی نمایشگاه کتاب را ترک کردند. اگر به طور متوسط هر دانش آموز با 100 هزار تومان (که بعید می‌دانم)‌ به نمایشگاه کتاب آمده باشد، در نهایت موفق شده است که دو یا سه کتاب بخرد. یکی از دوستان می‌گفت که وقتی این کودکان را در مقابل ناشران و غرفه‌های رنگارنگ آنها می‌بینم، احساس می‌کنم که ناشران در مقابل این بچه‌ها بستنی لیس می‌زنند و آنها مجبور هستند که فقط نگاه کنند! پیشنهاد ما برای مسئولان این است که در سال‌های آینده سامانه‌ای فراهم شود تا مدرسه‌هایی که قصد دارند، دانش‌آموزان خود را به نمایشگاه بیاورند در آن سامانه ثبت‌نام کنند تا برای تمامی دانش‌آموزان حاضر در نمایشگاه بن کتاب صادر شود. به نظر می‌رسد که این ‌مهم‌ترین و بهترین کاری است که می‌شود برای ارتقاء فرهنگ مطالعه در کشور انجام داد.
 
 
هفت: در روز دوم نمایشگاه کتاب خبری از سوی حسین معینی، مدیر بخش ناشران عمومی در رسانه‌ها منتشر شد که واکنش‌های مختلفی را به همراه داشت. حسین معینی در گفت‌وگو با رسانه‌ها اعلام کرده بود که ناشران حق برگزاری جشن امضا در غرفه‌ها را ندارند! بعد از انتشار این خبر موضوعی ذهن مخاطبان را درگیر کرده بود که اگر نمایشگاه کتاب محل دیدار نویسندگان با مولفان نیست، این عزیزان در چه مکانی باید با هم دیدار کنند و آیا واقعا در نمایشگاه کتاب تهران اتفاق زیباتری از صف کتاب وجود دارد؟ به هر حال با توجه به تذکر جدی حسین معینی همه روزه شاهد برگزاری جشن امضاهای متعددی در نمایشگاه کتاب بودیم که خلاف صحبت‌های معینی را نشان می‌داد. بنابراین پیشنهاد می‌شود، مسئولان اجرایی برای حفظ احترام جایگاه خود پیش از اظهارنظرهای شتاب‌زده و غیرمنطقی موضوع را با مقامات بالاتر مطرح کنند و به سلیقه خود حکم صادر نکنند تا به این شکل شاهد نقض حکم مسئولان نمایشگاهی نباشیم.
 

هشت: جمله معروفی است که می‌گوید جامعه را تک تک افراد حاضر در آن می‌سازند. بنابراین اگر هر کدام از ما برای بهبود فضای کتابخوانی کشور از خودمان شروع کنیم، اتفاقات خوبی در انتظار همه ماست. تا اینجا نکاتی را به اطلاع مسئولان رساندیم اما بد نیست که در آخرین گام عمکرد خودمان را هم زیر ذره‌بین ببریم. برای شروع همین امروز در شبکه‌های اجتماعی خود هشتگ نمایشگاه کتاب (#نمایشگاه_کتاب) را جست‌وجو کنید. با همین کار کوچک متوجه می‌شوید که نمایشگاه برای عده‌ای فقط محل سلفی گرفتن است. در این جست‌وجوی ساده درمی‌یابید که بخش قابل توجهی از عکس‌ها بدون حضور حتی یک کتاب و تنها در فضای مصلی تهران گرفته شده است. با دقت روی عدد این هشتگ در شبکه‌های مختلف اجتماعی متوجه می‌شویم که اگر هر کدام از این عکاسان مجازی به جای عکس با محیط نمایشگاه یک کتاب خریداری می‌کردند و با آن عکس می‌گرفتند، شرایط بهتری را در جامعه شاهد بودیم.
 
در پایان باید به حضور باشکوه مردم در سی‌ودومین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران اشاره کنیم که بدون شک مهم‌ترین اتفاق این دوره از نمایشگاه بود. مردمی که با وجود همه مشکلات اقتصادی و گرانی‌ها حضور قابل توجهی در نمایشگاه کتاب داشتند و نشان دادند که این جمله کلیشه‌ای که «مردم ما کتاب نمی‌خوانند» چندان جمله محکم و قابل قبولی نیست.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • ۱۵:۲۴ - ۱۳۹۸/۰۲/۱۵
    درود بر آقای دارابیان... ریزبینانه و نکته سنج... بسی لذت بردیم

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها