جوانان برای ساخت فیلم کوتاه از آثار ادبی اقتباس میکنند
در ابتدای این برنامه سعید پوراسماعیل،کارگردان و مدرس سینما بیان کرد: ردپایی که باید پیدا کرد از ارتباط کتاب و سینما بحث اقتباس است که سینما از آثار ادبی به ویژه رمان، داستان کوتاه و نمایشنامه الهام گرفته است. امروز هم این اتفاق همچنان وجود دارد و در آثار سینمایی و فیلمهای کوتاه میبینیم که پشتوانهشان به متن ادبی است و فکر میکنم امروزه هر اثری که منتشر میشود به جز خواندن منتظر دیدن آن هم هستیم و مخاطب این انتظار را دارد به جز آن چه خودش میخواند و تصور میکند تصویرشده آن را در قالب سینما و شخصیتهای سینمایی ببیند.
وی در ادامه افزود: برخی از جوانان زمان ساخت فیلم کوتاه خود از آثار ادبی اقتباس کردهاند و از داستانهای کوتاه یا متنهای ادبی موارد دلخواه را انتخاب و به آن میپردازند. ارتباطی که بین خانه کتاب و انجمن سینمای جوان بود اتفاق مبارکی را فراهم کرده است، همراهی خانه کتاب در این زمینه سبب شد تا کارگاههایی در زمینه اقتباس از آثار ادبی برای ساخت فیلم کوتاه برگزار شود. این برنامهها معمولا بین یک فیلمنامهنویس سینمایی مانند سعید عقیقی و یک استاد ادبیات شکل میگرفت و در حاشیه جشنواره فیلم کوتاه نشستهایی برگزار شد.
این مدرس سینما درباره جوایزی که به آثار اقتباسی اهدا میشود گفت: هر سال خانه کتاب جوایزی به فیلمهای اقتباسی جشنواره فیلم کوتاه و فیلمسازانی که از یک اثر ادبی اقتباس کردهاند اهدا میکند؛ این فیلمها به انتخاب خانه کتاب است، این امر کمک میکند که علاقهمندی و گرایش بیشتری به ساخت آثار اقتباسی فراهم شود.
پیمان شوقی دیگر سخنران این برنامه درباره اقتباس اظهار کرد: درخصوص این بحث باید گفت، به نوعی از آغاز راهاندازی سینما یا پدید آمدن مقولهای به نام فیلم ایرانی با اقتباس همراه بودیم. عبدالحسین سپنتا فردی ادیب، نویسنده، شاعر و پژوهشگر بود که آغاز فعالیتهای خود را با اقتباس از آثار ادبیات فارسی شروع کرد. با اقتباسهایی از آثار نظامی فیلم ساخت.
وی در ادامه بیان کرد: در طول تاریخ هم اگر نگاه کنیم بخش عمدهای از آثار سینمای ایران اقتباسی هستند. موج نو که یک جریان فرهنگی در سینمای ایران بود، فیلم آغازگر آن براساس آثار نویسندگان معاصر ساخته شد مانند «آرامش در حضور دیگران». تا پیش از این هم این جریان وجود داشته و سینماگران از آثار بزرگان ادب فارسی بهره بردهاند. یکی از این سینماگران داریوش مهرجویی است که میتوان گفت بیشتر آثارش اقتباسی است. او از آثار معاصر، کهن، داخلی و خارجی اقتباس کرده است. از داستان کوتاه، رمان و نمایشنامه بهره برده است. حتی فیلم «هامون»که بسیار جریان ساز شد اقتباس از یک رساله فلسفی است.
دایره اقتباس در سینما بسیار وسیع است
شوقی درباره آثاری که میتوان از آنها اقتباس کرد گفت: زمانی که درباره اقتباس حرف میزنیم صرفا بحث این نیست که اقتباس از رمان یا داستان کوتاه باشد، حقیقتا سینما این قابلیت را دارد که از هر ژانری میتوان اقتباس کرد و این امر بسته به خلاقیت و اهلیت فیلمساز یا نویسنده آن دارد. سال گذشته در جشنواره ملی فیلم فجر فیلم «بیست و سه نفر» اثر مهدی جعفری را داشتیم که فیلم را براساس یک کتاب زندگینامهای ساخته است. زمانی که میگوییم اقتباس شاید کمتر به ذهنمان برسد که میتوان از چنین آثاری هم الهام گرفت.
او در ادامه افزود: در 10 سال اخیر دو فیلم پرفروش سینمای هالیوود آثاری اقتباسی بودند، فیلم «منطقه سبز» یکی از آنهاست که براساس گزارش خبرنگار هندی از وضعیت منطقه سبز بغداد در زمان اشغالش بود. دایره اقتباس در سینما بسیار وسیع است این بسته به آن است که خود فیلمساز تا چه حد اهل این کار باشد. اقتباس چیزی نیست که از بیرون دیکته شود بلکه به میزان مانوس بودن هنرمند به آثار ادبی بستگی دارد و هنرمند از هرچیزی میتواند الهام بگیرد.
پوراسماعیلی در پاسخ به صحبتهای شوقی بیان کرد: سینما به لحاظ محتوا، موضوع و گاهی قالب داستانگونهاش از ادبیات الهام میگیرد ولی در حوزه فرم کاملا از نقاشی و هنرهای تجسمی اقتباس میکند، چه آثاری که به طور مستقیم که در آن از نقاشی استفاده شده است مانند فیلم «گرونیکا» اثر آلن رنه که بهطور مشخص براساس تابلو گرونیکا شکل گرفت، ولی روایت فیلم خیلی متفاوت از آن چیزی است که در تابلو میبینیم. یا همه آنچه که در قاب به سینما ضافه میکنیم مثل نقاشی، عکس و رنگ، فرمی است که به کار گرفته میشود به ویژه در فیلم کوتاه و سینمای تجربهگرایی. سینما در غنای زبان و فرم خود، میتواند از آثار دیگر تصویری استفاده کند.
وی درباره مهدی جعفری و فیلمسازیاش گفت: مهدی جعفری از حوزه فیلم کوتاه وارد سینمای بلند شده و اتفاقا علاقهمند به کتاب است. به نظر من این مسیری است که انجمن سینمای جوان یکی از درگاههای ورودش به سینمای بلند است و نمونه بسیار فراوانی دارد و با امکانات کم آموزش پایه و اولیهای که میدهد میتوانیم بگوییم خروجیاش از بسیاری از دانشگاهها به نسبت حجم فعالیتی که انجام میدهد بیشتر است.
او در ادامه اظهار کرد: به نظر من در حوزه اقتباس، فیلمهای کوتاه راحتتر از اقتباس در فیلم های بلند است؛ چون در فیلم کوتاه میتوان به صورت آزاد هم اقتباس کرد و نگرانی برای فروش ندارید اما در سینمای بلند کمتر تهیهکنندهای را میتوان یافت که بپذیرد در حوزه اقتباس در آثار سینمایی سرمایهگذاری کند. به هر حال اگر خیلی وفادار به متن باشید و بخواهیم آنچه که در متن وجود دارد تصویر کنیم، به دلیل این که خواننده به رمان علاقه دارد یا درخششی که نویسنده اثر دارد کمی سخت است. باید مانند داریوش مهرجویی یا کیومرث پوراحمد باشید.
اهالی سینما کمتر اهل پژوهش هستند
پیمان شوقی در ادامه بیان کرد: در سینمای ایران بارها درباره این موضوع صحبتشده است که بزرگترین ضعف سینمای ایران ضعف فیلمنامه است. در اینجا این سوال مطرح میشود که آیا فیلمنامه به عنوان یک بخشی از فعالیتهای سینمایی هنر یا تخصص متکی به ذات است؟ من فکر میکنم اینطور نیست، بلکه یک فن است و باید حتما از ریشههای دیگری مانند دانش و فرهنگ تغذیه شود. کسی که سراغ نگارش فیلمنامه میرود محکوم به این است که اهل مطاله، فرهنگ و کتابخواندن باشد.
پوراسماعیلی در ادامه این برنامه بیان کرد: در این که سینما هنر هفتم است و خواسته یا ناخوسته تجمیعی از هنرهای قبلی است و هنوز از شش هنر قبلی خود اقتباس میکند. سبک و ژانری از سینما به سایر هنرهای دیگر منتقل نشده است، غالبا ریشهاش در هنرهای دیگر است. اقتباس یا از ادبیات شروع و وارد سینما میشود یا از نقاشی شروع میشود و در سایر هنرها رشد میکند و نهایتا بروز و تجلی آن را در سینما میبینید کمتر خودش یک خاستگاه سبکی در زبان سینما بوده است.
وی درباره این که اهالی سینما کمتر اهل مطالعه هستند گفت: از نظر من اهالی سینما کمتر اهل پژوهش هستند؛ یعنی ما اگر میخواهیم داستان هم روایت کنیم گام اول باور پذیری مخاطب است و مخاطب اگر فضای داستان ما را باور نکند با ما همراهی نمیکند. ما در قصه گفتن شخصیتها را خلق میکنیم ولی آنجا که مخاطب باورش نمیکند به نظرم فقط در حد اتود اتفاق افتاده است، ما اگر اهل مطالعه شعر و داستان نباشیم نمیتوانیم این شخصیتها را به خوبی خلق کنیم تا برای مخاطب باورپذیر شود، با زرق و برق و تکنیک و صنعت سینما به این اتفاق مهم دست پیدا نمیکنیم و مخاطب ارتباطی با این اثر برقرار نمیکند.
شوقی درباره فیلمسازی و استفاده از کتاب گفت: آمریکا نهادی دارد به نام نهاد کتابخانه آمریکا، که یکی از وظایف این نهاد این است که به فیلمسازان براساس ضرورتها و نیازهای جامعه کتاب پیشنهاد میدهد تا از آن برای ساخت فیلم اقتباس کنند. گاهی برخی از این کتابها هنوز به بازار نیامده است اما کارشناس آن را میخواند و به کارگردان پیشنهاد میدهد. به نظر من باید چنین کاری را هم در ایران انجام دهیم و این فضا را ایجاد کنیم.
هنر جویان سینما در حال حاضر بیشتر به دنبال کتابهای فلسفی هستند
سعید پوراسماعیلی درباه این که «سینمای جوان» سالی یک یا دو کتاب منتشر میکند انتخاب این آثار برای انتشار بر چه اساسی است اظهار کرد: نیاز سنجی ما بر اساس شرایط روز جامعه و به روز شدن صنعت و تجهیزات سینماست. امروزه هر فردی با تلفن همراهش به راحتی میتواند فیلم بگیرد و با برنامههای ادیتی که در موبایل یا لبتاپش دارد به راحتی فیلمی را تهیه کند.
این کارگردان افزود: نگاه اول ما در سینما و فیلم کوتاه ایدهیابی از سوی هنرجویان و پرداخت آن است که با نگاه به زندگی و آثار ادبی به دست میآید؛ به همین دلیل تقریبا هرسال ما نگاهی به فیلمنامهنویسی فیلم کوتاه داریم چه در حوزه اقتباس و چه به صورت اورجینال باشد. سال گذشته کتاب تحت عنوان «کم یعنی زیاد» با ترجمه محمد گذرآبادی منتشر شد که به طور اختصاصی در حوزه فیلمنامهنویسی فیلم کوتاه است.
وی درباره آثار در دست انتشار انجمن سینمای جوان اظهار کرد: سعید عقیقی کتابیهم به سفارش تالیف کرد که در حوزه فیلمنامهنویسی فیلم کوتاه است. متن آن تمام شده و امسال منتشر میشود. این همان حوزهای است که برخی مواقع در فیلم کوتاه دیده میشود و تلاشمان بر این است تا در این حوزه هنرجویان تقویت شوند چون اگر یک ایده خوب را پیدا کرده و آن را پرداخت کنند در حوزه فیلم کوتاه تقریبا الویت دیگری نداریم.
او درباره اولویتهای انتشار کتاب در این انجمن گفت: اولویت تولید کتاب در نگاه اول این است که بچهها از حوزه تولید فکر و غنای فیلمشان در داستانگویی در فیلم کوتاه دور نشوند؛ و آنها را در ایدهیابی و پرداخت فیلمنامه کمک کند و در این امر توجه زیادی که به اقتباس داریم از باب این است که بچهها را در حوزه ادبیات نگاه داشته باشند.
پوراسماعیلی در ادامه بیان کرد: شکل دوم آن چیزی است که در حوزه فیلم کوتاه جای خالیاش در بازار حس میشود. چه به لحاظ ابزار و تکنیکها چه به لحاظ روشهای آن. بودجهای که در سینمای جوان برای انتشار کتاب داریم بودجه محدودی است، امسال این ارتباط با خانه کتاب برقرار شده و این امکان را فراهم کرده که دو جلد کتاب به طور مشترک با خانه کتاب منتشر شود و به نظرم این اتفاق خوبی است. در این زمینه ما وارد کتابهایی در زمینه اقتباس شدیم که احتمالا یکی از آنها درسگفتارهایی خواهد بود و در قالب ترجمه کتابی در حوزه اقتباس منتشر خواهیم کرد.
شوقی درباره ترجمه و مترجمان کتاب گفت: کتاب «درباره عکاسی» اثر سوازن سونتاگ و با ترجمه فرزانه طاهری کتاب خوبی است و این کتاب در جهان تدریس میشود. نکته مهمش این است که زیباییشناسی عکس را مطرح میکند و بیشتر در حوزه پدیدارشناسی وارد میشود تا بحث تکنیکال آن. همین کتاب با ترجمه دیگری در بازار موجود است و خود مخاطبان با چند صفحهای ورق زدن متوجه تفاوت این دو و ترجمه بهتر خواهند شد. به نظر من این توجه به متن و انتخاب مترجمین بسیار مهم است که انجمن سینمای جوان هم به خوبی آن را رعایت میکند.
وی افزود: نکته دیگر این است که هنرجویان سینما در حال حاضر بیشتر به دنبال کتابهای فلسفی در حوزه هنر هستند و کمتر آثار سینمایی میخوانند. به نظر من اگر تمهیداتی شود تا کتابهای فلسفی در حوزه سینما بیشتر ترجمه و منتشر شود و به نیازهای مخاطبان توجه شود امر مناسبی است. جای خالی این دست موضوعات در بین فصلنامههایی که خانه کتاب هم منتشر میکند حس میشود. وجود این گونه کتابها ضروری است و علاوه بر آن حضور مطالب فلسفی در حوزه سینما و نقد کتابهایی که در زمینه سینما در بازار موجود است در فصلنامهها لازم است.
پوراسماعیلی درباره کتابهای پژوهشی در حوزه سینما بیان کرد: فصلنامه فارابی تلاش میکند این جای خالی را پر کند. امیدوارم خانه کتاب از این پیشنهاد استقبال کند و کتابهای پژوهشی و فلسفی در حوزه سینما بیشتر منتشر کند. معتقدم در حوزه سینما و به ویژه فیلم کوتاه میتوان به اندازه کافی صحبت کرد و ما در تلاشیم تا در زمینه فیلم کوتاه با مجله فیلمخانه همکاری کنیم.
وی همچنین اظهار کرد: در دو سال گذشته سازمان سینمایی جایزه پژوهش سال را برگزار کرد و به نظرم این در حوزه سینما میتواند نقطه عطفی باشد که بعد از آن چنین آثاری افزایش پیدا کرد. سینمای جوان بچهها را با تجربه وارد فضای فیلمسازی میکند و دانشگاهها هستند که در حوزه دانش سینما تلاش میکنند و به نظر من ای کاش جای خالی چنین پژوهشها و آثاری را دانشگاهها و مراکزی که وظایف علمی شدن سینما را دارند پر کنند.
در زمینه انتشار کتاب کمتر به این فکر میکنیم که این کتاب چه قدر مفید است
شوقی درباره کتابسازی و انتخاب داستان خوب در حوزه سینما بیان کرد: من بحث کتابسازی را در حوزه آثار سینمایی بسیار نمیبینم. فکر میکنم در اواسط دهه شصت اشتیاق زیادی به سینما فراهم شده بود و امکان فیلم دیدن هم کم بود، امکانات تکنولوژی هم نبود. ما بودیم و جشنواره فجر که تلاش میکردیم تا جایی که امکان دارد فیلمهای سینمایی و آثار کلاسیک را ببینیم؛ چون امکانات کم بود این ولع به سمت خواند میرفت و در این شرایط هم سو استفادههایی میشد و ما وارد حیطه کتابسازی میشدیم.
وی در ادامه افزود: به نظر من این کار هم بسیار معصومانه انجام میشد به عنوان مثال جوانی با اشتیاق و سواد کم کتاب سینمایی را ترجمه کند و ناشری هم آن را چاپ میکرد. در این حد بود و به این شکلی که امروزه به ویژه در حوزه ادبیات داستانی به اسم کتابسازی میبینیم در زمینه آثار سینمایی ندایم.
پیمان شوقی در پایان گفت: اگر ما آسیبشناسی کنیم میبینیم مشکل ما مترجمان جدید هستند که با علاقه وارد میشوند اما آن احاطه زبان مبدا و مقصد و بر موضوع را ندارند. به عنوان مثال یک کتاب سینمایی منتشر شده است که اسامی افراد یا فیلمهای معروف به درستی در آن ذکر نشده است و در اینجا باید به کار ناشران هم اشاره کرد که کم کاری میکنند. ناشران باید ویراستاری که تسلطی به حوزه سینما دارد را انتخاب کنند تا این مشکلات مرتفع شود. وی مثالی هم در این زمینه بیان کرد.
رئیس انجمن سینمای جوان درباره کتابسازی در زمینه سینما گفت: از سال 1306 تا 1394،2780 عنوان کتاب سینمایی منتشر شد و به طور متوسط در طول این سالها میشد 34 جلد کتاب در هر سال. مجموع این کتابها در قبل انقلاب 100 جلد بود و این آمار بعد از انقلاب رشد داشته است. از این تعداد، بالای 70درصد، کتابهای ترجمه شدهاند.
سعید پوراسماعیلی در پایان گفت: زمانی که تعداد عناوین کتابهای سینمایی کم است یعنی طبیعتا به سمت کتابسازی نرفته است. اگر آفت کتابسازی به این حوزه رسیده بود باید تعداد کتابها بسیار بیشتر میشد. یکی از دلایل این که فکر میکنیم کتابسازی در سینما هم وجود دارد، موجی به سراغ یک موضوع رفتن است. مثلا به یکباره زندگینامه برخی بازیگران و فیلمسازان منتشر کمیشود که به نظر میرسد شبیه کتابسازی است. در زمینه انتشار کتاب کمتر به این فکر میکنیم که این کتاب چه قدر مفید است و وارد موجی میشویم که هر کتابی که فروش دارد دوباره منتشر میشود. حتی گاهی تقاضا از سوی بازیگر یا کارگردان برای نگارش زندگینامهاش منتشر شود.
.
نظر شما