او ادامه داد: در کتاب «مشروطه، زنان و تغییرات اجتماعی» از مشروطه، ساختار سیاسی و اجتماعی آن و مقوله ظهور گسترده تغییرات اجتماعی در خصوص «حقوق زنان» سخن به میان آمده است. این کتاب نشان میدهد که «آزادی زنان» در دوره مشروطه و تحقق برخی مطالبات اجتماعی آنان مانند «حق تحصیل»، «لزوم تأسیس مدارس زنان» و «دبستان نسوان» حاصل مبارزات ساختارمند خود زنان بوده است نه هدیهای از جانب نظام مَردمَدار آن دوره.
این پژوهشگر درباره کارهای قبلیاش در همین حوزه نیز بیان کرد: کتابی با عنوان «نسوانیات: بازخوانی اشعار زنان در مطبوعات ایران از ۱۲۸۹ تا ۱۳۱۱» را در زمستان ۲۰۱۸ در سوئد منتشر کرده است. این کتاب بیانگر بررسی نخستین اشعار مندرج از زنان دوره قاجار در مطبوعات است. برای جمع آوری آن اشعار بیش از ۶ هزار برگ مطبوعاتی دوره مشروطه مورد بررسی قرار گرفته و از خلال آن اوراق برخی از اشعار زنان بازیابی شده است. احتمالا تا سال آینده نیز این کتاب در ایران هم منتشر شود. پیشتر برای چاپ این کتاب در ایران هیچ اقدامی نکردم، چون این پیشفرض را داشتم که ممکن است محدودیتی برای انتشار آن وجود داشته باشد. البته بعدا متوجه شدم که انتشار کتاب در ایران مشکلی نخواهد داشت و احتمالا هم با تغیراتی و تحلیلهای بیشتر اشعار در ایران منتشر شود. حتی صحبتهای ابتدایی چاپ کتاب در ایران از سوی نشر روشنگران نیز اتفاق افتاده است.
این محقق بیان کرد: این اثر را برای یک ناشر سوئدی و یک ناشر آمریکایی که اثر دیگری از من منتشر را کرده بود فرستادم و بالاخره ناشر سوئدی زودتر پاسخ داد و کار را چاپ کرد. در دانشگاه اوپسالای سوئد رونمایی هم گرفته شده اما خود من نتوانستم در این مراسم شرکت کنم و تنها متنی برای آنان ارسال کردم که در آن نشست مورد قرائت قرار گرفت.
باغداردلگشا افزود: ۸۰ تا ۹۰ صفحه اول کتاب «نسوانیات: بازخوانی اشعار زنان در مطبوعات ایران از ۱۲۸۹ تا ۱۳۱۱»، تشریح و تحلیل دیدگاههای شاعران و اشعار است، ۱۵۰ صفحه بعد خود اشعار و در ۳۰ تا ۴۰ صفحه نهایی هم اصل خطوط اشعار و اسناد مربوط به دوره قاجار ارائه شده است. کتاب کاملا متفاوت از سایر کتابهای مرتبط با وقایع اجتماعی و ادبی دوره قاجار است و اشعاری که در ان منتشر شده برای اولین بار است که پس از حدود ۱۱۰ سال از سرایش اولیهاش مطرح میشوند. نکته مهم هم این است که زنانی که اسامی و شعرهایشان در کتاب آورده میشود زنان خیلی به نامی هم نیستند و جز همان شعرهایی که در جریدههای آن زمان از آنها منتشر بود اطلاعات بیشتری از آنها نداریم. زنانی چون: مریم رفعتزاده؛ هما محمودی و ادیبالزمان، افسر خانم و برخی زنان دیگر. اینها زنانی نیستند که مثل پروین و فروغ و ... شناخته شده باشند و در تحقیقات مختلف از زوایای متفاوت به آنها پرداخته شده باشد؛ منتها وقتی به این اشعار رجوع میشود، کاملا کارکردهای مطالبهگرانه دارند و استانداردهای ادبی را هم رعایت کردهاند. از همین جهت هم هست که ارزشمند است.
او سپس درباره چرایی و علت مهجور ماندن نام زنانی مثل مریم رفعتزاده؛ هما محمودی و ادیبالزمان متذکر شد: تنها دلیل اصلی این مسئله این است که ما با اسناد تاریخی خودمان بیگانه هستیم. یعنی احتمالا فکر میکنیم روزنامههای دوره مشروطه و قاجار تنها روزنامههای آن دوره بودهاند و دیگر هیچ. درحالیکه بسیاری از مبانی و تفکرات اندیشهای در جامعه ایران به واسطه محتواهای همین جراید شکل گرفته است. چون اصلیترین منبع اطلاعرسانی در دوره قاجار روزنامه بوده و هیچ منبع اطلاعرسانی برجسته مشابهی نداشتهایم. همین عدم آشنایی با اسناد تاریخ و عادت کردن به همان اسامی و روایتهای تاریخی را که همه میگویند، مدام تکرار کنیم. یعنی چون همه از زنان برجسته دوره پهلوی مثل پروین و فروغ صحبت کردهاند؛ دیگر تمایلی نداریم که مثلا مریم رفعتزاده، ژاله قائممقامی و ... را هم بشناسیم. درصورتیکه این زنان در شعرهای خود به نوعی مانیفست جنبش زنان را در ۱۰۰ سال قبل نشان میدهند و در متن خود هم به نظام و سیستم مردمدار انتقاد میکنند و هم الگوهای جنسیتی را به چالش میکشند و هم راهکار ارائه میدهد. این عدم آشنایی با اسناد تاریخی حتی باعث شده بسیاری از مسائل اجتماعی اواخر دوره قاجار را هم وارونه منعکس کنیم.
این پژوهشگر همچنین نبود توجه و دسترسی کامل به اسناد تاریخی قاجار را دلیلی بر شناخت ناقص جامعهشناختی و تاریخی ما نسبت به مشروطه و جنبش زنان ایران دانست و گفت: این اسناد ظرف زمانی و تفکر جامعه ایران دوره قاجار را نشان میدهند و مهمتر از همه این که این اسناد، سندهای هویتی ما هستند و مسیر تغییرات اجتماعی جامعه ایران را نشان می دهند. عدم آشنایی با این هویت تاریخی به خصوص از دوره مشروطه به بعد که جریان روشنفکری در ایران برجسته میشود باعث شده ما خیلی از مقولاتی که در حوزه مدرنتیه و نوآوری و تجدد شناخته میشود فارغ از مثبت و منفی و ارزشگذاری آنها مثل خیزشهای ادبی و شعر نو؛ رویکردهای جامعه شناختی، حقوق زنان و حتی مسئله کشف حجاب و ... را جزو ابداعات و ابتکارات و حتی انجامات دوره پهلوی اول یا رضاشاه حساب کنیم. منتها واقعیت این است که ۲۰ تا ۳۰ سال پیش از همه این اتفاقات زنانی بودهاند که در همه این حوزهها فعال بودهاند حالا شاید کمرنگتر و گمنامتر.
باغداردلگشا یادآور شد: مورد دیگری که باعث میشود شاید خیلی از پژوهشگران مخصوصا پژوهشگران حوزه تاریخی قاجار رغبتی برای انتشار کتابهایشان در ایران نداشته باشند این است که متاسفانه ممیزان که کارهای پژوهشی را بررسی میکنند کمترین درک و کمترین اطلاع را از نقش و تاثیر سند تاریخی دارند. مثلا کتابی به نام «مکتوبات خیالی: اسنادی از گفتمان سیاسی دوره قاجار» که چاپ نخست آن در سال ۲۰۱۷ در لس آنجلس صورت گرفت، سال پیش توسط ناشر ایرانی به ارشاد سپرده شد که هیچ متن و نوشتهای از سوی من را شامل نمیشد و هرچه بود اسناد و محتوای روزنامههای دوره قاجار بود ولی همین کتاب چهاربار ممیزی شد. این عدم اگاهی از اسناد تاریخی، ما را نسبت به پدیدهها و جنبشهای اجتماعی از جمله جنبش زنان هم ناآگاه نگه میدارد. یکبار به معاون محترم رئیس جمهور در امور زنان هم گفتم مسئلهای که این دوستان امروزه به نام کودکهمسری در مجلس شورای اسلامی با آن مواجه و آن را به بحث گذاشتهاند و از لزوم بالا رفتن سن ازدواج دختران صحبت میکنند مربوط به امروز و دیروز نیست و حتی در روزنامه «زبان زنان» دوره قاجار چاپ سال ۱۲۹۹ شمسی هم محتواهایی داریم که زنان در متون و اشعار خود مطرح کردهاند که از نظر فیزیولوژیکی زن باید از ۲۰ سالگی به بعد ازدواج کند و از ۲۵ سالگی به بعد باردار شود و مابین هر بارداری هم ۲ تا ۳ سال فاصله زمانی وجود داشته باشد. این خیلی مهم است که بدانیم بخشی از زنان جامعه ایران از ۱۱۰ سال پیش چنین مطالبات و مسائلی را مطرح میکنند.
او افزود: ما روزنامه زبان زنان یا ملانصرالدین را در کتابخانه ملی هم داریم ولی به هیچکس اجازه خواندنشان را نمیدهند و یا بسیار دشوارتر از آن چه قابل تصور باشد امکان دسترسی محدود به آن ها وجود دارد. من نیز برای انجام کارهای علمیام، شمارههایی که پیدا کردم یا از دانشگاه هاروارد یافتم یا کتابخانه بریتانیا یا مرکز مطالعات دانشگاه تورنتو. متاسفانه ما خودمان اسناد تاریخی مان را محصور و بایکوت کردهایم. عمدهترین تاثیر منفی این عدم آشنایی با اسناد تاریخی در روند جنبشهای اجتماعی ما این است که با نبود اطلاعات مواجه هستیم و در نبود اطلاعات دست کم سکوت نمیکنیم و جایی نمینویسیم که نسبت به این موضوع دادهای نداریم. یعنی وقتی منبع و سندی نداریم بیشتر از این جهت هم دچار کجروی میشویم که خیلی از حقایق را میبافیم و خودمان خیلی از چیزها را از خودمان درست میکنیم که طبعا در روند جنبشهای اجتماعی بعدی اثر منفی میگذارد. اصلا اینگونه نبوده که دوره قاجار یک دوره کاملا خاموش و مسکوت از نظر جنبشهای اجتماعی و جنبشهای زنان بوده و اتفاقا درست است که جمعیت کسانی که سواد خواندن و نوشتن داشتهاند در آن دوره پایین بوده اما اینطور هم نبوده که مردم از مسائل دور خود بیاطلاع بوده باشند. ما دادههای تاریخیای داریم که نشان میدهد برخی از علما برای مردمی که سواد نداشتهاند روزنامه را روی منبر میخواندهاند و این مسئله خیلی مهم است که بدانیم در ایام محرم و صفر شیخی روی منبر برای مردم روزنامه حبلالمتین میخوانده و حتی آن بخشی از روزنامه را میخواندهاند که مربوط به تحولات اروپا و غرب است.
دلگشا در پایان تاکید کرد: ما این دادهها را نداریم یا گزینشی آنها را انتخاب و منتشر و بررسی میکنیم و به تعمیمهای نادرست تحولات اجتماعی و تاریخی میشویم و همین میشود که فکر میکنیم خیلی از تحولات ادبی و اجتماعی و حوزه زنان ما در دوره پهلوی اتفاق افتاده. برای نمونه مثلا در حوزه ادبیات مثلا ۳۰ تا ۴۰ سال پیش از اینکه جمالزاده داستانهایش را منتشر کند و به عنوان پدر داستان نویسی ایران شناخته شود، در جراید دوره قاجار ما داستان داشتهایم. داستانهایی که نمونههایی از آن در کتاب «مکتوبات خیالی» که توسط انتشارات شرکت کتاب در آمریکا و همچنین انتشارات روشنگران در ایران منتشر شده آمده و این کتاب نیز نشان میدهد که پایه گذاران این ادبیات نوین در دوره قاجار بودهاند. این اسناد درواقع سیر تدریجی تحولات اجتماعی را به ما نشان میدهند و بدون آنها نتیجهگیریهای ما نتقص و اشتباه است. پس باید به آنها رجوع کنیم و خودمان با هویت تاریخی خود احترام بگذاریم.
نظر شما