خداحافظ برای همیشه و ممنون بابت اون همه ماهی عنوان جلد چهارم مجموعه راهنمای کهکشان برای اتواستاپزنهاست.
نشر چشمه تاکنون سه جلد نخست این مجموعه را با عنوانهای راهنمای کهکشان برای اتواستاپزنها، رستوران آخر جهان و زندگی، جهان و همهچیز منتشر کرده است. جلد پنجم این مجموعه نیز باعنوان بیشترش چیز خاصی نیست بهزودی منتشر خواهد شد.
داستان رمانِ راهنمای کهکشان برای اتواستاپزنها سفر کهکشانیِ پُرماجرای آرتور دنت، مردی میانمایه از طبقه متوسط انگلیس، و نقشِ ناخواسه او ار دریافتن معنای زندگی روایت کرده و با نقل داستانیِ ماجراهایی که در فضای بین کهکشانی و سیارههایی دور از کره زمین رخ میدهند، زمین و زمان و زمانه، قدرت، مراجع و اتوریتههای جهان معاصر، آدمها و مفاهیم، افکار و کردار انسانها را با زبانی کنایی به طنزی متعالی برکشیده و نقد میکند.
در جلد نخست این مجموعه، موجوداتی کهکشانی به نام وگونها کره زمین را برای احداث بزرگراهی بین کهکشانی نابود میکنند. آرتور دنت، قهرمان رمان، به یاری بهترین دوست خود، فورد پریفکت، از این فاجعه جان به در میبرد. فورد مردی است از ستارههای دیگر و از محققان موسسهای است که کتاب راهنمای کهکشان برای اتواستاپزنها را منتشر میکند. فورد و آرتور چند ثانیه پیش از نابودی زمین به کمک دستگاهی که فورد به همراه دارد خود را به سفینه وگونها منتقل کرده و از آن پس، با اتواستاپزدن، سفر خود را در کهکشانها ادامه میدهند.
در جلد چهارم این مجموعه، خداحافظ برای همیشه و ممنون بابت اون همه ماهی، که در دست دارید، آرتور پس از سفرهای فراوانِ زمانی و مکانی، پس از نزدیکشدن به فهم معنای زندگی و نقش کره زمین در آن (جلد 1)، پس از دیدار با مردی که جهان را اداره میکند (جلد 2)، پس از غذا خوردن در رستوران آخر جهان (جلد 2) و پس از نجات جهان از حمله رباتهای مرگآور کریکیتی (جلد 3) به کره زمین بازمیگردد؛ به زمینی که آرتور نابودی آن را به چشم خود دیده اما همچنان وجود دارد.
خداحافظ برای همیشه و ممنون بابت اون همه ماهی از یک سو روایت تلاشهای آرتور است برای کنار آمدن با این پارادوکس و یافتن توضیحی منطقی برای این تناقض و از سوی دیگر داستان آشناشدن آرتور با دختری زمینی است که شاید بتواند آرتور را در حل این معمای یاری کند و البته ماجرای ناپدیدشدن ناگهانی دلفینها از کره زمین و آخرین پیام آنها برای بشریت: خداحافظ برای همیشه و ممنون بابت اون همه ماهی!
ترجمه طنز متعالی، پُرمعنا و عمیق، به ویژه آنگاه که طنز زبانی کنایی و چند پهلو دارد، به دشواری ترجمه شعر است چراکه زبان در هر دو ژانر نقشی تعیینکننده دارد.
مترجم در پیشگفتار این کتاب مینویسد: زبان آدامز در این رمان زبانی روایی و گفتاری است که زیباییهای زبان ادبی را نیز حفظ کرده است. کوشیدهام تا، علاوه بر انتقالِ طنزِ رمان، شیوه، سبک، روال و لحن و شگردهای نویسنده را نیز به فارسی منتقل کنم.
زبان آدامز در این رمان، که برای خواندن از رادیو تنظیم شده است، زبانی گفتاری است. زبان محاورهای یا شکسته فارسی معادلی است مناسب برای این زبان،. به همین دلیل تصمیم گرفتم تا در مجموعه راهنمای کهکشان برای اتواستاپزنها، هم در متن روایی و هم در گفتوگوها، از زبان محاورهای بهره گیرم و متن روایی و گفتوگوها را دو با رسمالخط متفاوت متمایز کنم.
شاید این روال یا قراری که من با خود نهادهام به چشم برخی خوانندگان عجیب بنماید. اما نوشتن زبان شکسته یا محاورهای فارسی هموازه با دشواریهای بسیاری همراه است از جمله به این دلیل که رسمالخط یا آیین نگارش فارسی درباره شیوه نوشتن ضمیرها و فعلهای شکسته قواعد پذیرفته شدهای وجود ندارد. هدف اصلی من این بوده است که تمامی متن کتاب با رسمالخطی یکسان نوشته شود.
در ترجمه عنوان و در متنِ این کتاب از عبارت «اتواستاپزدن» معادلِ Hitch hiking بهره گرفتهام. سفر به شیوه «اتواستاپزدن» در ایران چندان مرسوم نیست اما در اروپا و آمریکا شیوهای جا افتاده است. جوانان، و به ویژه دانشجویانی که توانایی مالی چندانی ندارند، با بار و بنه مختصر خود کنار جادهها میایستند و خودروهای شخصی آنان را مجانی سوار میکنند و تا مقصد مشترک یا تا آن جا که مسیر یکسان است با خود میبرند. در زبانهای رایج در کشورهای اروپایی واژه Hitchhiker به این شیوه سفر برمیگردد، به معنای کسی است که با کمترین هزینه سفر میکند. این کلمه را «اتواستاپزن» ترجمه کردهام. در زبان فارسی معادلی جا افتاده برای Hitchhiking یا اتواستاپزن و واژهای جا افتاده برای این شیوه سفر وجود ندارد. در برخی متون برای اتواستاپزن معادلهای دیگری چون «مسافرانِ مجانی» یا «مسافرانِ میانراهی» به کار بردهاند اما این معادلها معنای کامل و واقعیِ اتواستاپزدن را نمیرسانند و معناها و بارهای دیگری دارند.
همانگونه که پیش از این گفتم یکی از شروط مهمِ به کار گرفتن صورتِ اصلیِ واژههای غیرفارسی قابلیتِ جذب آنها در ساختار و نحوِ فارسی است. «اتواستاپزن» با فعل «زدن» ساخته شده و میتواند براساس دستور زبان فارسی صرف شود. به مثل «من اتواستاپ زدم. فلان اتواستاپزن است». «هیچ هایکر» این قابلیتها را ندارد. میتوان ترکیب «هیچها یک کردن» را به کار برد، اما این ترکیب چندان جالب نیست و صفت فاعلی آن یعنی «هیچ هایکر» براساس قواعد صرفی فارسی ساخته نشده است. در واژه «اتواستاپزدن» پیشوند «اتو» وجود دارد که برای فارسیزبانان آشناست و در ترکیبهای فراوانی چون اتومبیل، اتوبان، اتوبوس به کار رفته و پذیرفته شده است. «هیچهایک» نهتنها هیچ پیشوند و پسوند فارسیای ندارد، که حتی میتواند بار واژه «هیچ» را تداعی و توجه را به جهتی کاملا متفاوت منحرف کند.
البته سرنوشت همه معادلها و واژههای نوساخته در بستر زمان و بر مبنای پذیرفته شدن آنها معلوم میشود.
کتاب «خداحافظ برای همیشه و ممنون بابت اون همه ماهی» اثر داگلاس آدامز با ترجمه آرش سرکوهی در 204 صفحه به بهای 25هزار تومان توسط نشر چشمه راهی بازار کتاب شد.
نظر شما