شما سالهای زیادی در کنار غلامحسین صدریافشار به کار فرهنگنویسی مشغول بودید. برای شروع گفتوگو از روزهای آشنایی خود با استاد بگویید.
نسترن حکمی: ما در سال 1359 با استاد غلامحسین صدریافشار آشنا شدیم. استاد صدریافشار در آن زمان تصمیم داشتند با چند نفر یک فرهنگ فارسی منتشر کنند. فرهنگ معین و فرهنگ فارسی عمید، یعنی آخرین فرهنگهای موجود آن زمان، دیگر برای زبان آن روز قدیمی شده بودند و پاسخگوی واژگان معاصر آن روزگار نبودند.
آن چند نفر به دلایل شخصی گروه را ترک کردند. بنابراین ما سه نفر کار را با فیشبرداری شروع کردیم. طبعا مسئله زمانبندی و اینکه واژگان گزینشی مربوط به چه بازه زمانی باشد، مطرح بود. ما تصمیم گرفتیم فرهنگی برای زبان فارسی معاصر بنویسیم. فرهنگ واژگان معاصر، فرهنگی است که دایرۀ واژگانیاش شامل کلماتی باشد که کاربران امروزی بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند. این دایره واژگانی معمولاا محدوده زمانی سیسالهای را دربر میگیرد. تقسیمبندی کار انجام شد و هر فرد وظایفی را در فرایند کار برعهده گرفت. البته ویرایش نهایی برعهده هر سه نفر بود. نمونههایی از کار را در مجله «هدهد» منتشر و بازخورد آن را بررسی کردیم. بعد از پاسخهایی که دریافت شد، به این نتیجه رسیدیم که در زمینههایی باید بیشتر مطالعه کنیم، بنابراین، بهخصوص در زمینه دستورزبان کتابهای زیادی مطالعه کردیم و مقدمه و روش فرهنگهای فرنگی را خواندیم. تجربههای کاری متعدد آقای صدریافشار هم کارساز بود.
نسرین حکمی: زمانی که کار را شروع کردیم، فرهنگها و دانشنامههای متعدد امروزی وجود نداشتند. فرهنگهای لغت موجود هم، به صورت مترادف و متضاد معادل میدادند؛ یعنی تعریفنویسی تا مقطعی که ما آغاز به کار کردیم وجود نداشت. اولین تفاوتی که فرهنگ ما با فرهنگهای قبل از خود داشت، تعریف واژهها بود. تعریفنویسی در فرهنگ باید موجز و کامل و مانع باشد، یعنی نه بشود واژهای به آن اضافه، یا از آن کم کرد، تا مخاطب دچار سردرگمی نشود. گرچه واحدهای فونتیک را در دانشگاه خوانده بودیم، در آن مقطع از شیوه اِعرابگذاری استفاده کردیم، ولی در ویراستهای بعدی، فونتیک بینالمللی را به کار بردیم و به استاندارد فرهنگنویسی رایج نزدیکتر شدیم. نکته دیگر این بود که برای شاهدها، کمتر به منابع موجود متکی بودیم و بیشتر از گفتار رسمی و غیررسمی مردم استفاده میکردیم و واژگان، عبارتها و اصطلاحات منابع سیسال متأخر را هم بررسی کردیم.
با توجه به اینکه فرهنگ شما برای نخستینبار منتشر شد، در آن زمان چه بازخوردهایی داشت. نحوه برخورد شما با این نقدها و دیدگاهها چه بود؟
نسترن حکمی: در سال 1369، که نخستین فرهنگ فارسی را منتشر کردیم، بازخوردهای نسبتاً زیادی هم دریافت کردیم. طبعاً دیگران واکنشهایی نشان دادند. یکی از واکنشها این بود که ما سه نفر که ادیب و استاد دانشگاه نبودیم، چرا به کار فرهنگنویسی پرداختیم. برخی نقدهای بسیار تندی نوشتند و برخی برای ما اختصاصاً یادداشت فرستادند و این باعث شد زمانی که ناشر تصمیم گرفت کتاب را برای بار دوم منتشر کند، از او بخواهیم کتاب را ویرایش کنیم. به این ترتیب چند ویراست جدید ارائه دادیم. علاوه بر آن، دو ویراست از فرهنگ فارسی اعلام را هم منتشر کردیم، تا در نهایت به فرهنگنامه سهجلدی- شامل واژگان و اعلام- رسیدیم.
نسرین حکمی: فرهنگنامه سهجلدی، از جمله شامل تعریفهای دایرةالمعارفی بود، که جز لغتنامه دهخدا، در سایر فرهنگهای پیشین به اینصورت نبود. اعلام فرهنگ معین هم، در مجلدی جداگانه چاپ شده بود. ولی در فرهنگنامه سهجلدی ما هم واژگان، هم اعلام، بهترتیب الفبایی تعریف شده است.
نسترن حکمی: یک نکته را من اضافه میکنم. قبل از اینکه فرهنگ معاصر فارسی را تدوین کنیم، کار فرهنگنویسی را با تدوین و انتشار دو فرهنگ دوزبانه شروع کرده بودیم. «فرهنگ مترجم»، که نوعی دستنامه برای مترجمان بود و «واژهنامۀ فنی»، که هردو بارها تجدید چاپ شدند.
زمانیکه کار را آغاز کردید، فرهنگنامهای بود که بر اساس متدولوژی آن عمل کنید؟
نسرین حکمی: پیش از تدوین این فرهنگنامه، هیچ کتاب روششناسی برای فرهنگنویسی تدریس نمیشد. ما کل فرهنگهای روشمند فرنگی را مطالعه و روش آنها را بر کار خودمان منطبق و بارها، برای خودمان شیوهنامه تازهای طراحی کردیم، تا زمانی که بهنظر خودمان تا حدی به معیار و استاندارد نزدیک شدیم. در عینحال، همواره فارسی معیار و واژگان فارسی امروزی، مدّ نظر ما بود. میتوانیم بگوییم، آغازگر صورت امروزی فرهنگنویسی شدیم و بعد از ما، فرهنگهای متعددی با همین شیوه تدوین و منتشر شدند.
مرحوم استاد صدریافشار تا چه اندازه در این روشمندی تأثیرگذار بود. پیش آمده بود که طی تدوین فرهنگنامه، کار به بنبست بخورد و استاد بخواهد راهکاری ارائه دهد؟
نسترن حکمی: ما اساسا شیوهنامه و تقسیم کار داشتیم و آقای افشار هم به شیوه خود کار را هدایت میکرد. ایشان لغتشناس بسیار خوبی بود و به زبانهای فارسی، عربی، ترکی (زبان مادریاش) و انگلیسی مسلط بود و تا حدی هم لاتینی میدانست. و ما را وادار میکرد لغتهای تازه را شکار کنیم.
نسرین حکمی: ما به بنبست خاصی برنخوردیم، ولی در مورد گزینش مدخلها، باید مرتب مطالعه میکردیم.
در گذشته فرهنگنویسی کار بسیار دشواری بود، اما اکنون واژهیابهایی هستند که بسیار به فرهنگنویسی کمک میکنند. همچنین گروههای فرهنگنویس، گاه بیشتر از 40 نفر هستند. در آن برهه از زمان و با ابزار آن روزگار، چگونه توانستید فرهنگنامههایی با این محتوا تدوین کنید؟
نسرین حکمی: ما در جریان کار، نیاز به جسارت داشتیم و در میان ما سه نفر، آقای افشار جسارت لازم را داشت. هرچند در آن مقطع، ایشان برای نخستینبار فرهنگنویسی را بهعنوان کار جدی و رسمی آغاز میکرد، ولی پیش از آن کارهای قابل قبول متعددی به جامعه ارائه داده بود و همان کارها برایش پشتوانه و تجربه مفیدی بود. آقای افشار پیش از انتشار فرهنگنامه، در همۀ زمینه های ترجمه، تألیف، سرودن شعر و چاپ نشریه، اثرهای زیادی منتشر کرده بود. او بود که این جسارت و اعتماد به نفس را به ما دونفر هم منتقل کرد.. البته ما هم به واسطه نوع زندگی، تحصیل و کار تدریس، با دنیای واژگان و ادبیات سروکار مستقیم داشتیم.
یکی از ویژگیهای فرهنگ فارسی معاصر این است که سعی شده از ضبط واژههای مهجور جلوگیری شود. چه راهکاری برای این موضوع لحاظ کرده بودید، که واژههای ناشناخته را در فرهنگ توضیح ندهید؟
نسترن حکمی: زمانی که کار را آغاز کردیم، سیسال را بازۀ زمانی مطلوب برای ثبت واژگان معاصر درنظر گرفتیم و آنچه قبل از آن بود، از نظر کار ما، قدیمی محسوب میشد. بنابراین، واژگان کتابهای درسی، رمانها و آثار ادبی کتبی و شفاهی، زبان گفتاری رسانههایی مانند صدا و سیما و مطبوعات آن زمان را منعکس کردیم. در حقیقت اصلاً به واژههای کهنه و منسوخ نپرداختیم. در عینحال برای هریک از واژگان علمی، تخصصی و فنی، یا حتا ادبی، شناسنامهاش را در کنارش مینوشتیم و حتما برای تعریف واژگان تخصصی هر رشته، از متخصصان آن رشته کمک میگرفتیم؛ به عنوان مثال، حتما از کارشناس فیزیک برای معرفی و تأیید تعریف یک واژۀ فیزیک و برای واژگان ریاضی از کارشناس آن رشته، مثلا از زندهیاد پرویز شهریاری، کمک میگرفتیم.
نسرین حکمی: تا آنجا که میشد، در واژهگزینی دقت میکردیم. برای مثال اگر واژگان موجود در فرهنگ معاصر فارسی را در مقایسه با فرهنگهای معین و عمید در نظر بگیرید. به این نتیجه میرسید که واژگان مورد نظر ما، در توالی زمانی امروزی انتخاب شدهاند.
استاد صدری افشار بیشتر انتخاب واژهها را پیشنهاد میدادند یا از الگوی خاصی پیروی میکردید؟
نسرین حکمی: ما مخاطبان فرهنگهایمان را مشخص کرده بودیم و برای برگهنویسی، از فرهنگهای موجود استفاده میکردیم، اما پس از فیشبرداری، فرهنگهای دیگر را کنار میگذاشتیم و روش خودمان را بهکار میگرفتیم.
نسترن حکمی: ما مخاطبگزینی میکردیم. یعنی اول درنظر میگرفتیم که مخاطب فرهنگ ما دارای چه سطحی از سواد و معلومات باشد. مخاطبان اولین فرهنگهایمان را کسانی با سواد دیپلم و بالاتر از آن درنظر گرفتیم. زمانیکه فرهنگ را تدوین کردیم، برخی گفتند «فرهنگ شما فلان واژه را ندارد». متأسفانه اغلب عادت نداریم فقط پیشگفتار کتابها را بخوانیم، وگرنه با مطالعه پیشگفتار، باید بتوانیم هدف و جزئیات هر کتاب را تشخیص بدهیم.
اگر مطالب و واژههایی ناگفته میماند در ویرایش بعدی به آن اشاره میکردید؟
نسترن حکمی: بله، عدهای بهحق پیشنهادهایی میدادند و کلمهای باید وجود میداشت، اما ما فراموش کرده بودیم به آن اشاره کنیم. در ویراست بعدی همان نکات را لحاظ میکردیم و در بخش سپاسگزاری، از فردی که نکته را به ما یادآوری کرده بود، تشکر می کردیم.
نسرین حکمی: شاید بشود گفت، از جمله تفاوتهای فرهنگ ما نسبت به فرهنگهای پیشین، نحوۀ ارائۀ واژگان بوده است. در برخی فرهنگها، هر مطلب غیرضروری را هم همراه با واژه میتوان پیدا کرد. البته این حرف به این معنا نیست که آن فرهنگ کمارزش است. در دورهای که مثلا دکتر معین کار میکردند، شیوه فرهنگنویسی بهصورت امروزی نبود.
معمولا شما چند ساعت در روز برای تدوین واژهها وقت میگذاشتید؟
نسرین حکمی: ما معمولاً کار خود را از هشت صبح آغاز میکردیم و و جز زمان استراحت و ناهار، هشت ساعت یکسره به کار مشغول بودیم
در ویرایشهای پایانی کتاب استاد صدریافشار حضور داشتند؟
نسترن حکمی: بله آقای افشار در بخشی از فرآیند آخرین ویرایش فرهنگ اعلام حضور داشتند، که در نهایت متأسفانه پس از فوت ایشان، برای چاپ آماده شد و در اختیار ناشر قرار گرفت.
چه خاطرهای از آغاز کار با استاد صدریافشار دارید؟ استاد افشار در روابط شخصی انسانی بسیار متواضع و خوشرو بودند. آیا در زمان کار سختگیری میکردند؟
نسترن حکمی: ما توسط یکی از اقوام به آقای افشار معرفی شدیم. در آن زمان قرار بود رمانهای کلاسیک جهان را خلاصهنویسی و منتشر کنیم، ولی بعد، از فرهنگنویسی سر درآوردیم و باید همۀ اصول و جزئیات کار را رعایت میکردیم.
نسرین حکمی: چون علاقه زیادی به کار داشتیم، حتا اگر لازم میشد، بیل هم میزدیم. البته گاهی زندهیاد صدریافشار آنقدر سختگیری میکرد که اشک ما را درمیآورد. در کار هیچگونه سهلانگاری را تحمل نمیکرد.گاهی یک فیش را سه یا چهار بار مینوشتیم و ایشان در نهایت بازبینی میکرد و اصلاً نمیپذیرفت که بدون تحقیق و فکر نکرده مطلبی بنویسیم.
نسترن حکمی: آقای صدریافشار صبرش زیاد بود. اگر کسی داوطلب کار میشد و از پس کار بر میآمد، تا آنجا که میتوانست به او کمک میکرد و اگر از پس کار بر نمیآمد، آقای افشار عذرش را میخواست. یعنی مهربانی سرجایش بود و کار سر جای خودش.
تصمیم دارید که پس از ایشان، انتشار فرهنگها را ادامه دهید؟
نسرین حکمی: بله. ما ویرایش پایانی آخرین ویراست اعلام را انجام و تحویل ناشر (فرهنگ معاصر) دادیم. ولی هماکنون شرایط بازار کاغذ به قدری وخیم است که ممکن است انتشار آن طول بکشد. ادامه این کار تا حد زیادی مشروط به شرایط بازار نشر است. اما خود ما، برای ویراستهای بعدی هریک از فرهنگها، مرتب یادداشت مینویسیم.
در پایان باتوجه به اینکه به نخستین سالگرد درگذشت استاد صدریافشار نزدیک میشویم، چه ویژگیهای اخلاقی از ایشان در ذهن شما باقی مانده که منحصر به فرد است؟
نسترن حکمی: ویژگی اصلی ایشان این بود که بسیار کتاب میخواند و دیگران را هم به کتابخوانی تشویق میکرد. کتاب میخرید، میخواند و به دیگران میداد و تأکید میکرد که همان کتاب را به دیگران هدیه بدهند. ضمن اینکه ایرادات کار را میگفت، جوانان را به کار تشویق میکرد و به آنان انگیزه می داد. ویژگی دیگر او این بود که حسادت نمیکرد و از تنگنظری بیزار بود. او ضمن آن که فردی نوآور بود، از حاشیه پرهیز داشت.
نسرین حکمی: هرگز از جایگاه بالا با مردم برخورد نمیکرد. همیشه آرزو داشت در اوج توانایی با این جهان خداحافظی کند که به آرزویش رسید...
نظر شما