در شرایط موجود، ثبت سفارش و ارسال متعاقب، گزینه خوبی برای نمایشگاه کتاب تهران بهنظر میآید؛ تصمیمی که میتواند با پاپیش گذاشتن زعمای نشر و فرهنگسازی مناسب، این امر را نهادینه کند.
همه میدانیم بزرگترین نقدی که همواره به این رویداد فرهنگی در حوزه کتاب وجود داشته و دارد، غلبه وجه فروشگاهی بر وجه نمایشگاهی آن است. همین است که مکرر شنیده و خواندهایم: «این فروشگاه کتاب تهران است، نه نمایشگاه!». بحث فروش در نمایشگاه کتاب تهران اما، از نخستین دوره، رکن رکین این رویداد بوده و بعید به نظر میرسد که بتوان این درخت تنومند را به این سادگیها از بخش فروشگاهی، هرس کرد.
با این اوصاف و با پذیرش فاکتورهای ثابت و غیرقابل تغییر در این رویداد(و البته صرف نظر از چالشهای نمایشگاه کتاب تهران با اقتصاد بحرانزده کتابفروشیها)، جستوجوی راهحلهای تازه که تا حد امکان، مشکلات ناشی از غلبه بخش فروشگاهی به نمایشگاهی را کاهش داد؛ یعنی به نوعی وجهه «بازار» را در این رویداد کمرنگ و وجهه «فرهنگ» را پررنگتر کرد.
تعدد عناوین و کثرت بازدیدکنندگان و مشتریان کتاب را که با معضل کمبود فضا و مساحت جمع بکنی، مشخص است که چه شرایطی صعب و دشواری برای شرکتکنندگان(غرفهداران و بازدیدکنندگان) ایجاد میشود؛ شرایطی که فرصت دسترسی، تورق و تمرکز انتخاب را از اهالی کتاب میگیرد و متقابلا، دست غرفهداران را در معرفی مناسب کتاب به مراجعان میبندد.
حجم بالای کتاب و آوردن نسخههای متعدد از هر عنوان، جا را برای هر فعالیتی تنگ میکند و در این شرایط، امکان خرید و فروش استاندارد و اثربخش به شدت کاهش پیدا میکند. اما شاید در این شرایط، ثبت سفارش و ارسال متعاقب، گزینه خوبی باشد. این تصمیم، چند مزیت را بهدنبال خواهد داشت. نخست اینکه ناشران با اتخاذ این تصمیم، دیگر از آوردن تمام یا بخش زیادی از نسخههای نوبت چاپ یک کتاب را خلاص میشوند و با آوردن تنها یک جلد از هر عنوان، فضای زیادی را در غرفه خود ایجاد کنند که این اتفاق به تعامل و گفتوگو بین غرفهداران و بازدیدکنندگان کمک میکند.
مزیت دوم این است که ناشران با تبدیل بخش فروش به بخش ثبت سفارش، دیگر نیازی به استقرار صندوق و صندوقدار و به طور کلی مراودات پولی نخواهند داشت و میتوانند نیروهای خود را بیشتر روی برقراری ارتباط و راهنمایی بازدیدکنندگان متمرکز کنند. این اتفاق در مجموع باعث میشود رویهی فروشگاهی این رویداد بزرگ به سمت رویهی نمایشگاهی سوق پیدا کند و این همان هدفی است که در نمایشگاه کتاب تهران بهدنبال آنایم.
دیگر آنکه که حذف بخش فروش در نمایشگاه، مانع از بروز برخی تخلفات از قبیل نقد کردن بنهای الکترونیکی خواهد شد؛ ضمن اینکه با انتقال این رویه به خارج از نمایشگاه، امکان کنترل و نظارت بیشتری روی نحوه استفاده از این بنها وجود دارد.
البته طبیعی است که در گامهای نخست نمیتوان از تمام ناشران حاضر در نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران انتظار داشت که به فروش از طریق ثبت سفارش روی بیاورند. شاید برخی از ناشران ظرفیت سختافزاری و نرمافزاری این کار را نداشته باشند و شاید این تصور وجود داشته باشد که اگر در نمایشگاه خرید کامل نشود، اطمینانی به پول شدن سفارشها نیست. اما با پاپیش گذاشتن زعمای نشر و ناشران قویتر، میتوان با فرهنگسازی مناسب این امر را نهادینه کرد. در اینصورت، نمایشگاه کتاب تهران میتواند به سلامت از یک چالش سیوچند ساله نجات پیدا کند و بدون تجویز نسخههای غیر قابل اجرا، در یک بازه زمانی مشخص خود را اصلاح و بهینه کند.
نظرات