فاطمه موسوی، نویسنده و استاد حوزه قرآن در یادداشتی به نقد و بررسی کتاب «آنسوتر»، اثر ابراهیم والی دراچیان که شامل دوهزار و 500 سخن قصار حکیمانه، ادبی و فلسفیست، پرداخته است.
«هنرِ خلاق» روحیه باورمنشی، پرهیز از پرداختن به بیهودهگرایی و پردازش مفاهیم در سیرِ ترکیب واژگانِ نو، به چالش بردن ذهن در وادی اندیشه عمیق به امور جهان پیرامون و فراتر و واگذاری نتیجه نهایی به خواننده پس از رساندن حق مطلب از نکات بسیار ظریف و البته هدف غایی کتاب است.
قابل ذکر است که این اثر فلسفی ژرف نه به زبان پیچیده فلسفه گفته شده بلکه با وجود مضامین هدفمند و مفاهیم عمیق به زبانِ ادبیات فاخر و نثرگونه که خود این نوع نگارش هم ابداعی است نوشته شده است.
گاه آنچنان با کلمات بازی از ترکیبات جدید و روان تا پردازش کلمات با نفی تفکرات نادرست و حتی عملکرد انسانی که خود باعث گمراهی خویش شده و سرگردان کرده است را خودِ «انسان» معرفی میکند. اینگونه که عزم راسخ و وجدان بیدارش را چون آینهای روبهروی خویش و هستی قرار داده و بسیار روح انگیز دریچههای دوردست و نایافتنی را میگشاید.
نویسنده نه تنها ذهن را از یکنواختی واژهها در میآورد بلکه گاه موضوعِ کوتاهی را با انتخاب یک تیتر جذاب به قضاوت مخاطب میبرد و جذابیت موضوعات را به مخاطب خود یادآوری میکند؛ ضمن اینکه با خشوع و خضوع درونی سعی بر اضافه کردن آموزههای دورتر دارد. ایجاد حس لطیف و گاه تلنگر آمیز بر جان و روح و حتی وجدانِ انسانی در بر داشته که میتوان فی المثال به جمله کتاب اشاره کرد: «شکوه آفرینش: انسان خود هنر است هنری که میتواند هنرمند هم باشد» را به وضوح در جای جای کتاب به نمایش میگذارد.
آنچه در تصور و تفکر خواننده میآید لذت خواندن اینگونه کتابهاست که پا به عرصه اندیشهها میگذارد و هدف روشن و مبین را به تفکر شخص وامیگذارد.
نویسنده در دفاع یا نگاه منتقدانه به کتاب خود دارد و در به پای میز کشاندن مخاطبِ نقدکننده در کتاب خود نوشته: «کتابی که عقل افزا نباشد حتی نویسندهاش را به تباهی میکشاند اینگونه بیان نشان میدهد که روح و جان نویسنده همسوی خواننده در حال جستجوی بهترین راه تعالی است و این اثر فقط یک قدم از این کرانههای جویندگی و تشنگی است.» پاسخ این بیان آنجاست که نویسنده در اثرهای گذشته خود به نام سرچشمههای حکمت، رسم آدمیت و حتی گنج سخن بدون اغراق و به شکل حقیقی چندین هزار نکته ریز و حکیمانه به ادبیات و حکمتهای آن تقدیم کرده است که نه تنها سرشار از تنوع موضوعی، نکتهسنجی و تفکر، بلکه ادبیات فصیح و روان، سجعگونه مترادف و درتضاد، ایهام و طنز تلخ اجتماعی و حتی شعرگونه در ابتدا و محتوای آثار خود به ادعای خود مبنی بر استحکام مجموعهها جواب میدهد.
اگر چه نمیتوان در مورد این اثر حق مطلب را آنگونه که هست بجا آورد اما حقانیت چنین آثار ماندگاری را نمیتوان انکار کرد. کتابی که مخاطبش را وادار به ورق زدن میکند از اصالت خاص و کتابی که خود را نقد میکند از امتیاز خاصتری برخوردار است. این کتاب دو هزار و پانصد موضوع غیر تکراری را شامل میشود. آینه وجودی «انسان کامل» را مقابلش قرار میدهد که از قوت اثر است. از حقیر بودن انسان در برابر قدرت لایتناهی پروردگار میگوید و هستی را در کنار او به زیباترین شکل ممکن قرار میدهد تا این بشر تشنه حقیقت روح سرگردان خود را آرام و از حکمتها و آموزهها سرشار کند و البته شناخت را مقدمه حضور این آرامش میداند.
خواندن این اثرِ متفکرانه نه تنها ذهن را درگیر بلکه آزادمنشی، آزاداندیشی و آزاد زیستن را در قالب پرورش روحیه انسان پروری میکند؛ مسیر روشن و سریعتری در درک حقیقت به او القاء میکند؛ چراکه نویسنده بهصورت ماهرانه از پس زوایای مختلف خلقت و ظرافت بشری با دیدگاه وسیع برآمده و از بشری که علیه خود به هر شکل ممکن به روح و و روان خود چنگ زده آن را ناآگاهانه یا حتی آگاهانه به وادی نابودی و یا رذالت میکشاند، به طرز زیبایی دلجویی میکند تا قدر و منزلت انسانی و طینت پاک آدمی را دانسته و آنرا به فراسوی اندیشهها و تعالی دعوت کند وگاه هم آنچنان بر تکبر و خودبرترجوییاش واژگان را به صف میکشاند و در این نبرد نابرابر «انسانِ ناتوان و ضعیف» را به رخش کشانده تا از ورطه سرگردانی و نهایتاً هلاکت برهاند و به آستان بلند و شرفِ انسانی برساند.
در این کتاب که جان مایه مفاهیم عرفانی، انسانی و بشری هم چنین شاکله فلسفی، کلید گشایش درگیریهای این انسانِ پیچیده را که اغلب از درون است و کمتر پیرامون خود را دچار اسارت است به دست مخاطب آزادانه میسپارد؛ چرا که از درونیات است که اجتماع انسانی معنا و شکل میگیرد.
برای نه تنها قشر خاص بلکه عام هم میتواند این کتاب نقدِ شخصیتی، جذابیت روحی و شناخت داشته باشد تا آخر الامر خودشناسی، قاطعیت ، شیوه بهتر زیستن چشم انداز زیبا به عالم و هستی امید بخشی و لذت از حیات انسانی در کنار «هنر انسانیت و سرشت آدمیت» با اعتقادی راسخ در جستوجوی حقیقت به کام جویندگان علم و معرفت شیرین سازد. از اهداف نویسنده پاسخ به این سؤال است که تأثیر فکر بر رفتار چیست؟ چقدر است؟ و چقدر اهمیت دارد؟ آیا افکاری هستند که مخرب باشند و نیاز به ترمیم داشته باشند و یا چگونه از ورود آنها به ذهن پاک و آرام خودداری کرد و هر انسانی میتواند یک اندیشمند حقیقی و واقعی باشد.
نظرات