چنان که کلارک در پیشگفتار کتاب «تاریخ، نظریه، متن» گفته است: «هدف کتاب ارائه یک بررسی آموزنده، تاریخمحور و کاربرپسند از برخی لحظههای مهم در مباحثات اواخر قرن نوزدهم و قرن بیستم پیرامون تاریخ، فلسفه و نظریه انتقادی است.»
رشته تاریخ از سده نوزدهم تاکنون در حیطه نظریه و روششناسی تحولات ژرف و گستردهای پیدا کرده است. از جمله این تحولات پیوند دانش تاریخ با دیگر دانشهای علوم انسانی و اجتماعی و ظهور تاریخهای آکادمیک بینارشتهای و چندرشتهای است. علم تاریخ در سده بیستم تحت تاثیر «چرخشهای زبانی» و در ادامه سنت دیلتایی تفهم تاریخی پذیرای نظریهها و رهیافتهای هرمنوتیکی و تفسیری شد.
الیزابت کلارک در کتاب «تاریخ، متن، نظریه» ضمن فصلهایی از قبیل زبان و ساختارها، روایت و تاریخ، تاریخ فکری جدید، متن و زمینه و با استفاده از نظریات فیلسوفان، زبانشناسان و مردمشناسانی نظیر کالینگ وود، سوسور، لوی اشتراوس، لاوجوی، گادامر و دریدا کاربست راهگشای این نظریات را برای مطالعه و فهم متون دوران پیشامدرن به ویژه متون تاریخی و الهیاتی مسیحی نشان میدهد.
الیزابت کلارک استاد رشته دین و تاریخ در دانشگاه دوک و یکی از محققان برجسته دوره باستان متاخر و تاریخ مسیحیت اولیه است. او پیشگام گشودن مطالعه تاریخ و فرهنگ مسیحی به روی پرسشهای جدید بوده است و در درک و فهم ما از نقش زنان، جنسیت و ویژگیهای جنسی و مباحثات مربوط به سنت و بدعت در تاریخ مسیحیت نقش مهمی داشته است. از جمله آثار مهم او کتاب «زنان و دین: کتاب منبع فمینیستی تفکر مسیحی» است که با همکاری هربرت وارن ریچاردسن در سال 1977 منتشر شده است و پراهمیتترین اثر درباره رابطه زنان با مسیحیت محسوب میشود.
کلارک از سال 2003 توجه خود را به بزرگترین چالشی که رشته تاریخ تاکنون با آن مواجه بوده، یعنی «چرخشهای زبانی» معطوف کرده است. او کتاب «تاریخ، نظریه، متن: مورخان و چرخشهای زبانی» را در سال 2004 منتشر کرده است و نتیجه پژوهشهای خود در زمینه چرخشهای زبانی را در آن ارائه داده است. در سالهای اخیر مطالعات او بر مدارس مذهبی در آمریکا متمرکز شده و کتاب «پدران بنیانگذار؛ تاریخ کلیسای اولیه و استادان پروتستان در آمریکای سده نوزدهم» که در سال 2011 منتشر شده است، نتیجه این مطالعات است.
چنان که کلارک در پیشگفتار کتاب «تاریخ، نظریه، متن» گفته است: «هدف کتاب ارائه یک بررسی آموزنده، تاریخمحور و کاربرپسند از برخی لحظههای مهم در مباحثات اواخر قرن نوزدهم و قرن بیستم پیرامون تاریخ، فلسفه و نظریه انتقادی است.» (9)
کلارک در مقدمه کتاب خود، تعریفی را که از دو اصطلاح «نظریه» و «تاریخ» اتخاذ کرده است تبیین میکند. او تاکید میکند که از منظر او تاریخ به عنوان یک رشته مدرن دانشگاهی از گذشته به مثابه موجودی که دیگر به آن صورتی که بود وجود ندارد و تنها از طریق علائم و آثار بازسازیشدهاش به وجهی مخاطرهآمیز قابل دستیابی و متمایز است: «تاریخ، همانطور که گاث استدمن جونز میگوید، عملی است که در زمان حال واقع میشود و تماماً «در سر» ساخته میشود.» تعریفی که او از نظریه مدنظر دارد نیز چنین است: «هر نقطهنظر یا دیدگاهی که ما میتوانیم از آن دیدگاه، خودفهمی یک متن را به چالش بکشیم.» (10)
خودفهمی در تعریفی که کلارک ارائه میدهد به معنای تعریف متن به وسیله امکاناتی است که از خود آن متن برمیآید. از منظر او نظریه از جذب و ادغام در خودبازنماییهای متن سر باز میزند و از طریق ارائه نقطهنظری برای ارزیابی، که پایه آن در جایی بیرون طیف امکاناتی قرار دارد که تفسیر درونی متن عرضه میدارد، خود را توجیه میکند.
با مرور تعاریفی که کلارک از نظریه و تاریخ ارائه میدهد، و به ویژه با عنایت به تعریف او از تاریخ، میتوانیم پایگاهی که ایدههای او از آن سر برآورده است را شناسایی کنیم. او امکان ارائه قرائتی عینی از تاریخ را زیر سوال میبرد و آشکارا اعلام میکند که تاریخ در سر میگذرد. یعنی برآمده از برداشتهای ذهنی است. این رویکرد کلارک را البته نباید به منزله مقابله با بنیانهایی که رشته تاریخ به مثابه رشتهای که بنا بوده درکی از «واقعیت» در گذشته به ما ارائه بدهد دانست.
به واقع کتاب او تلاشی برای نجات دادن رشته تاریخ در زمانهای است که گروهی از مورخان ناقوس مرگ رشته تاریخ را به صدا درآوردهاند: «برخی از همکاران مورخ من ناقوس مرگ رشته خود را به صدا درمیآورند... جورج ایگز در بررسی خود «تاریخنگاری در قرن بیستم» این عنوان را بر یکی از فصلهای کتابش گذاشته است: «چرخش زبانی: پایان تاریخ در مقام یک رشته تحقیقاتی.»... کتاب حاضر هیچ آگهی فوت و سوگنامهای ارائه نمیکند... من مدعی هستم آن بهاصطلاح حملات صورت گرفته به رشته تاریخ از سوی فیلسوفان و نظریهپردازان نشاندهنده «تجدید حیات» تاریخ فکری از جمله مطالعه متون مسیحی اولیه است.» (11)
کلارک کتاب خود را گامی به سوی درمان «کوری علمی» مطالعات متنمحور میداند. کتاب «تاریخ، متن، نظریه» با بررسی مباحثات میان مورخان و نظریهپردازان در دهههای اخیر شروع میشود و سپس به عقب برمیگردد تا برخی لحظههای مهم در پیشاتاریخ این مباحثات را مورد توجه قرار دهد. سپس دوباره به حال بازمیگردد تا نحوه جایگیری مطالعات پیشامدرن را در درون حوزه تاریخ فکری بررسی کند. کتاب حاضر حول حوزه مفهومی تاریخ دور میزند و بر مباحثات فکری نظریهپردازان عمدتاً فرانسوی و انگلیسیزبان تمرکز میکند.
فصل اول کتاب که «دفاع از تاریخ و مویه برای آن» نام دارد چارچوب و اصطلاحات بحث را مشخص میکند. به گمان نویسنده مباحثات جاری در زمینههای معرفتشناختی، جهان فکری مورخان را در بخش اعظم قرن بیستم دچار زحمت و دردسر کرده است. این فصل هم مسائل معرفتشناختی رشته تاریخ را بررسی میکند و هم به توضیح مسائل اخلاقی مربوط به علائق و ارزشهای مورخان میپردازد.
در فصل دوم نویسنده به رویکردهای مدعی کشف حقیقت در تاریخ را بررسی میکند. به گمان نویسنده تلاشهای نسبتاً ضدشهودیای که در جهان انگلیسیزبان برای تفسیر رشته تاریخ به مثابه یک رشته علمی صورت گرفت، بیشتر از آنکه نتیجه اصرار خود مورخان باشد حاصل کار فیلسوفان تحلیلی تاریخ بود، زیرگروه کوچک اما خلاق و سرزندهای که درون حلقههای فلسفی انگلیسیزبان نیمه قرن بیستم وجود داشت. این فیلسوفان که معتقد بودند مورخان نسبیتگرا خیلی ساده و سریع ادعاهای تاریخ درباره عینیت را تصدیق کردهاند، تخصص و مهارت خویش را برای بررسی توانایی تاریخ در تولید معرفت قطعی نشان دادند. در این فصل آرای کارل پوپر، سی. ج. همپل و آرتور دانتو و نیز مورخان و فیلسوفان انگلیسیزبان در اواخر قرن بیستم بررسی میشود.
فصل سوم با نام «زبان و ساختارها» به بررسی نسبت ساختارگرایی و تاریخ اختصاص دارد و در آن آرای حوزه زبانشناسی تاریخی و متفکران برجسته این حوزه از جمله فردینان دو سوسور مورد بررسی قرار میگیرد. از دیگر مباحث این فصل، بررسی آرای کلود لوی- اشتراوس و مقولات مرتبط با مردمشناسی تاریخی است. در این فصل نقدهای که به نگرشهای ساختارگرایانه به تاریخ وارد شده است نیز مورد توجه قرار گرفتهاند و در نهایت میراث باقیمانده از ساختارگرایی مورد مداقه قرار گرفته است.
در فصل چهارم با نام «قلمرو مورخ» نویسنده بر تاریخنگاری فرانسوی و نحلههای منتقدانه تاریخنگاری نظیر تاریخ خُرد و نیز تاریخنگاری مارکسیستی بریتانیایی متمرکز میشود. در فصل پنجم نیز که «روایت و تاریخ» نام دارد تاریخ به مثابه «شبه ادبیات» مورد ارزیابی قرار میگیرد. بر مبنای دیدگاههای منتقدانه، تاریخنگاری روایتی از ادبیات روایتی بیطرفتر و خنثیتر نیست. این از جمله مباحثی است که از مسیر بررسی دیدگاههای متفکرانی نظیر رولان بارت، هایدن وایت و نقدهای آلتوسری ایدئولوژی در فصل پنجم مورد بررسی قرار میگیرد.
در فصل ششم بازسازی کنونی تاریخ فکری از نخستین تجسم آن در نوشتههای آرتور لاوجوی و پیروانش بررسی میشود. در این فصل مسیری که از «تاریخ ایدهها» که در آن اندیشههای بدون کالبد، شناور در جریان زمان به نظر میآمدند، به سوی نوعی تاریخ فکری بافتمندتر و مبتنی بر زمینه های مادی طی شده مورد بررسی قرار میگیرد.
در فصل هفتم نیز یکی از بحثهای محوری تاریخ فکری کنونی، یعنی رابطه متن و زمینه، مورد بررسی قرار میگیرد. فصل هشتم کتاب هم نمونههایی از مطالعات تاریخی گوناگون پیشامدرن که مباحثات اخیر مربوط به نظریه را به کار گرفتهاند مورد بررسی قرار گرفته است.
کتاب «تاریخ، متن، نظریه؛ مورخان و چرخش زبانی» نوشته الیزابت ا. کلارک را نشر مروارید با ترجمه سید هاشم آقاجری در 440 صفحه با تیراژ 550 نسخه و قیمت هفتادهزار تومان منتشر کرده است.
نظر شما