گزارش ایبنا از روز نخست همایش «خوانش انتقادی جامعهشناسان کلاسیک و مسائل اجتماعی ایران: ماکس وبر»
ذاکری: باید به وبر برگردیم چون از روح سرمایهداری حرف میزند/ سلامت: خوانشهای وبری در زیست جهان ایران مهم است
ذاکری میگوید: باید به وبر برگردیم چون سرمایهداری فقط شیوه تولید نیست و برای بقا نیاز دارد با دروغهایی توجیهکننده را در قالب روح جمعی القا کند تا فرد و جمع را متقاعد کند.
سید حسین سراجزاده رئیس انجمن جامعهشناسی ایران در ابتدای این نشست درباره چرایی برپایی چنین همایشهایی گفت: پارسال نخستين دوره خوانش انتقادی جامعهشناسان کلاسیک را با محوریت دورکیم برگزار کردیم و استادان از هر سنی حضور داشتند و خوشبختانه سخنرانیها نیز بازتاب خوبی در رسانهها داشت و فایلهای صوتی همایش بارها بازنشر شد. به همین دلیل تصمیم گرفتیم تا این رویکرد را ادامه دهیم و امیدواریم سالهای بعد هم این کنفرانس ادامه پیدا کند.
وی ادامه داد: اما واقعاً چرا امروز به کلاسیکها نیاز داریم؟ اگر مرور کنیم مفاهیم، موضوعات و آثار و نظریات کلاسیک نشاندهنده رویکرد جامعهشناسانه به صاحبان این آثار به مسائل جامعه زمان خودشان یعنی گذار از دوره سنت به مدرنیته بوده است. پس جوامع مشابه ما که همچنان مسائلشان حول محور همین تعارضات و تناقضها و گفتوگوهای بین سنت و مدرنیته است و موضوع سنت و جهان مدرن هنوز برایشان یک موضوع اصلی است بسیار به این خوانش کلاسیک احتیاج پیدا میکنند. متاسفانه درک درستی از مدرنیته به جهان درست در جامعه ما و بین کسانی که موضع حاکمیتی دارند وجود ندارد و امیدواریم با بازخوانی انتقادی آثار کلاسیک بتوانیم این مسأله را حل کنیم و ارتباط درستی بین مدرنیته و جامعه ایران بیابیم.
سیدحسین نبوی، دبیر علمی همایش نیز ضمن ارایه آمار و گزارشاتی از نحوه دریافت مقالات و داوریها بیان کرد: واقعیت این است که نظریهپردازان کلاسیک نقش مهمی در شکلگیری جامعهشناسی امروز ما داشتند که بازخوانیشان برای دوره امروز نیز میتواند مفید باشد. مخصوصا برای جامعهای مثل ما که از نظر فرایندهای اجتماعی با برخی جوامع اروپایی قرن نوزده شباهتهایی دارد و به دین و تاریخ احاطه دارند و مساله سیاست و قدرت نیز برایش مهم است و دیدگاهش به مسایلی توجه داشته که به لحاظ جامعهشناسی میتواند برای جامعه ایران مفید باشد. اما ما باید بتوانیم با یک خوانش درست نظریات وبر را برای جامعه ایران کاربردی کنیم.
نبوی افزود: گاهی مفاهیم و نظریات وبر توسط جامعهشناسان ایران به خوبی فهمیده شده ولی هنوز در برخی موارد ابهاماتی وجود دارد که نیازمند تلاش برای درک عمیقتر جهت کاربردیکردن آنها هستیم. ما برای این همایشها با پایگاه اسناد جهان اسلام، سیویلیکا و ... نیز جهت انتشار مقالات ارتباط گرفتیم.
فرهنگ ارشاد نیز در سخنرانی خود با موضوع جامعهشناسی تاریخی وبر و آموزههای آن برای فهم و پژوهش در جامعهشناسی تاریخی ایران گفت: نمیدانم که چرا واژه ایسم به انتهای نام مارکس اضافه شد و به انتهای نام وبر نه. میراث وبر شاید به همین دلیل از بعد ایدئولوژیک و آگاهی کاذب در امان مانده و هنوز جای بحث دارد. وبر در یک تعارض ساختاری بیرونی و درونی نظریه و اثر تولید میکند و جالب است که چگونه در بین این هجمه از تعارضات یک دستگاه نظری منسجم ارایه داده و اساسا تفکر وبری در این بین این تعارضات بیرونی و درونی ساخته شده است. واقعا جالب است که فردی با چنین دستگاه فکری متعارف که بهعنوان یک لیبرال مأیوس که با افسردگی زندگی میکرد این تاثیر را در جامعهشناسی داشته باشد و واقعا انتقادکردن از وبر جرأت میخواهد.
ارشاد تصریح کرد: وبر به هر بحث و مقولهای که وارد شده آشکارا از شیوه نمونههای مثالی خود پیروی میکرده است و از مفاهیمی مثل سوسیالیسم، امپریالیسم، ایدئالیسم، یک نمونه مثالی استخراج کرده است که از دل آنها کارکردهای علمی و آکادمیک بیرون میآید. حتی بحثهای مربوط به کنش عقلانی و ابزاری را نیز در همین نرم نمونههای مثالی بیان میکند. از دیدگاه وبر تفسیر یعنی نگاه نظاممند به نظم اجتماعی و خود برای تفسیر به نمونههای مثالی متوسل میشود. وبر به دنبال عقلانیت ارزشی است اما خط بطلانی بر عقلانیت ابزاری نیز نمیکشد این همان تعارضی است که از آن صحبت میکنم. وبر بر علم راهی برای توهمزدایی مطرح میکند و به همین دلیل است که سهم ایدئوگرافیک و هرمنوتیک علمش قویتر از بعد پوزیتویستی آن است.
حسام سلامت نیز در سخنرانی خود درباره ماکس وبر متافیزیک علم، آزادی آکادمیک گفت: در آلمان 1910 درسهای فراگیری درباره اینکه آیا دانشگاه باید به روی همه گرایشهای سیاسی گشوده باشد یا خیر مطرح بود. اینکه آیا دانشگاه فقط باید همسو با دولت وقت حرکت کند. آنها میپرسیدند آیا به دلیل پیوند خوردن دانشگاه و علم با عقل آزاد کانتی آیا نباید فرصت برای حضور همه گرایشها فراهم باشد. و اینکه گرایش سیاسی افراد در قلمرو دانشگاه اثرگذار نباشد.
سلامت تاکید کرد: موضع رسمی در آن سالها این بود که دانشگاه بالاخره از لحاظ بودجه و بورکراتیک دولتی است و باید به نوعی با گرایشهای سیاسی دولت همراه و همدل باشد. مثلا سلطنتطلبان سیاسی بر این مساله تاکید میکردند نه استقلال دانشگاه. اما موضع وبر چه بود. در مقام یک لیبرال سفت و سخت مخالف جریانهای محافظهکاری آلمان بود و میگفت دانشگاه باید بیشترین آزادی ممکن را برای همه گرایشهای سیاسی لحاظ کند. از این حیث معتقد بود باید تفکیک قائل شد بین صلاحیتهای علمی و گرایشهای سیاسی. یعنی اگر فردی صلاحیت علمی تدریس در دانشگاه را دارد بدون اینکه گرایش سیاسیاش مطرح باشد باید این امکان برایش فراهم شود.
او ادامه داد: برای فهم این تکنیک باید به سراغ متافیزیک علم وبر و کانت و نیچه رفت. کانت باور دارد ساحت عقل نظری و عملی را باید از هم جدا کرد. کار عقل نظری از دید وبر نیز تفهیم واقعیتهای تجربی است. ما با عقل عملی در قلمرو سیاست، اخلاق، حقوق و علم هنجاری هستیم یعنی با این از چه باید بود و چه نباید بود حرف میزنیم. یعنی این قلمرو دقیقا جایی است که از هنجارها صحبت میکند. هنجارهایی مبتنی بر واقعیتی که ما برحسب ارزشهای خود به آن اعتقاد داریم. در میراث نیچهای وبر پای مرگ خدا وسط میآید. برای وبر مهم بود که پیامکهای این ادعا را تا انتها دنبال کند. در واقع پس از مرگ خدا دیگر امر کلی و یونیورسال وجود ندارد و به تعبیر وبر جهان به خدایان کوچک تبدیل شده است و دیگر هیچ چیز به یک اندازه برای همه ارزش نیست. این یعنی یک نوع پلورالیسم ارزشی.
این جامعهشناس افزود: کار علم داوری میان ارزشها و برتری دادن یک ارزش به ارزش دیگری نیست. ارزشها در عرض همدیگر هستند و علم نمیتواند نسبت به آنها داوری و قضاوتی کنند این کثرتگرایی ارزشی علم یا ساینس را از ساحت هنجاری خارج میکند. از پیامکهای این تفکیک میتوان به تفکیک عقل و سوژه و رسیدن به سوژه چندکاره اشاره کرد. جایی که پای نظریه شخصیت وبر به میان میآید. در واقع وبر از شخصیت آکادمیک بهعنوان یک سوژه چندکاره حرف میزند. مثلا یک فرد در مقام استادی سویه شهروندی هم دارد یعنی او دو مقام شخصیتی متفاوت از یکدیگر دارد که اتفاقا باید در هر جایگاه به مقتضای خودش عمل کند.
سلامت سپس با اشاره به مقوله اخلاق در علم از دید وبر گفت: وبر معتقد است استاد دانشگاه باید منش و اخلاق علمی و خویشتنداری آکادمیک داشته باشد که اتفاقا همان توانایی تفکیک ضوابط مجزای استادی و شهروندی است. بنابراین استاد تا زمانی که بتواند فارغ از گرایشهای سیاسیاش واقعیتهای تجربی را عرضه کند میتواند در دانشگاه تدریس کند. البته تحقق آزادی آکادمیک صرفا منوط به این رعایت اخلاقی توسط استاد نیست بلکه باید با دولتی بیطرف نیز سروکار داشته باشیم دولتی که به دانشگاه بهعنوان یک آپاراتوس ایدئولوژی نگاه نکند و نخواهد که دانشگاه را فقط با گرایش همسو با خود پرکند.
او البته از یک تبصره به این نظریه وبر نیز صحبت کرد و گفت: اگر قرار باشد به این تفکیک تن ندهیم آنوقت وبر میگوید باید شرط دیگری را رعایت کنیم آن هم اینکه به تمام گرایشهای سیاسی فرصتهای برابر برای اثبات حقانیت خود در دانشگاه داده شود و صراحتا میگوید که در آلمان آن موقع چنین امکانی عملا وجود نداشته است. در زیست جهانی مثل ایران نیز که با دولتی طرفیم که از نگاهش دانشگاه قرار نیست کمتر از کارخانه انسانسازی باشد و به ساخت کارمندان وفادار فکر میکنند این خوانشهای وبری مهم است. اگر از آزادی آکادمیک در جامعه ایران دفاع میکنیم شرطش چیزی جز سکولار کردن دولت و دموکراتیک کردن جامعه مدنی نیست.
آرمان ذاکری نیز در ارائه خود با موضوع ماکس وبر و روحیه سرمایهداری گفت: باید به وبر برگردیم چون سرمایهداری فقط شیوه تولید نیست و برای بقا نیاز دارد با رژيم هاي توجیهکننده در قالب روح جمعی القا کند تا فرد و جمع را متقاعد کند. بنابراين باید براساس ارزشهای خاص عمل کند. سرمایهداری عملا در مرحلهای است که نقد را در خود حل و بیاثر میکند و از نقد حیثیتزدایی شده است. امروزه به جامعهشناسانی نیاز داریم تا از خود نقد اعاده حیثیت کنند و اهمیت وبر در بیان همین مسائل است و کمکش به نقد وضعیتی است که ما را به اینجا رسانده است.
او گفت: تصویری که وبر از نوع سرمایهداری نشان میدهد امروز کاملا محقق شده و روحی بر جهان و ایران حاکم شده که به هیچ اخلاق و مذهبی پیوند ندارد و همه سوژههای فاقد روح و قلب شدهاند. بحث وبر روح سرمایهداری است نه صرفا مساله اقتصادی بخش خصوصی دولتی و ... روح بر همه ما حاکم خواهد شد و همین جاست که باید به وبر برگردیم برای نقد این روح.
نظر شما