چهارشنبه ۱۵ اسفند ۱۳۹۷ - ۱۰:۴۴
پرداختن به عشق نوجوانی از نکات مغفول در ادبیات امروز است

زهره عارفی نویسنده و مدرس داستان نویسی در نشست نقد و بررسی داستان «پل جُغاتو»، یکی از نقاط مثبت این اثر را پرداختن به عشق‌های نوجوانی برشمرد؛ مسئله‌ای که به گفته او نویسندگان امروزی خیلی وقت‌ها از پرداختن به آن پرهیز می‌کنند.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در قم، ششمین جلسه از سلسله نشست‌های «نقد داستان طلاب» با محوریت داستان «پل جُغاتو» نوشته مجید محبوبی، با حضور علی مهر، نویسنده کودک و نوجوان و زهره عارفی، نویسنده و مدرس داستان نویسی به عنوان منتقدین، در مدرسه اسلامی هنر در قم برگزار شد.

در ابتدای این نشست مرتضی شاه‌ترابی به معرفی کتاب و منتقدین پرداخت و مجید محبوبی، نویسنده اثر هم بخشی از داستان «پل جُغاتو» را برای حاضرین خواند و در ادامه علی مهر به عنوان منتقد اول به ماندگاری وقایع تاریخی اشاره کرد و گفت: اگر بخواهیم موضوعی ماندگار شود، باید آن را در بند هنر در بیاوریم. «پل جُغاتو» و فعالیت ضد انقلاب در ابتدای جنگ از جمله مواردی است که بسیار کم درباره آن گفته شده و نیاز به کار دارد که خوشبختانه در این داستان به آن پرداخته شده است.
 
نویسنده «کلکسیون پهلوی» افزود: از دهه 50 سوژه‌های تاریخی شروع شدند و در دهه 60 ما به انبانی از این سوژه‌ها می‌رسیم اما در مورد آن‌ها چیزی نمی‌نویسیم؛ مثلاً دو واقعه مهم انقلاب و جنگ 8 ساله. ننوشتن از این دو واقعه مهم، سبب فراموشی خیلی از موارد تاریخی می‌شود که می‌تواند در تاریخ و داستان دستمایه نویسندگی قرار گیرد. نوشتن راجع به این موضوعات نیاز به تحقیق فراوان دارد، مخصوصاً اگر در مورد تاریخ معاصر باشد که زحمت را دوچندان می‌کند. از این رو پرداختن به این برهه زمانی و این نوع داستان‌ها یک ویژگی برای داستان مورد نظر به حساب می‌آید و خود امتیازی است.
 
این نویسنده به موضوع این داستان پرداخت و بیان کرد: نکته دیگر در مورد موضوع، داستان است. در مورد افسانه سارای و سارا که دختر عموی راوی داستان است؛ به نظرم مقایسه دو سارا، یکی افسانه سارای و دیگری شخصیت سارا، دختر عموی راوی داستان است که نقطه قوت داستان محسوب می‌شود. این مقایسه و رسیدن به یک تصمیم فعال در آخر توسط سارا در مقابل سارای افسانه که منفعلانه در مورد مساله‌اش تصمیم می‌گیرد، نقطه مثبت داستان است، چرا که نویسنده با این استراتژی طرز فکر سارای تاریخی را به چالش کشیده و یک نگاه نو را پیش روی مخاطب قرار می‌دهد.
 
زهره عارفی، نویسنده و مدرس داستان نویسی در ابتدا انواع داستان را برشمرد و با ارائه یک دسته بندی گفت: گاهی ما یک داستان کوتاه را بسط می‌دهیم و آن را تبدیل می‌کنیم به یک داستان بلند و فکر می‌کنیم اگر چند شخصیت را به همان داستان بلند اضافه کنیم، ما یک رمان خواهیم داشت. در صورتی که این نگاه کاملاً اشتباه است و این سه مقوله از هم جدا هستند. الّا اینکه شخص به داستان نویسی تسلط داشته باشد و بتواند یک داستان بلند را بدون آنکه داستان کوتاه بیافریند، تبدیل به رمان کند. اما داستان «پل جُغاتو» به عنوان یک داستان بلند همه عناصر داستان بلند را دربردارد. نویسنده برای روایت داستان سبک داستان در داستان یا قاب در قاب را استفاده کرده و ما به دو داستان موازی مواجهیم که همراه هم جلو می‌روند و روایت می‌شوند.
 

نویسنده کتاب «روی موج 14» با برشمردن نقاط مثبت داستان به نقد ساده انگاری در مورد مخاطب نوجوان پرداخت و گفت: زبان در داستان برای نوجوان خیلی قابل فهم است و لحن قهرمان داستان که «حمید» نام دارد و به نظر می‌رسد نوجوانی 12 تا 15 ساله است، کاملا درآمده است. «پل جغاتو» داستان خوش‌خوانی است و در یک نشست به راحتی می‌توان آن را خواند و از آن لذت برد. اما به زعم من کتاب خیلی با دغدغه‌های نوجوان دهه 90-80 همراه نیست و این ممکن است به داستان ضربه بزند، چون ما داستان را برای نوجوان می‌نویسیم که آن را بخواند. مهمترین نکته در این بحث دست کم فرض نکردن نوجوان امروزی است. باید به مخاطب اجازه کشف دهیم و همه چیز را گل درشت به او منتقل نکنیم، شخصیت پردازی‌ها به نحوی باشد که مخاطب با آن همراه شود و کسی نتواند به نویسنده اشکال بگیرد.

وی ادامه داد: در «پل جغاتو» دو داستان موازی هم حرکت می‌کنند. یک داستان تاریخی است که شخصیت آن «سارای» است و داستان دیگر داستان زمان حال ماست و شخصیت آن «سارا» نام دارد. متاسفانه در روایت خیلی مستقیم گویی شکل گرفته که من خیلی موافق آن نیستم. این توجیه که مخاطب ما نوجوان است، کمکی به ضعف داستان نمی‌کند.
 
عارفی به یکی از موضوعات مغفول مانده در داستان‌های نوجوان اشاره کرد و گفت: از جمله نقاط مثبت پرداختن به عشق‌های نوجوانی است که ما خیلی وقت‌ها از پرداختن به چنین مسائلی پرهیز می‌کنیم. عشق نوجوانی و خصوصیات یک نوجوان مانند هیجانات، شرارت‌ها، دست زدن به تجربه‌های جدید و ... در بستر داستان به خوبی شکل گرفته است و این باعث باورپذیر شدن داستان شده است.
 
علی مهر نویسنده «قصه‌های این‌وری» هم در بخش دیگری از سخنانش به انفعال شخصیت ایراد وارد کرد و گفت: اگر بخواهیم به عناصر داستان بپردازیم، علاقه‌مندم از منظر زاویه دید مطلبی را بیان کنم. ما در داستان با زاوید دیدی مواجهیم که منِ شاهد یا ناظر نام دارد اما این زاویه دید بیش از حد منفعلانه عمل می‌کند. ما یک شخصیت - راوی کاملاً منفعل در داستان داریم. سوالم این است چه اصراری بود «وحید» با این همه انفعال راوی داستان باشد در صورتی که ما شخصیت‌های قوی تری چون «سردار» در داستان داریم که می‌توانست به عنوان یک قهرمان در داستان خودش را به ما نشان بدهد.
 

وی به دو نکته دیگر راجع به داستان اشاره کرد و افزود: نکته بعدی اینکه وقتی روی شخصیت‌ها در داستان اسم می‌گذاریم، خواننده روی آن‌ها حساب باز می‌کند و توقع دارد بیشتر از آنها بداند و با آنها همراه شود اما متاسفانه اسم‌های زیادی در داستان مطرح می‌شوند، به آن‌ها اشاره می‌شود و ناگهان رها می‌شوند. نکته دیگر خطای جغرافیایی ذهن نویسنده است که دچار لغزش می‌شود و بعضی مکان‌ها را به لحاظ جغرافیایی به اشتباه در داستان جابه‌جا مطرح می‌کند.
 
عارفی بخش دوم نقدش را به پاسخ دادن به سخنان علی مهر اختصاص داد و یادآور شد: آقای مهر دو نکته را مطرح کردند که می‌خواهم به آن‌ها اشاره کنم. چه اشکالی دارد راوی ما که منِ ناظر است، منفعل باشد؟ من این را می‌پسندم چرا که ما یک شخصیت نوجوان داریم که در حال عبور از کودکی است، بنابراین در این شرایطِ جنگی که تجربه‌ای از آن ندارد، ترس‌ها و تردید‌ها گریبان او را می‌گیرد و او در مواجهه با اتفاق‌ها منفعلانه عمل می‌کند. از طرفی چون جانِ اتفاق مشخصاً با این شخصیت ارتباط دارد، باید همین شخصیت، راوی داستان باشد و اگر نویسنده انتخاب دیگری انجام می‌داد، باید به او خُرده می‌گرفتیم.
 
نویسنده «فرمان یازدهم» واقعه تاریخی را از بحث داستان، تفکیک و تصریح کرد: اینکه داستانِ یک واقعه باید عین به عینِ واقعه تاریخی باشد یا نه، جای بحث دارد. به نظرم اگر جهان داستان باورپذیر باشد و درست ساخته شود، باید ما در چارچوب همان جهان داستان آن را ببینیم. قابل قبول نیست به خارج از داستان نگاه کنیم یا توقع داشته باشیم به عین تاریخ در داستان وفادار بمانیم. بنابراین پیشنهادم این است که ما جهان داستان را ببینیم و در مورد آن صحبت کنیم.
 
علی مهر هم هم در پایان این نشست گفت: یکی از ایرادات ما این است که فکر می‌کنیم مخاطب ما مخصوصا نوجوان، خیلی از اطلاعات و داشته‌های ذهنی ما را می‌داند. گاهی یکسری موضوعات و مفاهیم برای نویسنده عادی به نظر می‌رسد اما نباید فکر کرد که برای مخاطب هم عادی و روشن است. باید به همه جوانب بپردازیم و بنا را بر این بگذاریم که مخاطب راجع به موضوع، اطلاعاتی را که مورد نظر ماست، ندارد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها