ساختمانی قدیمی در دل محله قیطریه اینروزها به پاتوق علاقهمندان کتاب تبدیل شده است؛ محلی برای بازی کودکان و نشستهای نوجوانان. کتابفروشی آوند اکنون بعد از یکسال فعالیت هر روز بعدازظهر توانسته ماوای خانوادهها و همسایههای اطراف خود باشد.
اسفندماه سال گذشته بود که کتابفروشی آوند در خیابان روشندان محله قیطریه فعالیت خود را آغاز کرد و در این یک سال توانسته است جایگاه خوب و مناسبی در میان اهالی منطقه پیدا کند؛ بهطوری که میتوان ادعا کرد بسیاری از مردم منطقه در این مدت اوقات فراغت خود و خانوادهشان را در این مکان سپری میکنند.
فضای داخلی کتابفروشی 330 متر است که بخش اصلی به فروشگاه اختصاص دارد و کتابها در آن قرار داده شده است. علاوه بر آن 180 متر در طبقه دوم و 140 متر در طبقه پایین ساختمان کتابفروشی قرار دارد، همچنین حدود 11 هزار و 130 عنوان کتاب در کتابفروشی آوند قرار دارد که شامل موضوعات کودک و نوجوان، بزرگسال، نفیس و لاتین میشود.
علاوه بر فروش کتاب، در طبقه همکف بخشهای مختلفی مثل فروش لوازمالتحریر، اتاق بازی برای کودکان، اتاق هدایای فرهنگی و اتاق بازیهای فکری در این کتابفروشی پیشبینی شدهاست تا به نیاز پاسخ بگوید. همچنین در طبقات دیگر مکانهایی برای برگازاری کلاس، دورههای آموزشی و فعالیتهای فرهنگی درنظر گرفتهشدهاست.
جای خالی کتابفروشی محلی
مهدی عمرانلو؛ مدیر کتابفروشی آوند با اشاره به علت انتخاب این مکان برای تاسیس کتابفروشی، گفت: محل زندگی من از دوران نوجوانی قیطریه بود و آشنایی کامل به منطقه داشتم و مدتی پیش به این موضوع فکر کردم که در این منطقه هیچ کتابفروشی محلی برای استفاده عموم مردم نیست و نوجوانان و جوانان باید روزانه ساعتهای زیادی صرف کنند تا به کتابفروشی در مرکز شهر یا محلههای دیگر بروند.
وی افزود: نزدیکترین کتابفروشی منطقه به ما در نیاوران است، تا پاسداران کتابفروشی دیگری نیست و شهرکتابهای دیگری که وجود دارند، فاصله زیادی تا ما دارند.
محل کتابفروشی آوند یک ساختمان مسکونی است که در میان ساختمانها و برجهای نیمهساز محصور شده. عمرانلو با اشاره به آن میگوید: ما زمانی که این مکان را انتخاب کردیم یک ساختمان مخروبه بود که اکنون به صورت کامل بازسازی شده است و امیدواریم بتوانیم از این فضا برای ترویج فرهنگ مطالعه و کتاب استفاده کنیم، اکنون با توجه به شرایط خاص محلی این کتابخانه و قرار گرفتن آن در محلی کاملا مسکونی ایجاد مرکز فرهنگی هدف نهایی ما به شمار میآید که امیدواریم به آن دست پیدا کنیم.
کتابفروشیهای محلی همواره یکی از مراکز فرهنگی و مامنهای قابل اعتماد خانوادهها به شمار میآیند که ضرورت وجودی آنها به یک رویه مرسوم در همه کشورها تبدیل شده است و با تاسیس هایپرکتابها در سطح شهر جایگاه خود را همچنان حفظ کردهاند.
در این میان شاید بتوان گفت که کتابفروشی آوند برای احیای کتابفروشیهای محلی پا به عرصه گذاشته است،. عمرانلو در این زمینه توضیح میدهد: کتابفروشیهای محلی اغلب ابعاد کوچکی دارند؛ بهعنوان مثال در متراژ 15 در 20 متر فعالیت میکنند، اما ما در اینجا تصمیم گرفتیم که یک کتابفروشی منطقهای و حتی فرامنطقهای ایجاد کنیم تا نیاز مشتریان را از ابعاد مختلف برورده کنیم.
خریداری کتاب در یک فضای محلی بهدور از ترافیک و شلوغی مرکز شهر را شاید بتوان یکی از مزیتهای کتابفروشیهای محلی معرفی کرد؛ امکانی که دسترسی به آن کار سادهای نیست. علاوه بر آن تقویت تعاملات فرهنگی با اهالی منطقه هم از دیگر دستاوردهای این مکانها است.
عمرانلو درباره توسعه روابط این کتابفروشی با مردم محله میگوید: بهصورت ماهانه 250 عنوان سفارش کتاب از سوی هممحلهایها و مردم منطقه داریم که برای آنها تامین میکنیم. همچنین طبقه بالای کتابفروشی فضایی وجود دارد که برخی از جوانان زمانی که قصد مطالعه دارند میتوانند بدون پرداخت هیچ هزینهای و به صورت رایگان در آنجا مطالعه کنند.
کتابفروشی پارک بچهها
عصر روز یکشنبه است و جمع زیادی از خردسالان به همراه مربیهای مهد و مادرهایشان به کتابفروشی آمدهاند. حالا یک سالی میشود که آوند یادآور خاطرهای خوش برای کودکان منطقه است؛ آنچنانکه به گفته والدینشان بچهها گاهی به جای پارک میگویند ما را به کتابفروشی ببر.
علی دهقانپور؛ مدیریت فروشگاه آوند در این زمینه میگوید: روبهروی خانه ما دختر خردسالی زندگی میکند. اغلب عصرها؛ زمانی که مادر و پدرش از سر کار برمیگردند، دست آنها را میگیرد و میگوید برویم کتابفروشی. میآیند اینجا دوری میزنند و گاهی کتابی خریداری میکنند یا بچه در اتاق بازی، به همراه مربیهایمان بازی میکند و میرود.
او ادامه میدهد: چنین برخوردهایی برای ما انگیزه ایجاد میکند؛ اینکه توانستهایم تا این حد روی مردم منطقه و بهخصوص کودکان تاثیرگذار باشیم، برای ما حس خوبی به همراه دارد که امیدواریم در تعاملهای آینده بیشتر شود.
دهقانپور با اشاره به رویکرد کتابفروشی میگوید: قیطریه محلهای جوان است و طبق آمار و گزارش سالانه شهرداری، این منطقه دارای کمبود فضای فرهنگی است. ما در این زمینه تلاش داریم بتوانیم خلاءهای موجود در این زمینه را با راهاندازی این کتابفروشی، همچنین پیشبینی برنامههای مختلف برطرف کنیم.
او از رایزنی با مجموعههای فرهنگی و آموزشی این محله میگوید: در این مدت توانستیم رابطه خوبی با سرای محله قیطریه، فرمانیه، چیذر، فرهنگسرای ملل و انجمن فرهیختگان قیطریه برقرار کنیم. همچنین با مدارس و مهدکودکها نیز ارتباط داریم و برنامههای علمی و آموزشی متنوعی را برگزار کردهایم.
دهقانپور به برخی از این برنامهها اشاره میکند و میافزاید: حدود یک ماه قبل جمعی از دانشآموزان یک دبیرستان به کتابفروشی آمدند و برای آنها فرایند چاپ کتاب را به همراه دستگاه و یک کارشناس این حوزه برگزار کردیم و تولید کتاب از مرحله لیتوگرافی تا انتها برای آنها توضیح داده شد که با استقبال خوبی از سوی دانشآموزان روبهرو شد.
روزهای دوشنبه هر هفته جلسات داستانخوانی برای کودکان برگزار میشود و گروههای مختلف از مدارس و مهدهای کودک به کتابفروشی میآیند. همچنین بعد از ظهرهای دوشنبه هم کلاسهای شاهنامهخوانی برای بزرگسالان برگزار میشود.
دهقانپور از برگزاری 20 جلسه رونمایی کتاب در طول سال اخیر خبر میدهد و یادآور میشود: یکی دیگر از دورههایی که برگزار میشود، دوره داستانخوانی با عنوان «پناه بر خیال» است که تاکنون 4 دوره از آن با حضور 20 نویسنده برگزار شده. در این دورهها نویسندگان با حضور در کتابفروشی آثار خود را برای مخاطبانشان میخواندند.
وی تاکید میکند: همچنین در حال جمعآوری اطلاعات مراجعهکنندگان کتابفروشی هستیم و باشگاه مشتریان آوند را راهاندازی کردیم تا از طریق پیامک طرحها و برنامههای خود را اطلاعرسانی کنیم یا به بهانه تولد برایشان هدیهای در نظر بگیریم و ...
وقتی راهاندازی کافهکتاب استثنا دارد
اینروزها راهاندازی کافه در کتابفروشیها امری متداول شده است و اغلب کتابفروشیها میتوانند در کنار مجموعه خود یک کافه برای مراجعهکنندگان خود داشته باشند، اما گویا کتابفروشی آوند از این قاعده مستثنی است، زیرا طبق تفاهمنامه اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران و شهرداری تهران، کتابفروشی مناطق 6 تا 22 تهران میتوانند کافه کتاب داشته باشند.
عمرانلو در این زمینه میگوید: متاسفانه کتابفروشیهای مناطق یک تا پنج در زمره این تفاهمنامه قرار نمیگیرند. البته در این زمینه سال گذشته با رئیس سابق اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران صحبت کردیم و امیدواریم بتوانیم به زودی تغییری در این روند ایجاد کنیم، زیرا وجود کافه کتاب میتواند به رونق کتابفروشی ما کمک کند.
وی ادامه میدهد: هدف ما راهاندازی یک پاتوق برای جوانان نیست؛ بلکه هدف ما کار فرهنگی است، اما برخوردها از سوی شهرداری بهگونهای است که حتی اگر چند صندلی برای مراجعهکنندگان خود در حیاط قرار دهیم با ما برخورد میشود.
عمرانلو با بیان اینکه محیط آبدارخانه کتابفروشی پاسخگوی نیاز ما نیست، توضیح میدهد: زمانی که از مهدکودکها یا مدارس به کتابفروشی میآیند ما برای یک پذیرایی ساده مشکل داریم و گاهی مراجعهکنندگان هم گلایه میکنند از این موضوع اما برایشان توضیح میدهیم که امکان راهاندازی کافه کتاب نیست.
وی تاکید میکند: امیدواریم به زودی در هیات مدیره جدید اتحادیه تمهیدی اندیشیده شود تا سایر کتابفروشیها در مناطق یک تا پنج نیز بتوانند از کافه کتاب بهرهمند شوند و بتوانند فضای مثبت و خوبی ایجاد کنند، زیرا ما گاهی مشتریهای محلی خود را به دلیل نداشتن کافه از دست دادهایم.
وقتی جای تبلیغات محیطی خالی است
کتابفروشیهای محلی اغلب در مناطقی قرار دارند که کمتر دیده میشوند، در دل کوچهها و خیابانهای شهر، جایی که بیشتر محل رفت و آمد افراد محلی است. کتابفروشی آوند نیز به دلیل قرار گرفتن در بافتی محلی از بسیاری تبلیغات محیطی محروم مانده است و توانسته تنها با تکیه بر ارتباطات خود با بخشهای محلی این کمبودها را جبران کند.
دهقانپور؛ مدیر فروشگاه آوند در این زمینه میگوید: ما در این زمینه از امکانات سرای محله قیطریه استفاده کردهایم و توانستیم دو بیلبورد در خیابان روشنایی و برج سبحان برای تبلیغ کتابفروشی در اختیار داشته باشیم، همچنین در فرهنگسرای ملل و پاک قیطریه نیز بروشورهای خود را برای دعوت مردم به کتابفروشی توزیع کردهایم که به نظرم اقدامات کمی به شمار میآیند.
وی ادامه میدهد: کتابفروشی ما در تقاطع دوم از خیابان اصلی قرار دارد و زمانی که درخواست دادیم یک تابلوی کوچک بزنیم اما سازمان زیباسازی شهر تهران قبول نکرد، زیرا این بحث مطرح شد که برای نصب تابلوی راهنما 80 صنف معرفی شدهاند که در میان آنها شغل کتابفروشی قرار ندارد.
کمی که میگذرد بچههای مهدکودک همراه مربی و مادرهایشان عزم رفتن میکنند، یکی از بچهها روی صندلی قرمزرنگش نشسته و نمیخواهد خمیربازیاش را رها کند. کتابی که مادرش برایش خریده را در دست دیگرش دارد و میخواهد به واسطه همان کتاب وقت بیشتری را در کتابفروشی سپری کند، اما مادرش قبول نمیکند. بچهها میروند و فضا از حضورشان خالی میشود و پیرزنی به همراه دخترش با لبخند داخل کتابفروشی میشوند و به سراغ کتابها میروند.
به نظر میرسد با وجود همه نظریههایی که درباره افول کتابفروشیهای محلی بیان میشود، هنوز هم میتوان به بقای آنها امیدوار بود؛ کتابفروشیهایی که میتوانند پایگاهی فرهنگی در میان اهالی منطقه باشند و مامن و ماوای نوجوانان و جوانانی باشد که کتاب میتواند یار مهربان آنها باشد.
نظرات