محمودرضا اسفندیار گفت: مولانا در تمامی آثار خود، تنها يك هدف را دنبال میكند. مقصود او هدايت آدمی و رساندن او به اين معرفت و بصيرت است كه از خداست و بايد به سوی او بازگردد.
محمودرضا اسفندیار در بخشی از سخنان خود در این نشست گفت: مولانا يكي از شخصيتهایی است كه انسان معاصر به او علاقه نشان داده است؛ اما معالاسف بايد گفت همه اين علاقهمندان، اطلاع و آگاهي عميق و درستی از انديشههای مولانا ندارند و به قول خود مولانا «هر كسی از ظن خود شد يار من».
او ادامه داد: به عنوان نمونه، مولانايی كه در آمريكای شمالی به نحو فزايندهای مورد توجه قرار گرفته و پيروان زيادی پيدا كرده، فرهنگ و فكر ناقص عوام به تحريف پيام او دست زده است و از سوی ديگر دنيای مشتریمدار غربی قداست و معنويت مولانا را تا حد كالايی برای كسب سود و منافع مادی فرو كاسته است.
اسفندیار در بخش دیگری از سخنرانی خود بیان کرد: بهرغم رشد كمی آثار انگليسی مربوط به مولانا، اغلب آنها از نظر كيفی و محتوايی در سطح نازلی قرار دارند و از منظری تنگ و خاص به مولانا نگريستهاند و از اينرو تصويری ناقص و حتی نادرست از اين بزرگمرد تاريخ به دست دادهاند؛ بدين ترتيب باز هم انسان معاصر امكان درك كامل و دقيق پيامهای متعالی او را از دست داده است. به ديگر سخن، جان كلام اين آموزگار بزرگ عشق يعنی قصه جدايی انسان از نيستان وصال و «ره رستن» و طريق باز جستن «روزگار وصل خويش»، در هياهوی بازار پررزقوبرق دنيای مدرن، ناشنيده مانده است. اما هرچه هست به قول «آنهماریشیمل»، مولانا بيش از هفتصد سال است كه در دل خوانندگان فارسی زبان آثار خود از بوسنی گرفته تا هند، زنده مانده و همچنان الهام بخش بسياری از عارفان، شاعران و هنرمندان و جویندگان حقیقت در سراسر جهان است.
وی اضافه کرد: مولانای پرسخن در تمامی آثار خود، تنها يك هدف را دنبال میكند. مقصود او هدايت آدمی و رساندن او به اين معرفت و بصيرت است كه از خداست و بايد به سوی او بازگردد. مولانا به هيچ روی در پی شرح و توضيحات علمی و يا نفس شعر سرودن و خطابه گفتن و قصه گفتن نيست. او برای انجام رسالت معنوی خود از همه اين ظرفيتها بهره برده است، تا معنای موردنظر خود را منتقل كند. در نگاه او كلام نردبانی است كه بايد آدمی را به بام حقيقت برساند. در يك كلام مولانا نويدبخش رهايی و آزادی حقيقی است.
اسفندیار در ادامه با استناد به داستانها و ابیات مثنوی، به نقش رهاییبخش عشق، نیاز انسان به خلوت و مراقبه، تولد ثانی و لزوم رهایی از قید تصورات و توهمات و نیز گریز ازچنبره زمان اشاره کرد.
نظر شما