در نشست «تامل در مجالهای ظهور و حضور پیامبر در رمان با تکیه بر قرآن» مطرح شد:
برای اندیشیدن به نبی در رمان، اصیلترین متن قرآن است
اکبریدیزگاه میگوید: قرآن متنی است که فقط پیامبر ما را پیامبر معرفی نمیکند و همه 27 پیامبری که در قرآن وجود دارند نبی و رسولاند و همه آنها وجهی از اصول وحی را تبیین میکنند.
در ابتدای نشست، مجید قیصری درباره اهداف راهاندازی جشنواره داستانی خاتم صحبت کرد و گفت: جشنواره خاتم چهار سال پیش با یک نشست صمیمی آغاز شد. هدف ما ایجاد دغدغه در میان داستاننویسان در رابطه با شخصیت پیامبر اکرم بوده است. در ادبیات منثور ما برخلاف اشعارمان که اغلب با توحیدیه و ... آغاز میشوند، این خلأ به شدت احساس میشود و همین خلاء باعث تشکیل این جشنواره شد.
مجید قیصری
ابراهیم اکبریدیزگاه در ادامه عنوان کرد: تامل در مجال حضور و ظهور پیامبر در رمان موضوع این نشست است. رمان درواقع مجالی است که در آن به انسان و به ساحات گوناگون انسان اندیشیده میشود. درواقع جلوهگاه عمل، رفتار، ایدهها و اهداف یک انسان در رمان ظهور میکند، تجلی مییابد و روایت میشود. بنابراین اندیشیدن به پیامبر و به امر قدسی در این مجال بسیار سخت و صعب و به نظر برخی ناممکن است. بسیاری به کار بردن تعبیر رمان دینی شک دارند چون بر این باورند که در رمان نمیتوان به امر قدسی اندیشید چون رمان امر قدسی را عرفی میکند و قدسیت را از آن میگیرد. اما من با این نظر موافق نیستم و بر این باورم که میتوان در رمان به پیامبر اندیشید به شرط آنکه نویسنده اجتهاد لازم در حوزه دین را داشته باشد.
وی افزود: اگر با علم فلسفه و حدیث سراغ پیامبر برویم و از آن طریق به نبی بیندیشیم طبیعتا نمیتوانیم راهی باز کنیم. یا در نهایت رو به بیوگرافی میآوریم یا تاریخنویسی یا داستانهایی در حوالی پیامبر مانند زنان و اصحاب و وقایع شکل گرفته در زمان پیغمبر که البته تمام اینها در جای خود بسیار ارزشمند است اما نمیشود آنها را با قطعیت رمان نبوی خواند. برای اندیشیدن به نبی در رمان مهمترین و اصیلترین متن، قرآن است. قرآن متنی است که فقط پیامبر ما را پیامبر معرفی نمیکند و همه 27 پیامبری که در قرآن وجود دارند نبی و رسولاند و همه آنها وجهی از اصول وحی را تبیین میکنند. قرآن انبیا را انسان میداند؛ انسانهایی با امیال و خواستهها. انسانهایی که میتوانند عصیان و تمرد داشته باشند و رمان دقیقا با همینها آغاز میشود.
در ادامه نشست امیر خداوردی گفت: صحبتهای من ممکن است هم مخالفت با نظرات آقای دیزگاه تلقی شود هم موافقت. من با این که رمان امر قدسی را با امر عرفی تبدیل میکند، مخالفم. به این امر معتقدم که تامل و اندیشیدن درباره موضوعی آن را از حالت امر قدسی خارج میکند. پس وقتی وارد ساحت اندیشه میشویم از قداست خارج شده و از آسمان به زمین میآییم. اگر رمان را بازآفرینی و خلق بدانیم این امر برای شخصیتپردازی پیامبر نیازمند جسارت ویژهای است. اگر رمان را محاکات بدانیم، با توجه به سیالیت رمان نمیتوان حدس زد که شخصیت در ذهن نویسنده و خواننده تا کجاها قرار است پیش برود.
امیر خداوردی
نویسنده رمان «آلوت» در ادامه عنوان کرد: من به عنوان نویسنده معتقد به عصمت پیامبر آیا میتوانم پیامبر را بدون امر عصمت در نظر بگیرم و درباره او بنویسم؟ این چالشی است که باید به آن بیاندیشیم.
مهدی کفاش از دیگر کارشناسان این نشست در ادامه اظهار کرد: بسیاری از نویسندگان دنیا مانند گراهام گرین و داستایفسکی ریشه در انجیل و عهد عتیق دارند. من درباره موضوع این نشست قصد دارم تجربیات خودم را در این باره بگویم و راهکارهایی را که به آنها رسیدهام در اختیار دوستان بگذارم. درمسیر مطالعه درباره پیامبر تفاوت دیدگاههای مذهبی و تاریخی نویسندگان مختلف از موانع بزرگ سرراه من بود. اعوجاجات تاریخی آنقدر زیاد بود که از حوزه اندیشه خارج و وارد حوزههای تخصصی میشد.
مهدی کفاش
وی افزود: دومین مشکل من اغراق و غلو درباره معجزات پیامبر بود و نتیجهاش کمرنگ شدن قرآن به عنوان معجزه جاوید پیغمبر. درواقع مشکل من این بود که پیامبر داستانی را بگویم یا داستان پیامبر را؟ درنهایت با گونهای به نام رمان و داستان روبهرو بودم که بدون تخیل نمیتوانست اتفاق بیفتد. در نهایت با استناد به آیاتی که پیامبر را انسانی معمولی توصیف کرده بود- به جز درنظر گرفتن مساله وحی- به این مساله وارد شدم.
مجید قیصری پس از صحبتهای بخش اول مدعوین گفت: میتوان از بخشی از وجوه شخصیتی پیامبر استفاده رد و به طور مثال روی قبل از به بعثت رسیدن او اندیشید. تمام بحث رمان فردیت و برجستهسازی آن فردیت است که میتوان به شکلی از این امکان در این قضیه استفاده کرد. در قرآن بارها تاکید شده که پیامبر بشری است مانند شما. این شخصیت و نسبت خودمان و قرآن همیشه دغدغه ماست. برخی این مساله را منطقهای ممنوعه و مینگذاری میدانند که نباید به آن وارد شد.
اکبریدیزگاه در پاسخ به مسائل مطرح شده از سوی مجید قیصری عنوان کرد: پرسش شما به این پیش فرض بازمیگردد که نبی به عنوان کسی که برای ما وحی آورده در زندگی و زمانه ما چه جایگاهی دارد. زمانه ما زمانه نبیاندیشی نیست. موانع را قبول دارم اما وقتی نبی برای ما مهم باشد راه اندیشیدن به او را هم پیدا میکنیم. مولانا و بسیاری از آدمها به پیامبر اندیشیدهاند و در دوره ابن عربی هم این مساله مهم بوده است. ما در دورهای زندگی میکنیم که نه تنها نبیاندیشی مهم نیست بلکه توحد و اللهاندیشی و مساله قیامت و معاد هم اهمیت خود را از دست داده و ما اسیر حیات دنیا هستیم. مساله این است که بعد از قرآن باید به سراغ مولانا و ابن عربی برویم چون آنها به قرآن آغشتهاند و مسیرشان در نبیاندیشی بوده است. اگر رماننویس سالک نبی نباشد طبیعتا کارش به کارهای فعلی شبیه خواهد بود. اگر رماننویس بخواهد به نبی بیاندیشد باید به توحید و معاد بیاندیشد. ابن عربی دو شاهکار دارد که به پیامبران مرتبط است. هدف او از این اندیشیدن درک تجربه نبوی است. ابن عربی در این کتاب به قطع شدن رابطه آسمان و زمین و قطع وحی و حسرت حاصل از آن میپردازد. اگر رماننویس به این سمت برود و به محمدبنعبدالله بیاندیشد تا به این نقطه برسد که تجربه وحیانی چگونه تجربهای است آن زمان کار اصیل رماننویس این خواهد بود و نتیجه آن رمان دینی و ذکر است؛ ذکری که من خواننده را به یاد خدا و قیامت میاندازد.
ابراهیم اکبریدیزگاه
امیر خداوردی در ادامه صحبتهای خود عنوان کرد: ما داستان پیامبران را در قرآن داریم. برخی از این داستانها کامل آورده شده اما برخی از آنها مانند داستان سلیمان و داوود هم گنگ و ناقص است و به برخی از افراد هم مانند اسماعیل تنها اشارهای شده است. داستانهایی مانند حضرت یوسف و موسی فرم قصه دارند اما درباره نبی اکرم در قرآن به این شکل قصه نداریم.
وی افزود: اگر بخواهیم از زاویه قرآن نبی اکرم را ببینیم این زاویه خطرناکی است. چون در قرآن سخنگو و مخاطب پیامبر خداست و من نویسنده در این جایگاه نیستم. در قرآن بحث شخصیت پیامبر مطرح نیست و بحث رسالتش مطرح است. پس قرآن به عنوان منبعی که قصه پیامبر را برای ما تعریف میکند نمیتواند کاربرد داشته باشد و من نویسنده باید زاویه دید و جایگاه خداوند را در صحبت با پیامبر در نظر بگیرم. یکی از راهکارها هم این است که گزینشی عمل کنیم و بخشی از پیامبر را بنویسیم اما در رمان نمیتوان گزینشی عمل کرد. راهکار دیگر هم این است که دست به دامان حکمت شد و این مساله را از بعدی نگاه کرد نه آنچنان زمینی به نظر برسد و نه آنچنان آسمانی.
در انتهای این نشست مجید قیصری عنوان کرد: میتوان از برخی از وجوه شخصیتی پیامبر گذشت و یکی از ابعاد شخصیتی وی را برجستهتر کرد.
نظر شما