محسن کاظمی، مولف کتاب «نقاشی قهوهخانه؛ خاطرات کاظم دارابی متهم دادگاه میکونوس» گفت: کتاب، غلبه بر تک صدایی درباره ماجرای میکونوس تا به امروز است، روایتی مستند به 4 هزار و 902 برگ سند است و در واقع حوزه تضارب و عمل است و در آن واقعا توانستیم دیسپلین تاریخ شفاهی را به صورت بین رشتهای استفاده کنیم.
کاظمی با شرح چگونگی آشنایی با موضوع کتاب و مراحل شکلگیری آن گفت: کاظم دارابی، متهم دادگاه میکونوس زمانی که در تگل زندانی بود، از مسئولان زندان درخواست روزنامه کیهان را میکند. وقتی شروع به مطالعه روزنامه میکند، متوجه کتاب «احمد احمد» میشود که به صورت پاورقی در روزنامه منتشر شده و با خواندن این پاورقیها تصمیم میگیرد که مدارک و اسناد مربوط به زندان خودش را گردآوری کند، به امید اینکه پس از آزاد شدن بتواند آنها را به صورت کتاب منتشر کند.
از آن طرف، موضوع کتاب توسط هدایتالله بهبودی به من پیشنهاد شد، اگر چه ابتدا از موضوع کتاب چندان خوشم نیامد اما هر چه جلوتر رفتم، بیشتر جذب خاطرات راوی شدم و شرط گذاشتیم تا پایان کتاب صحبتی با رسانهها نشود، البته نه به این صورت که راوی هیچ سخنی درباره میکونوس با هیچ رسانهای نداشته باشد بلکه تنها در رابطه کتاب شدن خاطراتش سخنی به میان نیاورد.
وی با اشاره به زمان طولانی صرف ترجمه و اعتبار سنجی اسناد افزود: با تالیف کتاب قصد اثبات موضوعی را نداشتیم بلکه موضوع کتاب یک روایت از حادثهای سیاسی است که در برلین اتفاق افتاده بود، بنابراین تلاش شد سراغ چیستی و چرایی موضوع برویم. برای همین به نظرم کتاب، غلبه بر تک صدایی درباره ماجرای میکونوس تا به امروز است، روایتی مستند به 4 هزار و 902 برگ سند است که در میان آن متن حکم 400 صفحهای راوی نیز وجود دارد. البته اسناد را به همراه بریدههای جراید که راوی طی 16 سال گردآوری کرده، ترجمه و در کتاب جای دادیم، بنابراین روند آماده کردن اثر به دلیل مستند کردن آن به اسناد و روزنامهها بسیار طولانی شد.
پژوهشگر حوزه تاریخ شفاهی ادامه داد: استفاده از اسناد هدفمند بوده و برای اینکه بتوانیم به سوال و فرضیه تحقیق پاسخ دهیم، تنها به روایتهای راوی اکتفا نکردیم و به اسناد هم مراجعه کردیم که این اسناد در پایان کتاب پیوست شده و در نگاه نخست که کتاب را ورق بزنید، با آن مواجه میشوید. علاوه بر اسناد، از منابع دیگری نیز بهره گرفتیم برای اینکه در کتاب کلیشه نشوند در بخش دستمایهها به آنها اشاره شده است. برای همین اگر به این قسمت مراجعه کنید خواهید دید که چه حجمی از اسناد، کتابها و مطبوعات را تورق کردیم.
کاظمی با اشاره به تفاوت تاریخ شفاهی از خاطره شفاهی اظهار کرد: تاریخ شفاهی با کارهایی که عنوان سوری تاریخ شفاهی را میگیرند و در اصل خاطرات شفاهی هستند، تفاوتش در این است که برای سنجش و یافتن وثوق کلام راوی به سمت پژوهش میرود، برای همین پژوهشی که در کتاب نقاشی «نقاشی قهوهخانه؛ خاطرات کاظم دارابی متهم دادگاه میکونوس» انجام شد، تنها مبتنی بر مطالب و مدارکی نیست که در کتاب نشان داده شده است، بلکه وقتی با راوی صحبت کردیم، حتما پیش از صحبت، تحقیقاتی انجام دادیم، برای همین سوالهای مطرح شده اساس تحقیقی دارد و بر مبنای سوالها صحبت با راوی شکل گرفت. پس از آن برای اینکه ذهن خواننده را به روایتها نزدیک کنیم، از پوشش استفاده کردیم، پوششی که کاملا علمی است و نیاز بوده از آن بهره بگیریم.
وی افزود: تجربیات چندین دههام در حوزه تاریخ شفاهی در تالیف این کتاب، موثر بوده و همان طور که اشاره کردم این کتاب حوزه تضارب و عمل است و در آن واقعا توانستیم دیسپلین تاریخ شفاهی را به صورت بین رشتهای استفاده کنیم، لذا به خواننده ثابت میشود که چگونه با شیوه روانشناسی وارد مسائل شدیم و مسائل حقوقی را با چه شیوهای استفاده کنیم که سادهتر و قابل فهم باشد، از آنجا که زبان حقوقی برای عامه مردم زبان نچسبی است با خلاقیتهایی که در تالیف دنبال کردیم و توانستیم روایت راوی را در بعضی مسائل قابل هضمتر کنیم.
درباره شکنجه دروغ نگفتم!
کاظم دارابی، راوی کتاب «نقاشی قهوهخانه؛ خاطرات کاظم دارابی متهم دادگاه میکونوس» در ادامه نشست گفت: زمانی که دستگیر شدم، در روزهای آغازین دستگیری به لحاظ روحی در وضعیت بسیار بدی قرار داشتم به طوری که 16 کیلو وزن کم کردم و از آنجا که تنها ایرانی دستگیر شده در میان متهمان بودم، جو رسانهای، دستگاه قضایی آلمان و بسیاری از مخالفان نظام جمهوریاسلامی به شکلی بود که همه به هر صورت میخواستند کاسه و کوسهها سر من بشکند، حتی اگر مدرک مستدلی در رابطه با اتهام و شراکتم وجود نداشته باشد.
در این میان شخصیت من مهم نبود، آنها به هر وسیله میخواستند که مرا متهم جلوه دهند و فعالیتهایم در آلمان به عنوان یک فرد مذهبی که در محرم عزاداری میکرد، در راهپیمایی روز قدس شرکت داشت، یک سپاهی و عضو اطلاعات ایران و خلاصه کلام، یک فرد حزباللهی بود، به عنوان یک متهم در قضیه میکونوس در اذهان و روزنامههای آلمان جای بگیرد. به عبارتی پیش از آنکه دادگاهی برگزار شود، من متهم شناخته شده بودم.
وی افزود: هنوز دادگاه تشکیل نشده بود اما با تدارکی که توسط منافقین، سلطنتطلبان و گروههای مخالف با نظام جمهوریاسلامی در پی آن بودند که در دادگاه حضور پیدا کنند و هر طور شده، مرا مقصر نشان دهند. اما کتاب «نقاشی قهوهخانه؛ خاطرات کاظم دارابی متهم دادگاه میکونوس» بخشی از میکونوس را روایت میکند که نشاندهنده روایت فردی است که سالهایی را در زندان گذراند، بدون آن مدرک قاطعی در محکومیتش ارائه شود. به هر حال برخی از جمله ابوالحسن بنیصدر، رئیسجمهوری معزول با پیدا کردن یک شاهد تقلبی سعی در متهم کردن من داشت! در حالی که در این سوی دنیا تدارکی برای متهم کردنم در حال شکلگیری بود، آیتالله رفسنجانی در سخنانی اعلام کرد قضیه میکونوس، از سوی خودسرها شکل گرفته است؛ آیتالله درست گفته بود و واقعا یکسری خودسر عراقی و لبنانی دست به چنین اقدامی زده بودند، اما کاسه و کوسهها بدون داشتن هیچ سند و ادله درستی سر من شکسته شد، در حالی که در زمان حادثه 400 کیلومتر از برلین فاصله داشتم.
متهم دادگاه میکونوس ادامه داد: وقتی به ایران آمدم، برخی افراد به من توصیه کردند در مصاحبههایم بگویم که در زندانهای آلمان شکنجه شدم، اما قبول نکردم، چون شکنجه نشده بودم و اگر چنین دروغی میگفتم هیچکس باور نمیکرد، چون در آلمان شکنجه وجود ندارد. اما این سخن به معنای آن نیست که هیچ شکنجهای نشدم، در واقع شکنجه روحی شدم، زیرا حق نداشتم در ملاقاتها فرزند دو سالهام را لمس یا با همسرم به راحتی صحبت کنم. به علاوه در سلول انفرادی نگهداری میشدم و تمام طول شبانهروز کنترل میشدم تا نگهبانها مطمئن شوند که فرار نکردم یا زنده هستم.
تالیفی علیه فراموشی
سرهنگی، مدیر دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری عنوان کرد: پس از جنگ جهانی دوم، اوضاع جهان به گونهای تغییر کرد که سربازان حاضر در جنگ منتظر حضور مورخها برای ثبت خاطراتشان نشدند و قلم به دست گرفتند و ترجیح دادند که خاطراتشان را از وقایع جنگ بنویسند. برای همین امروز دیگر فردی جز حاضران راوی خاطرات نیست و آنها نیز منتظر مورخان نمیمانند.
وی افزود: شعار داربی و کاظمی در این تالیف، نوشتن علیه فراموشی است؛ دارابی، شاهد عینی یک حادثه تاریخی و سیاسی مهم در جمهوری اسلامی است و چیزی جز حقیقت را بیان نکرده و کتاب هم حاصل بیان و روایتش است.
نظرات