جین فریدمن استاد رسانههای دیجیتال دانشگاه ویرجینیا آمریکا درباره روشهای موفق فروش کتاب و اهداف کوتاه و بلند مدت بحث میکند.
فریدمن که دانشگاه رشته رسانه دیجیتال و انتشار محتوای دیجیتال تدریس میکند، در یادداشت خود به گفتگویش با یکی از همکاران معلم خود اشاره میکند که درباره اصول اساسی تدریس صحبت میکرد. وی به نقل از دوستش در یادداشت خود مینویسد: برای رسیدن به اهداف همیشه نیاز به تدوین استراتژیهای بخصوصی وجود دارد و با توجه به تغییر شرایط صنعت نشر همیشه این استراتژیها در حال تغییر است. پس همیشه تنش وجود دارد و اگر شما نویسندهای هستید که میخواهید کتابهای بیشتری بفروشید باید این تنش را کم کنید.
قبل از آن اجازه دهید درباره تفاوت تاکتیک و استراتژی حرف بزنیم. تاکتیک معنایش این است که شما با استفاده از ابزارهای ممکن مثل شبکههای اجتماعی یا رسانههایی مثل آمازون مخاطبان خود را درباره کتاب خود مطلع سازید ولی استراتژی این است که چگونه میتوان مخاطبان در فضای مجازی متقاعد کرد که کتاب خوبی نوشتهاید؟ کدام بخش از بازار مناسب است تا روی آن تمرکز کرد؟
البته همیشه تاکتیکهای مناسب در بازاریابی کتاب برای رسیدن به اهداف و موفقیت لازم هستند ولی همیشه باید سوالات مختلفی در ذهن خود مطرح کنید و برای این سوالات همیشه در جستجوی پاسخهای مناسب باشید. آیا تبلیغ در آمازون برای موفقیت کتاب لازم است؟ آیا معرفی کتاب در شبکههای اجتماعی کافی است؟ آیا اطلاع کافی از سلیقه مخاطبان هدف خود دارید یا اینکه از این مسئله آگاهی دارید که آنها چگونه و از چه طریق کتابهای مورد علاقه خود را جستجو میکنند؟
ممکن است سوالات استراتژیک همیشه سخت باشند و گاهی اوقات پاسخ به آنها سختتر و شاید غیرممکن ولی این نکته را نباید فراموش کنید که اکثر ما هر روز با این سوالات سروکار داریم. برای درک خودتان و بازارتان باید هر روز از این سوالات مطرح کنید. نویسندگان بسیاری وجود دارند که از مخاطبان خود اطلاع کافی ندارند و اصلاً نمیدانند از بازار کتاب چه میخواهند. پس شما هم مثل این نویسندههای تازهکار بهتر است به موارد زیر خوب توجه کنید:
اهداف خود را در بلندمدت و کوتاه مدت تعیین کنید. توجه داشته باشید که این اهداف کوتاه و بلند روی هم اثر متقابل دارند. مثلاً چاپ و نشر یک کتاب معمولاً هدف کوتاه مدت است ولی فروش نسخه های بیشتری از آن یک هدف بلندمدت محسوب میشود که باید به هر دو هدف به طور همزمان توجه داشته باشید. همه این اهداف را کنار هم یادداشت کنید و سعی کنید روشهای رسیدن به آنها را نیز بررسی کنید.
فریدمن در توصیه به نویسندگان جوان مینویسد: بهتر است یک جمله از کتاب گمشده در ترجمه نوشته بیل مورای را برای شما بخوانم که شخصیت اصلی داستان در آن میگفت: هرچه بیشتر بدانید که چه کسی هستید و چه چیزی میخواهید کمتر به چیزهای اطراف اجازه میدهید شما را مضطرب کنند. این جمله امروزه دقیقاً برای نویسندگان جوان صدق میکند. اگر آنها در بازار کتاب بدانند به دنبال جذب چه مخاطبانی هستند و بدانند چه نوع نویسندهای هستند به طور حتم این اضطراب در آنها کاهش خواهد یافت که چگونه و چقدر باید از فروش کتاب خود مطمئن شوند.
البته این مسئله طبیعی است که همیشه در بازار رقبای مجهز به ابزارهای بازاریابی همیشه موجب ایجاد اضطراب در نویسندگان جوان میشوند ولی اگر بتوانید تنها روی اهداف بلندمدت خود تمرکز کنید و نحوه صحیح استفاده از زمان و منابع را بدانید، به طور حتم دیگر هیچ رقیبی نمیتواند شما را به چالش بکشد. جین فریدمن کتابی درباره چگونگی کاهش اضطراب در بازاریابی کتاب با عنوان انتشار101 نوشته است که در آن تاکتیکهای مورد نیاز نویسندگان جوان را برای فروش و بازاریابی کتاب توضیح میدهد.
نظر شما