در نشست «رالف والدو امرسن و شعر فارسی» مطرح شد:
گلستان سعدی در فهرست مطالعاتی هر ساله امرسن بوده است
روشنک اکرمی در نشست «رالف والدو امرسن و شعر فارسی» گفت: نقطه عطف همنشینی امرسن با شعر فارسی در سال 1846 رقم میخورد و آنجا که او موفق میشود، نسخه آلمانی دیوان حافظ را بخرد. او در همین زمان کتاب دیگری از ژوزف هامرپورگ اشتال به نام «تاریخ هنرهای زیبای ایران» خریداری میکند و تا پایان عمرش به ترجمه این کتابها مشغول بوده است.
روشنک اکرمی در ابتدای این نشست در معرفی امرسن گفت: امرسن در 1803 در بوستون امریکا به دنیا میآید و او را بهعنوان پدر مکتب تعالیگرایی امریکا میشناسند؛ اما به عقیده برخی از منتقدین میتوانیم او را به عنوان پدر ادبیات آمریکا نیز معرفی کنیم؛ چراکه او در سالهای فعالیت خود تاکید زیادی به مستقل شدن ادبیات امریکا نسبت به ادبیات انگلستان میکند.
وی ادامه داد: امرسن را به دلیل سخنرانیهای بیپروا نیز میشناسند، سخنرانیهایی که هر کدام یک نقطه عطفی در تاریخ ادبیات امریکاست. بهجز این موضوع که زیادی این روزها درباره امرسن بحث میشود، نگاه گسترده اوست که باعث شده از او بهعنوان یک چهره جهانوطنی یاد کنند؛ چراکه او آغوش بازی به ادبیات جهان دارد و مطالعات گستردهای روی ادبیات اروپا و ادبیات شرق انجام داده است. از طرفی میتوانیم بگوییم که اگر امروز ادبیات فارسی در امریکا شناخته شده، مدیون تلاشهای امرسن است.
این دکترای زبان و ادبیات انگلیسی در توضیح فعالیتهای امرسن گفت: امرسن و هفت نسل پیش از خودش کشیش بودهاند و به همین دلیل او هم به مدرسه هاروارد میرود و در آنجا تعلیم میبیند تا کشیش شود. او به دلیل مسائل شخصی و یک سری از تناقضاتی که بین خودش و آنچه دنبال کرده، میبیند، از این کار کنارهگیری میکند و بعد از آن کتاب «طبیعت» را منتشر مینویسد که ما آن را به عنوان انجیل مکتب تعالیگرایی میشناسیم.
وی افزود: زندگی امرسن بعد از این استعفا قابل خلاصه شدن است به طوری که سخنرانیهای مختلفی برگزار میکند و به جاهای مختلفی میرود و گفته میشود که صحبتهای او به قدری جذاب بوده که مردم کیلومترها راه میروند تا به سخنرانی او برسند و حرفهای او را گوش دهند. بعدها این سخنرانیها تبدیل به مقالاتی و به شکلهای مختلفی چاپ میشود.
اکرمی با اشاره به تاثیر سخنرانیهای امرسن در قرن 19 گفت: از امرسن کتابهای شعری هم داریم؛ اما اگر بخواهم نظر بدهم، میتوانم بگویم که هنوز هم سخنرانیهای او جذاب است. این مقالات پیچیده، به چند اصل ساده استوار است. در نظر امرسن حق و حقیقت برای همه مردم جهان یکی است و بعد از آن دسترسی به آن هم برای همه امکانپذیر است. امرسن تاکید میکند که داشتن رابطهای با منبع هستی (حال این منبع هر چیزی که هست) برای هر کسی بی واسطه میسر است. شاید تنها کاری که برای این رابطه باید کرد، داشتن زندگیای است که در هر لحظه آن آگاهی وجود دارد. با توجه به همه این دلایل، هر نوع پیروی و اطاعت کورکورانه از هر مکتب، سنت، فکر و دینی برای امرسن قابل قبول نیست.
وی ادامه داد: به جز مقالات امرسن که این مطالب در آن مطرح میشود. تعدادی دستنوشته و ژورنالهای مختلف از او در دسترس است که بسیار منبع مهمی هستند تا ما بتوانیم به افکار امرسن دسترسی پیدا کنیم. چیزی که در این ژورنالها مشخص است، او در این مطالب تکههایی از آنچه خوانده یا نظراتش در جاهای مختلف تاریخی را مینویسد و باید بگویم که تعداد اینها خیلی زیاد است و به اندازه یک نسخه 18 جلدی میشود.
این استاد دانشگاه علامه طباطبایی در توضیح ارتباط امرسن با شعر فارسی اظهار کرد: اگر بخواهیم درباره رابطه امرسن با شعر فارسی صحبت کنیم، باید به سال 1841 برگردیم. گفته میشود که در این سال نسخهای از گلستان سعدی به دست امرسن میرسد و این آغاز همنشینی او با سعدی است و میبینیم که این همنشینی تا پایان عمر او ادامه دارد؛ چراکه در همین ژورنالها امرسن این عادت را دارد که لیست کتابهایی که میخواند را بنویسد و میتوانم بگویم که هر سال اسم گلستان در آن لیست دیده میشود.
وی افزود: وقتی به همین ژورنالها بهعنوان یک منبع ارزشمند نگاه میکنیم، میبینیم که در سال 1832 و زمانی که امرسن نزدیک به 30 سال دارد، کتاب «خاطرات و مکاتبات» سر ویلیام جونز را میخواند؛ کتابی که در آن جونز تحقیقات بسیاری درباره ادبیات فارسی داشته است. بدون شک امرسن با خواندن این کتاب با شعر فارسی آشنا شده است؛ چراکه در این اثر جونز بارها به حافظ رجوع میکند و در مکاتبات از ترجمه حافظ صحبت میکند. بنابراین قبل از داشتن گلستان این حتمال وجود دارد که امرسن درباره شعر فارسی اطلاعات داشته است.
اکرمی در ادامه توضیح درباره آشنایی امرسن با شعر فارسی گفت: بعد از این دو اتفاق در سال 1834 امرسن نسخهای از دیوان «غربی - شرق» گوته را تهیه میکند و ما میدانیم که گوته از حافظ الهام میگیرد و نقاط کلیدی حافظ در دیوان گوته دیده میشود. اما مهمتر از این دیوان، کتابچهای است که گوته با این دیوان چاپ میکند که «یادداشتها و مقالاتی بر دیوان غربی-شرق» نام دارد. در این کتابچه گوته 60 عنوان شعر فارسی و شرقشناسان معروف را معرفی میکند. این کتاب در شناخت مسیر امرسن اهمیت بسیار زیادی دارد؛ چراکه برای امرسن مثل یک کتاب راهنما میماند و همه چیز را به او معرفی میکند.
وی ادامه داد: این کتابچه به امرسن میگوید که بزرگان شعر فارسی چه کسانی هستند و آثار مهم آنها چیست و میبینیم که در ادامه و در انتخاب کتابهایی که او برای خواندن انتخاب میکند، بسیار تاثیر میگذارد. در بخشی از این کتاب گوته درباره ترجمه صحبت میکند و میگوید که ما ترجمههای مختلفی داریم اما شاید بهترین آن، ترجمه آلمانی دیوان حافظ اثر ژوزف هامرپورگ اشتال باشد که توانسته کتابی را به ما بدهد که با نسخه اصلی برابری میکند. پس در سال 1841 که گلستان به دست امرسن میرسد، او اطلاعاتی درباره شعر فارسی داشته است.
اکرمی با اشاره توجه ویژه امرسن به شعر فارسی اظهار کرد: در همین سال (1841) او شعر بلندی به نام سعدی مینویسد و از اسم سعدی در جاهای مختلفی استفاده میکند و حتی میتوان گفت که گاهی این نام تخلص اوست. در این سال او در مقالهای به اسم «تاریخ» از حافظ نیز نام میبرد؛ اما باید بگویم که دانش او در این سال از حافظ چندان زیاد نیست. نقطه عطف همنشینی امرسن با شعر فارسی در سال 1846 رقم میخورد و آنجا که او موفق میشود، نسخه آلمانی دیوان حافظ را بخرد. او در همین زمان کتاب دیگری را نیز از ژوزف هامرپورگ اشتال به نام «تاریخ هنرهای زیبای ایران» خریداری میکند که در آن از 200 شاعر ایرانی گلچینی جمعآوری شده است.
وی افزود: این دو کتاب را امرسن در سال 1846 میخرد و میبینیم که تا پایان عمرش به ترجمه این کتابها مشغول است. در سال 1847 امرسن کتاب شعر خودش را چاپ میکند که در آن کتاب دو ترجمه از حافظ میبینیم. یکی از آنها یک ترجمه 154 خطی از ساقینامه حافظ و دیگری ترجمه یکی از غزلهای حافظ است. او در سال 1851 تعدادی از ترجمه را به مجله «زنگ ادبی» میفرستد. این ترجمهها از چند غزل حافظ و شعری از نظامی انتخاب شدهاند و برای «زنگ ادبی» که یک مجله سیاسی و ضدبردهداری است.
اکرمی با اشاره به مهمترین مقاله امرسن اظهار کرد: او در این سالها بسیار مشغول است و شاید مهمترین مقاله او با عنوان «شعر فارسی» باشد که آن را در سال1858 چاپ میکند. به نظر من او در این مقاله تحتتاثیر ژوزف هامرپورگ اشتال در پیشگفتار دیوان حافظ است و زندگی شرقی را جوری تعریف میکند که گویا سطحی است و انگار که به عقایدی مثل جبر محدود میشود. او شعر فارسی را نیز دارای تصویر محدود و تکراری میبیند. در این مقاله تعدادی شعر ترجمه، چاپ و معرفی میشود.
وی افزود: او در این مقاله از عطار، خیام، مولوی، فردوسی و جامی خطوطی را معرفی میکند؛ اما قسمت قابل توجهی از این مقاله را به حافظ اختصاص داده و در اینجا درصد علاقهمندی او به حافظ مشخص میشود. او ویژگیهای زیادی از حافظ را ستایش میکند؛ اما شاید مهمترین آنها آزادی عقیده حافظ باشد. از طرفی قدرت بیان حافظ برای امرسن بسیار ارزشمند است؛ او معتقد است که حافظ از یک موهبت خاص برخوردار است و آن این است که حکمت او با یک قدرت بیانی همراه شده است. امرسن میگوید که شاید خیلیها حکمت داشته باشند، اما زبان بیان آن را ندارند.
این استاد دانشگاه علامه طباطبایی در توضیح قدم بعدی امرسن در شعر فارسی گفت: بعد از مقاله «شعر فارسی»، شاید مهمترین اثر امرسن درباره ادبیات فارسی، پیشگفتاری است که او در نسخهای از گلستان که در امریکا منتشر میشود، مینویسد. این پیشگفتار بسیار مهم است؛ چراکه او دیگر به شناخت کافی رسیده است و تحت تاثیر کسی نیست. در اینجا ما شاهد آن هستیم که امرسن مطالبی را که در مقاله «شعر فارسی» گفته است، رد میکند و میگوید که این تفاوت غرب و شرق نباید آنقدر پررنگ شود که ما تصور کنیم، تشابهات فرهنگی وجود ندارد.
وی ادامه داد: او در اینجا گلایه میکند که چرا ترجمههایی از شعر فارسی وجود ندارد و اگر وجود دارد، کم است. او خیلی از سعدی تعریف میکند و میگوید که چطور او روی بوماش برای موضوعات مختلفی جا دارد و چطور مثل شکسپیر و سروانتس مدرن است. او از سعدی به عنوان یک چهره جهانشهری یاد میکند.
اکرمی با اشاره به نگاه عمیق امرسن به شعر فارسی اظهار کرد: او در کتابهای بعدی خود نیز بخشی بهعنوان ترجمه دارد که در آن چندین شعر از حافظ، خیام و دیگران چاپ میکند و این شاعران را معرفی میکند. این چیزی است که در سطح اتفاق میافتد؛ اما مطالعات او به شعر فارسی به این موارد محدود نمیشود و انگار که آن کتابچه گوته برای او نقش یک نقشه گنج را داشته است. او در ادامه مسیر کتابهای زیادی را درباره ایران میخواند.
وی ادامه داد: مقالهای در سال1943 توسط جان دی یوحنان چاپ میشود که او در این اثر همه ترجمهها را جمعآوری و نتیجهگیری میکند که امرسن 700 خط از شعر فارسی ترجمه دارد. زمانی که یوحنان این مقاله را مینویسد، دسترسی به ژورنالهای امرسن ندارد و اطلاعاتش را از کتابهایی میگیرد که امرسن چاپ کرده است. درست سه سال بعد از اینکه یوحنان این مقاله را مینویسد؛ یک دانشجوی دکتری تزی درباره دفاتر شعر امرسن مینویسد که خیلی ناشناخته است. در آن مطلب او اشاره میکند که در دفترهای شعر ترجمههای زیادی از فارسی وجود دارد.
سخنران نشست با اشاره به دفاتر شعر امرسن گفت: در سال1986 این دفترهای شعر که 9 تا هستند در مجموعهای به چاپ میرسند. در سه دفتر از این 9 دفتر ترجمههای خاص امرسن از شعر فارسی را پیدا میکنند که به نوعی لابهلای دفترهای خودش هستند. این دفترهای شعر چرکنویس شعرهای امرسن است و در آن کمتر نام شاعر دیگری دیده میشود. البته استثنایی در این بین وجود دارد و آن حافظ است؛ چراکه نام حافظ بین این مطالب دیده میشود.
وی ادامه داد: علاوه بر این سه دفتر که چرکنویس شعرهای امرسن است، دفتر دیگری در سال 1990 منتشر میشود که به عنوان دفتر شرقَشناسی معروف است. در این دفتر یادداشتهای امرسن از کتابهایی که درباره شرق خوانده، آمده است اما چیزی که ما میبینیم این دفتر نیز چرکنویسی برای ترجمه شعر فارسی است؛ چراکه 90 درصد این دفتر ترجمه امرسن از کتاب «هنرهای زیبای ایران» است که مجموعهای از 200 شاعر ایرانی بود. جالب است که بدانید در این دفتر از شاعرانی شعر آمده که من خودم قبل از آنکه این دفتر را بخوانم اسم آنها را هم نشنیده بودم. وقتی همه اینها را کنار هم میگذاریم به این نتیجه میرسیم که ترجمههای امرسن از شعر فارسی بیش از آن چیزی بوده که یوحنان فکر میکرده و میتوان گفت که این ترجمهها به بیش از 2000 خط هم میرسد.
اکرمی در توضیح کیفیت ترجمههای امرسن اظهار کرد: امرسن از نسخه آلمانی آثار شاعران فارسی را ترجمه میکند؛ از طرف دیگر، برخی از آن نسخهها نیز با کمک زبان ترکی ترجمه شدهاند و شاید این سوال پیش بیاید که اثری که امرسن ترجمه کرده از زبان فارسی دور است و آیا این ترجمه فایدهای هم دارد. من هم قبول دارم که شعر فارسی در این سفر طولانی برخی از خاصیتهای خودش را از دست داده است و شاید فرم غزل حافظ و آنچه در زبان فارسی است در ترجمه امرسن دیده نمیشود؛ اما ابعاد دیگری پیدا میکند. یعنی شعر فارسی در سفر به زبان ترکی، آلمانی و انگلیسی ابعادی را از دست میدهد؛ اما ابعاد جدیدی نیز پیدا میکند.
وی افزود: قسمت قابل توجهی از ترجمههای امرسن از شعر فارسی به حافظ اختصاص دارد. به نظر من شخصیت زاهد در شعرهای حافظ و آن سرزنشها برای او بسیار جذاب است؛ چراکه خودش هم این سختیها را چشیده است. در ادامه وقتی به سایر شعرها توجه میکنیم، متوجه میشویم که به ظرافتهای جالبی توجه دارد. شعرهای امرسن به قدری از شعر فارسی تاثیر میگیرد که شعرهای او را میتوان به شعر قبل از آشنایی با شعر فارسی و شعر بعد از آشنایی با شعر فارسی تقسیم کرد. وقتی ما به سراغ آثار امرسن در دهه 1840 میرویم، متوجه میشویم که او در بخشی از نوشتارش به این موضوع اشاره میکند که ترجمه خاصیت درمانی دارد؛ یعنی میشود به واسطه آن فرهنگها را بسط بدهیم و چیزهایی را مطرح کنیم که در فرهنگ ما نیست و به این شکل از انزوا خارج شویم. این شاید یک تلاشی باشد از امرسن تا ادبیات امریکا را مورد توجه مخاطبان قرار دهد.
وی ادامه داد: امرسن شاعری است که دست به ترجمه میزند و چیزی که معمولا درباره شاعر- مترجمها گفته میشود این است که ترجمه برای آنها تبدیل به دورهای کارآموزی میشود که از آن مطالب زیادی یاد میگیرند؛ چراکه به آنها فضاها و تصاویر جدید میدهد. درست است که امرسن تئوری خاصی برای ترجمه مطرح نکرده و خیلی کم درباره این موضوع صحبت کرده است؛ اما این به آن معنا نیست که تئوری خاصی نداشته است. با همه این تفاسیر اگر بگوییم که امرسن برای یادگیری فن شعر دست به ترجمه زده است، داریم تصمیمات او را به عنوان یک مترجم نادیده میگیریم. بنابراین ترجمه برای امرسن کارهای مختلفی را انجام میدهد و او با ترجمه اهداف دیگری را نیز جلو میبرد.
روشنک اکرمی در توضیح مدلهای ترجمه امرسن اظهار کرد: وقتی آثار را بررسی میکنیم، متوجه میشویم که ترجمه و این دستیابی به فرهنگ بیگانه در قرن 19 بسیار مهم است و قصد دارد تا خواننده را با آن مفاهیم غریبه آشنا کند. وقتی به ترجمههای امرسن نگاه میکنیم، متوجه میشویم که انواع مختلفی دارد. برخی از آنها کاملا لغت به لغت هستند. در برخی از این ترجمهها تلاشی هم برای حفظ فرم است؛ اما فرم یا ساختار شعر هیچوقت دغدغه امرسن نبوده است. در شعرهایی میبینیم که توانسته قافیهسازی کند اما این تلاش را بیش از سه چهار خط ادامه نمیدهد.
وی افزود: تعریف امرسن از شعر این است که شما میتوانید به وسیله آن چیزی که ناپیداست را رویت کنید و به نظر او شاعر دائم در تلاش است تا آنچه را که ناپیداست برای مخاطبان آشکار کند. در جاهایی او تلاش میکند تا مفهوم را فقط برساند؛ بنابراین ما در مقابله با این شعرها با درجات مختلفی از وفاداری روبهرو هستیم. جالب است که بدانید در برخی مواقع امرسن تمارض به ترجمه میکند و شعر را با هدف خاصی ترجمه میکند و در ترجمه تغییر دارد و این تغییر فقط برای ما که به نسخههای اصلی دسترسی داریم محسوس است و برای خوانندگان محسوس نیست که او چطور با چیرهدستی در نقش مترجم ظاهر میشود و در اصل نویسنده است.
اکرمی در پایان گفت: محققان و پژوهشگران چند سال اخیر معتقدند که اگر بخواهیم به امرسن نه به عنوان یک امریکایی، بلکه بهعنوان یک چهره جهانی نگاه کنیم، مطالعات او روی زبان فارسی را باید در مرکز تحقیقات خودمان قرار بدهیم؛ چراکه امرسنشناسی به شعر فارسی گره خورده است.
نظر شما