در ابتدای این برنامه، «غلامحسین ابراهیمی دینانی» درباره هادی عالمزاده گفت: او نه تنها زاده خاندان علما است، خودش هم عالم است. استاد تاریخ است و از بهترین استادان تاریخ اسلام. دقیق ترین نظرات را در تاریخ دارد و در آن، تبحر دارد.
او ادامه داد: اما باید بدانیم تاریخ چیست و فرق آن با زمان در چیست. ما بدون تاریخ، هیچ نیستیم و اینکه آیا تاریخ را انسانها میسازد که پاسخ مثبت است زیرا انسان تنها موجودی است که تاریخ را میفهمد و میسازد. اما آیا ما تاریخ را میسازیم یا در تاریخ ساخته میشویم، آیا ما وقایع گذشت را به حال میآوریم یا ما به گذشته برمیگردیم. جواب آن است که ما در شط زمان شناوریم و تاریخ را به وجود م آوریم. آیا ما در در این شط زمان، شناوریم یا غرق شدهایم؟ واضح است که ما غرقیم اما شنا هم میکنیم و با شناوری خودمان در شط زمان، تاریخ را میسازیم.
این استاد فلسفه اضافه کرد: متاسفانه آشناییمان با تاریخ کم است و اگر آن را نشناسیم و در آن شنا نکنیم، غرق میشویم. مارسل پروست رمانی دارد به نام «در جستجوی زمانِ از دست رفته» اگر به تاریخ آشنا نباشیم و آن را ندانیم، میشود زمانِ از دست رفته. فقط کافی است به تاریخ توجه کنیم و وقایع آن را بخوانیم. همه چیز در تاریخ آمده و در دل آن نهفته است. تاریخ ما را میسازد و ما هم باید تاریخ را بسازیم و در این شط شناور غرق نشویم.
سجادی: دقت خاصی در فهم تاریخ بهخصوص برخی دشواریهای تاریخ
سپس، «سیدصادق سجادی»، درباره عالمزاده، نکاتی چند بیان کرد. او با ذکر این نکته که بیش از 30 سال است که با این استاد تاریخ، هم به واسطه تصحیح مقالات و هم کلاس درس آشنایی دارد، گفت: او دقت خاصی در فهم تاریخ بهخصوص برخی دشواری های تاریخ دارد که گاهی اسباب تعجب است. حتی گاهی میشد در کلاسهای دکتری دانشکده الهیات دانشگاه تهران، درباره یک استنباط تاریخی چند جلسه صحبت میکرد.
این استاد تاریخ اسلام ادامه داد: در اسلامشناسی، بهطور عموم وامدار راهنماییها و دقتهای خاص او بوده و هنوز هم هستیم. عالمزاده از نادر کسانی است که درباره تاریخ اسلام صاحب نظر و اهل دقت است و حتی در این روزگارِ فاجعه پایاننامهها، رسالههای تحت راهنمایی او، خواندنی است و همه در زمره بهترین رسالهها هستند.
«هادی عالِمزاده» نیز در سخنان کوتاهی، از بذل لطف استادان و همچنین سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران قدردانی کرد.
دعایی: ابایی از تخطئه نظریهای که آن را نادرست میدانست، نداشت
در ادامه، «سیدمحمود دعایی» درباره غلامحسین ابراهیمی دینانی اظهاراتی را مطرح کرد و گفت: من بیش از نیم قرن است که استاد دینانی را میشناسم. وقتی طلبهای بودم و از کرمان به قم آمدم، در سالهای آغاز نهضت امام خمینی و فعالیتهای سیاسی اجتماعی دوستان مان بود که به من هم جهت میداد. در آن زمان، من طلبهای نوپا بودم و به دنبال شخصیتهای برجستهای که به آن تأسی کنم. در همین مسیر در مدرسه آقای بروجردی با استاد دینانی آشنا شدم که حجره هایمان نزدیک هم بود و افتخار هملباسی داشتم.
مدیرمسئول روزنامه اطلاعات سپس گفت: من از همان زمان، در او تواضع و معرفت دیدم و بعدها به درجات علمی و مقامات معنویاش واقف شدم. او از همان موقع، شهره به شجاعت و صلابت بود و ابایی از تخطئه نظریهای که آن را نادرست میدانست، نداشت و حتی با وجود همین فروتنی، با آن نظریه نامطلوب برخورد میکرد و انعطاف ناپذیر بود. روایت شده که مرحوم علامه طباطبایی به تعداد معدودی از شاگردان خود افتخار میکرد که از آن جمله شهید مطهری، آیتالله جوادی آملی و البته دکتر ابراهیمی دینانی بود.
افشار زنجانی: هیچگاه نمیگوید همهچیز را میدانم
در ادامه، «ابراهیم افشار زنجانی» درباره نورالله مرادی گفت: اولین بار که او را در سال ۱۳۵۶ دیدم. آن زمان دانشجوی دوره کارشناسی ارشد بودم. در آن دوران استادان همیشه اقتدارگرا بودند اما یکی از نکاتی که از مرادی آموختم همین موضوع بود که در عین سادگی و و برخوردهای دوستان ارتباط بسیار خوبی با شاگردانش داشت.
او اضافه کرد: درس دیگری که از او می توان آموخت این است که او با توجه به اینکه استادی برجسته است اما هیچ گاه نمیگوید همه چیز را میدانم.
افشار زنجانی در ادامه با بیان اینکه برخی روشنفکران دهههای ۳۰ و ۴۰ در این نشست حضور دارند گفت: مرادی با اساتید بزرگی مانند دریابندری، مصاحب، زریاب خویی و... فعالیت داشته است. صحبتهای مرادی همیشه با طنز همراه بوده است که این موضوع نشان از روحیه بالای او دارد. چه کتابها و چه مقالات مرادی همیشه با نوشتار روان و جذاب همراه بوده است.
مرادی: در تمام عمر حرفهای کتابدار بودهام و به آن افتخار میکنم
سپس، «نورالله مرادی» در ادامه درباره فعالیتهای خود گفت: از سازمان اسناد و کتابخانه ملی و خانم بروجردی به خاطر برگزاری چنین نشستهایی که فرصتی است تا دور یکدیگر جمع شویم را برگزار می کنند تجلیل میکنم.
او گفت: برخی میگویند یک استاد زمانی موفق است که دانشجوهایش از او پیشی بگیرند و من امروز افتخار میکنم که بگویم دانشجویان فراوانی دارم که امروز از من بالاتر هستند پس من هم استاد موفقی بودهام.
استاد برجسته کتابداری و آرشیو ایران اظهار کرد: از سال ۱۳۳۹ تا سال گذشته نزدیک به ۵۷ سال در صداوسیما و سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران و... فعالیت کردهام. در تمام عمر حرفهای کتابدار بودهام و به آن افتخار میکنم. کتابداران میانجیان فرهنگی هستند که در دنیای امروز این نقش بسیار اهمیت دارد. کتابداران بین نسل های گذشته و آینده و کشور ها با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند.
وی گفت: کتابداری امروز ارج واقعی خود را ندارد که این نقص ابتدا از سیستم آموزشی کشور و سپس از نارسایی سیستم تحقیقاتی است.
طارمیراد: دریای علمی نشاتگرفته از ارتباطات بزرگان
سخنران بعد، «حسن طارمیراد» بود که درباره اکبر ثبوت گفت: کتابهای ثبوت همیشه آموزنده بوده است و من از این کتابها آموختهام.
او در ادامه با بیان اینکه ثبوت از بزرگان اجازه نقل حدیث داشته گفت: ثبوت با بزرگان زیادی ارتباط داشته است و این دریای علمی که دارد از این ارتباطات نشات میگیرد. او اساتید بزرگی همچون شیخ آقا بزرگ، شیخ محمد تقی آملی، ابوالحسن شعرانی، میرزا محمود شهابی خراسانی، شیخ عبدالعزیز جوادی و... داشته است.
وی افزود: در گذشته به جهت احترام رسم بوده که نویسنده یک مطلب ابتدای نوشته خود ابتدا نام پدر را می آورده است. در یک نوشته از ثبوت این نکته را دیدم که نام پدر خود را پیش از خود آورده است و این موضوع نشان از احترام او به پدرش است.
ثبوت: هر فعالیتی که داشتهام با نیت دفاع از فرهنگ، مذهب و آیین بوده است
در ادامه نشست اکبر ثبوت، استاد دانشگاه و پژوهشگر تاریخ و فلسفه اسلامی درباره فعالیتهای خود گفت: در دنیا چیزی ندارم به جز اینکه نعمت بزرگ حضور در محضر بسیار از اساتید بزرگ را درک کردهام.
او گفت: یکی از کارهایی که در نیمه دوم دهه ۴۰ انجام می دادم این بود که پولی به دست میآوردم تا بتوانم مدتی به شهرستان های دور افتاده و یا نجف بروم و در محضر بزرگان باشم.
ثبوت افزود: من در محضر بزرگانی همچون مرحوم محقق، محمدعلی حبیب آبادی، شیخ حسن حلی، میرزا باقر زنجانی، دکتر غلامحسین صدیقی و... بودهام. هر کجا بزرگان سخنرانی داشتند من آن جا حضور مییافتم.
او در ادامه به دوران دانشجویی خود اشاره کرد و گفت: یکی از آرزوهای من این بود که از حق مظلوم و مردم دفاع کنم. برهمین اساس هم راههای خود را انتخاب کردم. در زمان انتخاب رشته تحصیلی نیز به همین دلیل حقوق را انتخاب کردم. پس از مدتها متوجه شدم که مظلوم تر از مردم، تاریخ و فرهنگ این مردم و مملکت است. بنابراین سعی کردم به آن خدمت کنم.
او گفت: در برههای از دهه ۵۰ هم حس کردم تشیع مظلوم است و برهمین اساس هم ۴ مجلد از ۲۲ مجلد الغدیر را ترجمه کردم. برخی تهمتهای ناروایی هم در برخی دوران به من زده شد. اما وجدان من آسوده است که من هر کجا که بودهام و هر فعالیتی که داشتهام با نیت دفاع از فرهنگ، مذهب و آیین بوده است.
در سلسله نشست «یکشنبههای کتابخانه ملی» که از تیرماه آغاز شده، در آخرین یکشنبه هرماه، از مفاخر متولدِ آن ماه تجلیل میشود.
نظر شما