جدیدترین ماهنامه «بندر و دریا» نشریه دریانوردی و زندگی در بنادر ایران منتشر شد.
این ماهنامه در سه بخش اصلی قصه جزیره، اقتصاد و رویداد تنظیم شده است.
در بخش قصه جزیره به کیش؛ جزیره همایشها، کیش در افق تاریخ، گردشگری دریامحور از اولویتهای اصلی ماست، مثل گربه در سرزمین قیس، کیشپژوهی نیاز امروز و فردای کیش است، سعدی و بازرگانی در کیش، هندورابی، قشلاقِ باستانی خلیج فارس، بندر «چارک»؛ دروازه ورود گردشگران به جزیره، بندر و فرودگاه، جان جزیره کیشاند، تشکیل «استان جزایر» به مرکزیت کیش یا قشم، کیش به روایت هنرمندان، بندر یا فرودگاه؛ توسعه پایدار کیش چطور رقم میخورد؟، اینجا با مسائل شهر در محاط دریا مواجهیم، انجیر معابد با من سخن گفت، اداره یک جزیره، کیش، چراغ قرمز ندارد، ردپای پری دریایی در جزیره متحرک!، صید فوتبال در کیش تلاش برای دریانوردی کیفیتر، گونهشناسی کشتیهای جزیره، از خطرناکترین خزندهها تا کمیابترین پرندگان، گامهای معلق یک رویا در کیش، کیش را باید از سلیقهگرایی آزاد کرد، مگر میشود ماهی نخورد؟، در آرزوی هشت میلیون گردشگر و... بخشهای نشریه را دربرمیگیرد.
محمد ولیزاده، مدیرمسئول و سردبیر ماهنامه «بندر و دریا» در سخن نخسن با عنوان کیش، جزیره گردشگری نوشته است: «انتخاب کیش به عنوان محل دائمی برگزاری این رویداد دریایی، به دیپلماسی بین المللی ما قدرت مانور داده است؛ ورود و خروج خارجیان به مناطق آزاد، آزاد است و این تمهید هم در نظر گرفته شده که مهری بر گذرنامه شرکتکنندهای نخورد. ارجحیت کیش نسبت به دیگر مراکز نمایشگاهی کشور تنها به همینجا ختم نمیشود. اگر از این قابلیت جزیره برای برگزاری باشکوه همایش صنايع دريايی و دريانوردی بهره میبریم، باید بدانیم که کیش هم از برگزارشدن این رویداد، بهرهها خواهد برد. کیش را دروازه ورود به ایران از طریق دریا لقب دادهاند و هر همایشی با این ویژگیها که در این جزیره برگزار شود، میتواند به غنای آن کمک کند. سادهتر بگویم، این همایش تخصصی به کیش کمک میکند که به ماموریت اصلیاش نزدیکتر شود و خود را به عنوان نقطه عطف تجارت دریایی کشور بیشتر باور کند.»
سعید برآبادی، روزنامهنگار چند خـرده روایت از کیش و چند روزی که مهمانش بودیم را مطرح کرده است. وی در «مثل گربه در سرزمین قیس» نوشته است: «مهمان شیخ حسن خلدون و طعم بومی جزیره در دل کی ش مدرن امروزی، روستای تاریخی «باغو» مثل نگینی فراموش شده میدرخشد، اگرچه گردشگران کمتر این نور را میبینند اما کیش پر است از نئونها و الایدیها. باغو ردپای خاطره بومیان جزیره است؛ بومیانی که با کشاورزی و دامداری روزگار گذراندهاند و خود را به تاریخ متصل نگاه داشتهاند تا امروز. در آستانه ورودی روستای به شدت کوچکشده باغو، مسجدی قدیمی در کنار یک چاه آب و بعد از آن قهوهخانهای سنتی انتظار مسافران را میکشد. حسنخلدون، فرصت و حوصله فراوان دارد تا از تاریخچه روستایش بگوید، از شغل آبا و اجدادش و روزی که اولین آهوی زندگیاش را خرامان بر دشت حاصلخیز این روستا دیده. به جای آن از مشکلات میگوید، از نبود آب لولهکشی و ممانعتی که برای تنها واحد دامداری صنعتی روستا به وجود آمده. پشت سر او، چند خانه باقیمانده روستا، حیاطهایشان را به آغل دام اختصاص دادهاند و حتی پرچینی درست و حسابی هم ندارند. روبهروی رستوران، چند درخت انجیر معابد خشکشده، زیستگاه کلاغهای جزیره شدهاند و غروب منظره بینظیر هر روزه اینجاست؛ خصوصا اگر از میان فطایر پنیری، لگی مات، چشم شتر، مجبوس ماهی و گوشت و دیگر خوردنیهای دستپخت محلیهای روستا، چیزی انتخاب کنید و روی تختهای پر سایه رستوران به غروب خورشید خیره شوید.»
اردشیر رستمی، طراح و شاعر نیز در نوشته «انجیر معابد با من سخن گفت» تصویری زنجیرهوار از انجیر معابد طراحی کرده و نوشته است: «مینیاتور چیست؟ مینیاتور ایرانی چیست؟ هر چه که هست، آنچه که میشناسیم نیست؛ یعنی چهره و سیمای ما نیست، یعنی نه آن زن و دختری که نوجوان است و نه آن مرد موسفید صد و چند سالهای که بر زمین مینیاتور ولو شده و میخواهد جامی از دست او بگیرد. هیچکدام اینها نیست. مینیاتور، زیست ایرانی است که با آنچه در آن میبینیم، کاملا تفاوت دارد. کشیدن بار سنگین مشکلات بر شانههای نحیف، عبور از سختترین گذرگاهها و هزارتوها و در نهایت، حس زیبایی و بقاست که مینیاتور ایرانی دارد. روزی به دوستی فرنگی گفتم: شما تصادفی میمیرید و ما تصادفی زنده میمانیم. درختهای جزیره، درختهای انجیر معابد جزیره کیش را حدود 20 سال پیش کشف کردم. در همه جای کیش بودند و با من سخن میگفتند. حرفهایشان را طراحی کردم و برایتان اینجا مینویسم.»
جدیدترین ماهنامه «بندر و دریا» با بهای 20 هزار تومان با صالحب امتیازی سازمان بنادر و دریانوردی در پیشخوان دکههای روزنامهفروشیهاست.
نظر شما