به بهانه چهلسالگی انقلاب اسلامی، در میزگردی با حضورهدایتالله بهبودی، حجتالاسلام والمسلمین احمد خزايی؛ رئيس مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سياسی، حجتالاسلام والمسلمین محمدعلی مهدویراد؛ دبیر علمی جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران و محمدجواد مرادینیا؛ رئیس اداره کتاب وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، براتعلی طبرزدی؛ معاون پژوهشی موسسه مطالعات و پژوهشهای سياسی و کمال شمسآبادی؛ مسئول انتشارات این موسسه، ویژگیها و نقاط قوت و ضعف این اثر در ایبنا بررسی شد.
درباره شخصیتهای بزرگ تاریخ ایران که بتوان از این طریق آنها را به نسل جدید معرفی کرد، کتاب کم داریم. کتاب «الف لام خمینی» بین مستندنگاری و زندگینامه است. در صفحات و بخشهای مختلف این اثر گاهی در زندگی بنیانگذار انقلاب اسلامی غرق میشویم و جاهایی نیز تاریخ و وقایع تاریخی، غلبه دارد. آقای بهبودی، وقتی تدوین این اثر را شروع کردید، کدامیک از این دو بیشتر مدنظر شما بوده و در اولویت قرار داشت؟
برای روشن شدن ذهن همه پژوهشگران، منتقدان و حاضران در این نشست میگویم که از ابتدا تا پایان کار، من دوربینی بدست گرفته و پشتسر امام حرکت میکردم. لنز دوربین را به اطراف نچرخاندم که دنبال حوادث دیگری باشم و به حواشی بپردازم. سعی کردم از پشتسر امام، تمام کنشها و واکنشهای ایشان را مدنظر قرار دهم و تا جایی که اسناد و مدارک و ذهنم یاری میکند، آنها را بررسی کنم.
چند سال پیش در جلسه نقد و بررسی کتاب «شرح اسم»، آقای مرادینیا مطلبی را بهحق و درست گفت، و امروز پیش از شروع بحث، حجتالاسلام مهدویراد نیز مجدد به آن اشاره کرد. اینکه فهرست منابع کتاب کجاست و در مقدمه اشارهای به دیگر منابع اشاره نشده است؟ پاسخ منطقی و قابلقبولی برای اشکال ندارم، اما یک پاسخ دلی میدهم.
من درس تاریخ را در دانشگاه خواندم و با الفبای آن آشنا هستم و در محضر استادانی همچون باستانی پاریزی، شیرین بیانی، منصوره اتحادیه و ... تلمذ کردهام. یا باید در مقدمه به زندگینامههایی که پیش از این درباره امام خمینی (ره) نوشته شده، اشاره میکردم و عیبهای آنها را برمیشمردم و بعد میگفتم کتابی که من نوشتهام، این عیبها را ندارد. اما من از این پُز خوشم نمیآید. شاید بیش از 500 منبع را برای نوشتن این کتاب مطالعه کردم و دیدم، ولی الزاما از همه آنها که استفاده نکردم. برای من خیلی موقعیت خوب و خوشمنظری است که اسم 500 کتاب را بهعنوان منبع و بهصورت الفبایی در آخر کتاب ردیف کنم و بگویم این کتاب مستند به این منابع است، ولی من به خیلی از این منابع فقط نگاه کردم. البته این پاسخ برای کسانی که تعصب علمی نسبت به کارهای تاریخی دارند، قانعکننده نیست، اما بیان کردم که نیت من این بوده است. نه اینکه نقد منابع نباید در مقدمه بیاید یا اینکه فهرست منابع جزو موارد دمدستی در کتابهای تاریخی است. ولی به دلایلی که ذکر کردم، این موارد را در کتاب نیاوردم.
آنچه بهنظرم بهعنوان مقدمه بحث درباره این کتاب لازم است، نگاه ما درباره چگونگی بررسی و نقد آن است که از چه منظری به آن نگاه کنیم. گفته شود که دلایل و استدلالهای ضرورت وجودی این کتاب چیست؟ اینکه این کتاب در بین آثار دیگر چه جای خالی از زندگینامه بنیانگذار انقلاب اسلامی توانسته پر کند؟ همچنین در این جلسه چگونگی فراوری این کتاب و ملاکهای امتیازدهی به آن میتواند مورد بررسی قرار گیرد. ادبیات و لحن و نحوه گویش مطالب نیز از دیگر زوایایی است که میتوان درباره این کتاب بحث کرد.
درباره ویژگیهای کتاب، وجوه تمایز آن با دیگر آثاری که درباره تاریخ انقلاب و زندگی بنیانگذار انقلاب اسلامی نوشته شده، به چه مواردی میتوان اشاره کرد؟
محمدعلی مهدویراد
میتوان گفت که امام برای نسل ما، همهچیز است؛ یعنی هویت، فکر، اندیشه و عشق ما خودآگاه و ناخودآگاه معطوف به ایشان است. سال دوم طلبگی، زمانی که به درسهای آیتالله خامنهای وصل شدم، مرجع تقلیدم را به امام خمینی (ره) تغییر دادم. آن زمان در دِه ما فقط دو رادیو وجود داشت که یکی در خانه ما بود. از اینجهت پدرم هم کاملا امام را میشناخت. به همین سبب و آشنایی و عشق دیرینه به ایشان، هر تحقیق و کاری در این زمینه انجام شود را میخوانم، حتی کارهای خیلی خیلی کمی که قبل از انقلاب تولید میشد.
اولین حُسن کتاب «الف لام خمینی»، مستند بودن آن است که البته ایراداتی هم دارد. هیچ مطلبی از کتاب بدون استناد نیست، آنهم در دنیایی که به سمتی میرویم که بسیاری انگار لذت میبرند روی هوا حرف بزنند و آن نهضت استنادی که حدود 80 سال قبل بین عالمان بزرگ ما مانند شرفالدین و امثال وی شروع شد، در حال رنگ باختن است و خیلیها وقتی کمی شهرت بدست میآورند، خود را مجاز میدانند که بدون مدرک حرف بزنند.
نکته دیگر این است که نویسنده با قدرتمندی خشکی اسناد را زدوده است، هرکس اهل کتاب باشد این را متوجه میشود. تخصص من تاریخ نیست، ولی بهطور عجیبی به آن عشق دارم و بخش تاریخ و تکنگاری کتابخانهِ شخصی من بیشتر است. از اینرو با اطلاعاتی که دارم از باب تاریخ سخن میگویم. هدایتالله بهبودی بهصورت خیلی خوب و قدرتمندانه، سندها را با عبارات نزدیک به ادیبانه، پیوند داده است. بههرحال نوشتن تاریخ، مانند نوشتن شرححال و رمان آزاد نیست که نویسنده بتواند راحت بنویسد. همه آثاری که درباره امام نوشته شده و نوشته خواهد شد، به اندازهای که وی از اسناد استفاده کرده، نیستند. در این کتاب مگوهایی وجود دارد که بر پایه اسناد مختلف است و فقط به یک یا دو منبع خاص استناد نشده است. جامعیت کتاب نیز بهنظر من جالب بوده و چیزهایی در آن هست که شاید در جاهای دیگر نیامده باشد.
قلم نویسنده هم بهنظر من پاکیزه است، البته شاید در جاهایی ایرادات کوچکی هم داشته باشد. معشوق بودن امام، باعث نشده که واژگانی بر نویسنده تحمیل شود که مورد پسند خواننده بیطرف نباشد. وی در برخی جاها شاید تا حدودی همدلی هم داشته باشد، ولی درشتگویی نکرده و این هم یک حُسن است. هدایتالله بهبودی با هوشمندی طوری اسناد را کنار هم چیده که اگر خواننده ذرهای اهل این فضا باشد، میداند او چه میخواهد بگوید.
محمدجواد مرادینیا
شرایط امروز ما با یک یا دو دهه پیش خیلی تفاوت کرده است. امروز کتاب نوشتن و پژوهش درباره امام، شاید اقتضائاتی داشته باشد که قبلا وجود نداشت. انگیزهها، نگاهها و داوریها متفاوت شده و متاسفانه شاهد اُفتی نسبت به تحقیق در این حوزهها هستیم. پژوهش در این عرصه، شجاعت، انگیزه، علاقه و حوصله میخواهد که در جامعه ما خیلی کم شده است. بسیاری از پژوهشگران تمایل دارند کارهای زودبازده که نیاز به صرف زمان زیادی نداشته باشند را در دست بگیرند. اینکه کسی چهار سال روی یک موضوع با این نام کار کند، واقعا دست مریزاد دارد.
نکته دیگری که درباره ضرورت تولید اینگونه آثار باید گفت این است که نسل ما، نسل قبل و یکی دو نسل بعد از ما، هرکدام به نوعی دردوره حیات امام حضور داشتهاند و تاثیر کلام امام در بسیج تودهها و رقم زدن رخدادهای اعجابآور را از نزدیک دیدهاند. رخدادهایی همچون واژگون کردن رژیم شاهنشاهی و هدایت و رهبری مردم در جنگ هشت ساله، بهگونهای که با یک اشاره امام جمعیت زیادی برای جانفشانی و دفاع از این مملکت عازم جبهههای جنگ میشدند. اما این نسل که همیشه ماندگار نیست، پس باید تلاش کرد برای نسلهای بعد، همهچیز شفاف و مستند روایت شود و باقی بماند تا آنان بدانند امام خمینی که بود و هدفش چه بود؟ مردم برای چه و چگونه به او اعتماد کردند و رهبریاش را بیچون و چرا پذیرفتند؟ و... حالا هدایتالله بهبودی دست به قلم شده و در این مسیر گام برداشته، او آن چیزهایی را که برای نسل ما عادی است، اما برای آیندگان الزاما اینگونه نخواهد بود را ثبت و ضبط و مستند کرده که واقعا باید به ایشان دستمریزاد گفت.
آثار تاریخی را اگر بخواهیم از منظر روششناختی دستهبندی کنیم، میتوانیم به دو دسته توصیفی و تبیینی تقسیم کنیم. در «تبیین» بیشتر به چرایی یک پدیده و شکلگیری یک اتفاق میپردازند و در «توصیف» به چگونگی پدیده. کتاب «الف لام خمینی» در دسته آثار توصیفی جای میگیرد.چون در تدوین این اثر بیشتر چگونگی شکلگیری شخصیت امام خمینی، انقلاب اسلامی و رهبری ایشان توضیح داده شده است. بنابراین در این کتاب خیلی به دنبال استدلال، همچنین مقدمهچینی و بعد نتیجهگیری نباید باشیم. درست است که در این روایت یک سری مسائل معلوم میشود، اما در این کتاب بهصورت نظاممند، نباید دنبال معلوم کردن امور مجهول باشیم. این کتاب یک روایت خطی است از زمان تولد امام تا زمانی که انقلاب را با رهبری خود به پیروزی رساند.
ازجمله امتیازات کتاب این است که نویسنده با حوصلهای مثالزدنی چهار سال روی آن وقت گذاشته است. ما اینگونه کارها را در زندگی نویسندگان و پژوهشگران قدیمی میبینیم. امروز دوره پژوهش در حالت خوشبینانه معمولا یک سال است و افراد عمدتا تمایل دارند در مدتی کوتاه سروته کار را هم آورده و آن را منتشر کنند. لذا، چهار سال کار مداوم برای خلق یک اثر، واقعا جای تحسین دارد. هدایتالله بهبودی برخلاف بسیاری از پژوهشگران و نویسندگان، مراتب حقشناسی را نسبت به مجموعه پدیدآورندگان و همکاران اعم از مدیران موسسه، ویراستار، کتابدار تا خوشنویس و گرافیست روی جلد این اثر بهجا آورده است. در این دوره که با بیاخلاقیهایی در این عرصه مواجه هستیم و حتی برخی افراد کتاب شخص دیگری را به نام خود چاپ میکنند، اینکار بهنوعی درس اخلاق هم قلمداد میشود. همچنین امانتداری نویسنده در نقلقولها و استفاده از منابع ستودنی است. حتی اگر کلمهای را از جایی وام گرفته، به منبع اشاره شده است.
نکته دیگری که قدری خواننده را مطمئن میکند و به او آرامش میبخشد، این است که نویسنده در مقدمه کتاب نوشته که رئیس موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی به «حقیقتجویی» و نه «شخصیتپویی» توصیه کرده است. این یک کُد خیلی مهم برای اطمینان دادن به خواننده است که اینجا با یک اثر تبلیغاتی روبهرو نیست و نویسنده تلاش کرده که راهی به حقیقت پیدا کند. از دیگر امتیازات این کتاب، باید به ویژگیها و شخصیت علمی خودِ نویسنده اشاره کرد. هدایتالله بهبودی؛ پژوهشگر کتاب «الف لام خمینی» این امتیازات را دارد؛ اولا اینکه دوره رهبری امام را درک کرده و با حوادث مهم 10 سال آخر زندگی امام همراه بوده است. این مساله که نویسنده به زمان حادثهای نزدیک باشد در بحثهای تاریخنگاری، ارزش و اعتبار زیادی دارد.
همچنین اشتغال درازمدت هدایتالله بهبودی به امور پژوهشی در این حوزه تخصصی، از دیگر ویژگیهای شخصیت علمی این نویسنده محسوب میشود. وی از سر یک کار دیگر به سراغ این کار نیامده، بلکه سالیان طولانی از زمان پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون در این زمینه فعال بوده است. آشنایی با فنون زندگینامهنویسی و برخورداری از تجربیات ارزشمند در این زمینه که یکی از مهمترینهای آن تالیف و تدوین زندگینامه مقام معظم رهبری با عنوان «شرح اسم» بوده، تجربه مدیریت و نظارت علمی در دانشنامه «ناموران معاصر ایران» که در دفتر ادبیات انقلاب اسلامی تدوین و منتشر شده و کارهای دیگری که انجام داده نیز از دیگر امتیازات نویسنده کتاب «الف لام خمینی» بهشمار میآید. یکی دیگر از ویژگیهای شخصِ نویسنده، صاحب سبک بودن در زمینه ادبیات نوشتاری است. هدایتالله بهبودی، نثر خوب و دلنشینی دارد که خواننده را با خود همراه میکند وخشکی و زمختی متن تاریخی را تعدیل و تلطیف میکند. از همه این ویژگیها بالاتر هم تواضع علمی و بیادعایی وی است که فکر میکنم برای اهالی تاریخ و اهل قلم میتواند درسآموز باشد.
در ادامه امتیازات کتاب میتوان به استفاده از منابع فراوان اشاره کرد که بنیان پژوهشی کتاب بر این منابع گذاشته شده است. بهبودی به اصل پرونده امام خمینی در ساواک و شهربانی دسترسی داشته که امتیاز محسوب میشود. اسناد بایگانی ریاستجمهوری یا همان نخستوزیری سابق مربوط به دوره نخستوزیری عَلَم، صحیفه 22 جلدی امام خمینی (ره) شامل پیامها و نامهها و مجموعه سخنرانیهای بنیانگذار انقلاب اسلامی و منابع منتشر شده در زمینه خاطرات و روزنامهها و نشریات، دیگر منابع مورد استفاده این نویسنده در تدوین «الف لام خمینی» بوده است.
احمد خزايی
ما با یک کاستی جدی درباره زندگینامه امام (ره) در دوره قبل از شروع نهضت روبهرو بودیم. امام خودشان چیزی نفرموده و اسناد و مدارک زیادی هم از آن دوران در اختیار نداریم. یکی از هنرمندیهای هدایتالله بهبودی این است که به آن دوره طوری پرداخته که گویی فقر سندی وجود ندارد. یکی دیگر از امتیازات کتابهای «الف لام خمینی» و «شرح اسم» این است که علاوه بر پرداختن به شخصیت امام، به زمانه و تاریخ دوره زندگی امام پرداخته است. این کتاب دو روی دارد؛ یک روی امام را معرفی میکند و روی دیگر نهضت امام را و به تحلیل و توصیف آن دوران هم میپردازد. چنانكه، کتاب «شرح اسم» از جهتی تاریخ انقلاب در مشهد است. از مزایای کتاب «الف لام خمینی» این است که پایهها، بسترها، زمینهها، خصوصیات، اهداف و افتوخیزهای نهضت را روشن میکند.
یکی از مزایای کتاب این است که یک اثر اخلاقی و عرفانی است. زنداری، فرزندداری، عبادت، توحید و توکل، اعتماد به خدا، دریادلی، صبر و هوشیاری و ارتباطات اجتماعی امام، شدیدا خواننده را تحتتاثیر قرار میدهد. امام یکنفره تصمیمگیریهای مهم و خطرناک در بزنگاههای فوقالعاده حساس و لرزان را اتخاذ میکرد، بدون اینکه مشاور و اتاق فكری داشته باشد. اینکه کی چه اطلاعیهای منتشر شود، کدام نقطه را هدف بگیریم، از هوشمندیِ بسیار امام است. چه میتوان گفت غیر از اینکه ایشان یک انسان خدایی بود که خدا برایش میدید و خدا برایش میشنید. امام خوب میفهمید و دستگاه تحلیلگر فوقالعاده قوی و ذهن بسیار فعالی داشت؛ این شگفتی بزرگی بود. برای ما و بهویژه مسئولان كه شايد یادمان رفته که چه بودیم و چه شد، همچنین نسل جوان خواندن این کتاب مفید خواهد بود. برای آینده نیز فوقالعاده تعیینکننده و تاثیرگذار است.
تمامی همکاران موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی ازجمله معاون پژوهشی موسسه، در تمامی مراحل تحقیق و پژوهش تا چاپ این اثر، پابهپای هدایتالله بهبودی پیش رفتند و سختی بسیاری را متحمل شدند.
براتعلی طبرزدی
ما در موسسه مطالعات و پژوهشهای سياسی معتقدیم که چیزهایی را باید روی کاغذ بیاوریم که ارزش نشر داشته باشد. در این کتاب، فهرست منابع در پایان هر صفحه آمده و با توجه به حجم بالای کتاب، آوردن منابع بهصورت متمرکز در پایان، بر حجم کتاب میافزود. صرفهجویی در کار هم برای ما مهم بود. نکته دیگر اینکه، موسسه مدتی با کتاب خاطرات فردوست، شناخته میشد و مدتی با مجموعه سه جلدی «سازمان مجاهدین خلق»، مدتی با «شرح اسم» و اکنون موسسه را با «الف لام خمینی» میشناسند.
چند کار دیگر هم درنظر داریم که انجام دهیم تا بتوانیم دِینمان را به تاریخ معاصر کشور اَدا کنیم. بیش از یک دهه از انتشار اسناد مرتبط با زندگی امام و مراحل نهضت ایشان میگذرد، ولی کسی همت نکرده که روی آنها کار کند و آقای بهبودی این کار مهم را به انجام رساند.
درباره ویژگیها و محاسن این اثر پژوهشی صحبت شد. در کنار زحماتی که برای تولید یک اثر پژوهشی کشیده میشود، شاید کاستیهایی نیز دیده شود که رفع آنها بر ارزش اثر میافزاید. کتاب «الف لام خمینی» چه نقاط ضعف و کاستیهایی دارد؟
محمدعلی مهدویراد
در این هیچ تردیدی نیست که اینگونه آثار تولید و انتشارشان کار ارزشمندی است، گرچه جامعه ما مخصوصا در محیطهایی که ما بزرگ شدیم، خیلی به کارهای تاریخی توجه نمیکنند که کار اشتباهی هم است و بخش عظیمی از تاریخ و اسناد تاریخی، اینگونه از دست ما میرود.
یکی از محاسن کتاب که شاید جاهایی نقص هم محسوب شود، این است که نویسنده خیلی تلاش کرده در چارچوب حرکت کند و حاشیه خیلی کم است. شاید هدایتالله بهبودی در این کار حساسیت داشته است. در این چارچوب، یک جاهایی برخی از اطلاعات از بین رفته و خواننده دوست دارد در این موارد نویسنده قدری به حاشیه برود. شخصیتهای مرتبط و برخی حوادث، ازجمله حوادث درباره یا پیرامون مرحوم شریعتی در آن زمان که پیوند میخورد به شخصیت امام، آورده شده ولی خیلی کم است. قرآن بر اشاره به قبل و بعد از فتح تاکید میکند که بهنظرم قبل از فتح مهمتر هم هست و این نشان میدهد که برای رسیدن به پیروزی و فتح چه مرارتها و دشواریهایی کشیده شده است. درباره کم پرداختن به برخی حاشیههای زندگی امام (ره) در این کتاب میتوان از اولین مراسمهایی که برای شهادت حاج آقا مصطفی تشکیل شد، نام برد که در کتاب اشاره گذرایی به آن شده است. امروز نسل ما بریده چون نمیداند در تاریخ ما چه اتفاقی افتاده و لذا پرداختن به این موضوعات در قالب پژوهش، کار مهم و ارزشمندی است.
در صفحه 174 کتاب آمده که احتمالا دومین درس خارج فقه آقای خمینی از اوایل دهه 30 با جلد 2 «کفایة الاصول» آغاز شده، شاید به این دلیل که استادشان آیتالله بروجردی جلد 1 را درس داده بود، از جلد 2 شروع کردند. ما طلبهها وقتی میگوییم جلد اول، یعنی مباحث الفاظ اصول و وقتی میگوییم جلد دوم، یعنی مباحث عقلی اصول. آقای بروجردی جلد اول را کامل درس داده بود و جلد را تا اواخر «ظن» درس داده و دیگر نتوانست ادامه دهد. حتی تقریرات امام (ره) هم تا آخر «قطع» است. بنابراین «لمهات الاصول» هم تا آخر «قطع و ظن» است که در کتاب آمده تا «لا ضرر» و اگر این باشد یعنی آیتالله بروجردی کل اصول را بحث کرده است. وقتی اجتهاد و تقلید تمام میشود، بعد قاعده «لا ضرر» را بحث میکنند. البته آقای بروجردی در بروجرد یک دوره اصول را کامل گفته که گم هم شده است. بعد یک دوره اصول هم گفته که شاگردش با عنوان «حاشیه بر کفایه الاصول» چاپ کرده، ولی اینگونه نبوده که ایشان درسی از اول تا آخر اصول گفته باشد.
در صفحه 420 درباره «دارالتبلیغ» یک گزارش اجمالی در کتاب آورده شده، ولی این موضوع حتی روایت رقیب هم دارد و حداقل باید به روایت رقیب آن اشاره میکردید. درباره حضور امام در کربلا هم اگر مطالب بیشتری ارائه میکردید، خوب بود. چون در کربلا هم از امام استقبال خیلی خوبی شد و هم مرحوم شیرازی جای نماز خود را به امام داد. خیلی گذرا به این موضوع اشاره شده است. موضوع دیگر اینکه برای مرجعیت امام، دو اعلامیه وجود داشت. یکی را نویسنده در صفحه 338 آورده که ای کاش متن اعلامیه را هم اضافه میکرد، چون به لحاظ سندی خیلی مهم است. یک اعلامیه دیگر مربوط به بعد از فوت آیتالله حکیم است که بهنظرم در چاپهای بعدی متن آنرا هم بیاورید، چون خیلی مهم است.
یکی از دیگر اشکالاتی که میتوان گفت مربوط به القاب است که صورت یکدست و یکسانی ندارد. ای کاش این توضیح که این کتاب فقط زندگی امام را تا سال 57 روایت میکند، روی جلد میآمد که خواننده از ابتدا نسبت به این موضوع آگاهی پیدا میکرد. به اینصورت از پشت ویترین احساس میشود که کتاب درباره زندگانی امام خمینی (ره) تا زمان رحلت ایشان است. نویسنده در چاپ بعدی حتما باید فهرست منابع را هم ارائه کند. درست است که مبنای کار وی اسناد بوده، ولی برخی منابع نیز کتاب بوده و ارائه فهرست لازم است. همچنین بهنظرم در مقدمه باید بیشتر توضیح داده شود که «الف لام» بر چه مرحلهای از تاریخنگاری درباره امام قرار گرفته، یعنی قبلا چه کارهایی انجام شده و از چه زوایایی بوده و حالا که این اثر تولید شده، چه کاری صورت گرفته است.
محمدجواد مرادینیا
در زمینه نقد کتاب به مواردی اشاره میکنم که یکی مربوط به انتخاب عنوان کتاب است. نویسنده در بیان علت انتخاب این نام برای کتاب، آنرا بیانگر رموز ذاتی یک رهبر دینی و سیاسی دانسته و تشبیه به رمزهای نهفته در آیات قرآن کرده است. اگر من بودم شاید یک عنوان سادهتر و عامهفهمتری را انتخاب میکردم. اینکه مطالب یا حتی عنوان کتاب را در هالهای از قداست بپیچیم، خواننده حقیقتجوی ما را قدری دور میکند و شاید اگر از اول کتاب احساس شود که ما جانبدارانه قضاوت میکنیم، برای یک اثر پژوهشی چیز خوبی نباشد، هرچند در عمل هم این اتفاق نیافتاده است.
در یک اثر پژوهشی بالاخره یک نُرمهایی وجود دارد که همه پذیرفتهاند و اثر را با آنها میسنجند. مثلا تقریبا همه پذیرفتهاند که در مقدمه کتاب باید سابقه و تاریخچه پژوهش بیان شود. ارائه سوابق چند حُسن دارد؛ یکی اینکه خواننده مطمئن میشود که نویسنده در خلأ ننوشته و اطلاع داشته که پیش از آن چه آثاری پدید آمده و اینکه اثر خودش با آثار قبلی چه تفاوتهایی دارد. حتما دلیلی وجود داشته که نویسنده به تولید اثر جدیدی در این زمینه روی آورده است. لذا بهنظر من ذکر این نکته خوب است. در زمینه نقد منابع هم همین نکته مطرح است، نقد که فقط به منزله ذکر کاستیها نیست.
درباره چهار دسته منابع اصلی مورد استفاده در این کتاب هم باید گفت که یک دسته منابع مورد استفاده شما مجموعه 22 جلدی «انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک» است که جای سوال و توضیح در آن خیلی زیاد است. شما که سالهاست در این حوزه دستی بر آتش دارید و روی این اسناد کار کردهاید، کسی مثل شما شایستگی اظهارنظر در این زمینه را ندارد. به نظر من میتوانستید نقدی بر این اثر بنویسید که آیا این اسناد یکدست و همگون هستند یا نه؟ و خواننده باید به هرچه در آن آمده، اعتماد کند؟ و سوالات بسیار دیگری که ممکن است در ذهن خواننده ایجاد شود که منبع پاسخگویی شما هستید. وقتی کتاب را باز کردم به دنبال این نقد به قلم شما میگشتم. حداقل جای دو صفحه نوشته روشنگر در این زمینه وجود داشت که اولا این اسناد معرفی شوند، دیگر اینکه چه بازه زمانی را دربر میگیرند، چند دسته هستند و ازنظر اعتباری در چه درجهای و رتبهای قرار دارند؟ بهجز اسناد ساواک، مدارکی از خاطرات سران رژیم پهلوی و نیز بازیگران خارجی همچون جواد صدر، علی امینی، اسدالله علم، سفیران آمریکا و انگلیس و... وجود دارد که حرفهای بسیاری زدهاند؛ جای اینها را هم در کتاب خالی دیدم. نکته دیگر درباره منابع این است که برخی خاطرات مورد استفاده در کتاب، ارزش و اعتبار و دقت چندان زیادی ندارند.
درباره کتابنامه هم باید گفت که جای آن واقعا خالیست. نمونه اسناد هم بهنظر من باید ارائه میشد و این توجیه که با هدف صرفهجویی از آن صرفنظر شده، قابلقبول نیست. هزار صفحه کتاب چاپ کردهاید، چند صفحه دیگر هم روی آن مشکلی ایجاد نمیکرد. خیلی از پژوهشگران در مراکز علمی و دانشگاهی، قبل از اینکه کتاب را شروع کنند، کتابنامه یا فهرست منابع را میبینند. اگر منابع متقن و معتبر و موثقی بود، از اول کتاب شروع به خواندن میکنند. اما وقتی کتابنامه ارائه نمیشود، تا اندازهای زحمات پژوهشگر، مغفول میماند. بهنظرم در چاپ بعدی حتما لازم است فهرست منابع افزوده شود. همچنین جای نمونه اسناد و تصاویر منحصربهفرد که شناسنامه مقاطع خاصی از زندگی امام بهشمار میآیند و میتوانست بر زیبایی و جذابیت کار بیافزاید، در کتاب خالی است.
نظر شما