جعفری میگوید: غزل سعدی ترکیبی هنرمندانه از لطف سخن سنایی و سلاست و روانی و پختگی غزل انوری است. شاید بتوان سلاست زبان و لطافت معنی را دو ویژگی اصلی در غزل عاشقانه سعدی به شمار آورد.
در این نشست اسدالله جعفری، پژوهشگر و استاد دانشگاه پیرامون مضامین عشق در آثار سعدی سخن گفت و با تبیین پیشینه عشق در ادب فارسی افزود: غزل سعدی ترکیبی هنرمندانه از لطف سخن سنایی و سلاست و روانی و پختگی غزل انوری است. شاید بتوان سلاست زبان و لطافت معنی را دو ویژگی اصلی در غزل عاشقانه سعدی به شمار آورد. اما چه سرّی در لطافت معنی غزل سعدی وجود دارد که عشق زمینی او را از دیگران متمایز ساخته است؟ «غزل عاشقانۀ ترکیبی»؛ مقصود تلفیق عشق و عرفان که بعدها در قرن هشتم ظهور میکند، نیست. عاشقانههای زمینی سعدی ترکیبیاند. این عاشقانهها دیگر عاشقانههای زمینی شاعران پیش از او نیستند. عشق سعدی، درهم آمیختگی هنرمندانۀ دو گنجینۀ ارزشمند است؛ برونگرایی میراث آریایی و درونگرایی فرهنگ و تمدن بومی بینالنهرینی ایران.
وی در ادامه افزود: عشق سعدی ترکیبی است از جسارت، شجاعت، جسمانیت و برونگرایی عشق در میراث آریایی با متانت، حیا، والایی، دیریابی و درونگرایی عشق در میراث بومی بینالنهرینی سرزمین ایران؛ سرزمینی که در این غنای فرهنگی باید آن را مهد تمدن جهان دانست.
این پژوهشگر افزود: عشق زمینی در میراث آریایی عشقی برونگراست؛ تابع آیینهای هند و اروپایی که غالبا در شرق نجد ایران رواج داشت؛ آیینهای مبتنی بر عشق ملموس و نفسانی و رسوم مربوط به برون همسری توأم با جسارت و شجاعت معشوق (مثل شیرین، رودابه، منیژه و...) در این نوع عشق با عشق والایی مواجه نیستیم. ملموس است و زودیاب و عاشق به وصال میرسد. معشوق در این وصال همراه عاشق است و شجاعانه با موانع میجنگد چنانکه در نمونههای هند و اروپایی و هند و ایرانی مشهود است. همین گونه عشق رمینی است که از شرق نجد ایران و از سبک خراسانی به سعدی رسیده است و به سادگی و بیپردگی تجربیات عاشق و معشوق را مینماید.
این استاد دانشگاه در ادامه گفت: در آن سو، عشق زمینی در گنجینه فرهنگی بومی ـ بینالنهرینی و آیینهای سومری ـ سامی قرار دارد که پیش از مهاجرت آریاییان وجود داشته و از غرب ایران (زاگرس) تا عراق و شام و مصر (مدیترانه شرقی) را در بر میگرفته است؛ فرهنگی غنی مبتنی بر عشق درونگرا و والا بر پایه آیینهای مادرسالاری و رسوم مربوط به درون همسری که در آن معشوق مأخوذ به حیا، دیریاب و محدود به جامعه بسته قبیلهای است. در این نوع عشق که مختص سنت فرهنگی آسیای غربی است، عاشق را مجال وصال معشوق نیست و فراق ناگزیر این عشق است «عشقی لطیف، والا، دیریاب، آتشین و سوزان». این همان عشق اصلی در سبک عراقی است و چون از آیینهای سومری ـ سامی سرچشمه گرفته است، چنانکه در خور واژۀ «عشق» در ارتباط با وجه تسمیه آن از گیاه «عشقه» است، میسوزاند میخشکاند و داغی است که تا همیشه بر جسم و جان عاشق میماند. این عشق با تباهی عاشق و گاه معشوق همراه است (لیلی) و گاه خودکشی عاشق را در داستانهای متأثر از این آیین میبینیم (مجنون) که البته تمامی اینها نمادی است از مرگ و رستاخیز در اسطورههای مادر سالاری.
جعفری در ادامه گفت: شاید مراودات و آمد و شدهای سعدی در بلاد عراق و شام را بتوان از عوامل تقویتِ تأثیرگذاریِ رسوم و آیینهای سومری ـ سامی (که بومی غرب ایران نیز بوده است) دانست که در شیوه فکری سعدی و آفرینش مضامین آتشین عاشقانه او وجود دارد. بسامد بالای کلید واژگانی چون کاروان، ساربان، محمل، منزل، بادیه، اِبِل، قافله و لیلی و مجنون در شعر سعدی و مضامین آیینی، این واژگان به تمامی بیانگر تأثیرپذیری سعدی از آیینهای بومی بینالنهرینی یا سومری ـ سامی آسیای غربی است.
وی در پایان افزود: از آنجا که این «عشق زمینی ترکیبی» ریشه در آیینهای هند و اروپایی و آیینهای آسیای غربی (مهد تمدن جهان) دارد و هر دو آیین در فرهنگ غنی ایران وجود داشته است، سرزمین ایران را باید «پایگاه تمدن جهانی عشق» نامید و سعدی را «آموزگار عشق راستین».
نظرات