انتشارات آکسفورد ترجمه انگلیسی این کتاب را در سال 2018 به بازار نشر فرستاده است و از آنجا که بخش قابل توجهی از مطالب کتاب به سازوکارهای قومیتی ایران میپردازد، توجه به آن اهمیت قابل توجهی دارد. بر همین مبنا بر آن شدیم که یکی از معرفیهای به نسبت پرحجم این کتاب را به فارسی ترجمه کنیم تا زمینه برای آشنایی مخاطبان با کتاب فراهم شود. مرجع ترجمه این مطلب سایت ریویوهای آنلاین خاورمیانه است.
کتاب چه میگوید؟
این کتاب قصد دارد در بستر سیاسی و تاریخی سه کشور ترکیه، ایران و پاکستان مقوله قومیت را مورد بررسی قرار دهد. کتاب با تمرکز بر این مسئله آغاز میشود که چگونه تضادهای متمایز با عطف توجه به برخی جنبههای آن تضاد تغییر ماهیت پیدا میکنند و بازتعریف میشوند. کتاب در جهت بهتر پرداختن به این مسئله، با محور قرار دادن سه نظرگاه چگونگی آرایشگیری هویت، بروز تحرکات قومیتی و نیز حرکت به سمت خشونتهای قومیتمحور، مطالب خود را در سه فصل ارائه میدهد و در هر فصل، در بخشهای جداگانه سه کشور محور تحقیق را مورد بررسی قرار میدهد.
در فصل اول مسئله آرایشگیری قومیتی با تمرکز بر بازنمودهای رسانهای گروههای قومی در سطوح خرد، کلان و میانه ارزیابی شده است.
اولین مقاله کتاب که نوشته بنت فلیچ است که بررسی مسائل مرتبط با علویان و اهل تسنن در ناحیه آناتولی مرکزی و نتایج تحمل علویان به مثابه یک قشر مذهبی (و نه یک قشر اجتماعی) در ترکیه میپردازد. ادعای نویسنده این است که هم اهل تسنن و هم علویها در چهارچوب اسلام سنتی میگنجند اما تفاوتهایی هم هست. علویها کمتر مذهبی محسوب میشوند. هدف اساسی بخش اعظم شوخیهای کلامی علویها هستند. بر سر اختلافات برآمده از همین تمایزها گاه درگیریهای شدیدی در ترکیه شکل گرفته است.
از جمله در دهه هفتاد میلادی روشن کردن سیگار در ماه رمضان توسط یک معلم علوی به درگیری در شهر سورگون انجامید. در این مقاله نویسنده خودایدهئالپنداری و خودشیفتگی را از مولفههای مهم در برساخته شدن ساختارهای شناختی قومیتی معرفی میکند. نتیجهگیری او این است که در نگاه اهل تسنن ترکیه برخورد تساهلآمیز با علویها مشکل است. به این دلیل که این گروه، علویان را «دیگری» در نظر نمیگیرند بلکه آنها را افرادی «متفاوت» درک میکنند. یا به عبارت بهتر آنها را نه یک قوم جدا که بخش متمردی از قوم خود فرض میکنند.
مرور مقالات مرتبط با ایران
در یکی از مقالات دیگر فصل اول، کریستین برومبرگر، نتایج یک مطالعه موردی درباره گیلان را ارائه کرده است و در این مقاله جنبهای کمتر مورد توجه قرار گرفته از هویت فرهنگی در ایران را روشن میکند. گیلان استانی است که سطح خشونت در آن پایین است. جامعهای چند قومی متشکل از گیلکها، تالشها، خلخالیها و کردها که هر کدام در بخشی از تجارت استان کارویژههای انحصاری پیدا کردهاند. از سوی دیگر تحرک فرهنگی گیلان به ویژه در عرصه نشر و روزنامهنگاری محلی از دیگر مشخصههای مورد توجه نویسنده این مقاله بوده است.
این تحرک گیلان را به سومین استان ایران از منظر میزان نشر کتاب تبدیل کرده است. بر مبنای آنچه که برومبرگر در مقاله خود ارائه داده است، روزنامهنگاری، شبکهسازی اجتماعی و برگزاری جشنوارههای محلی در استان گیلان، در انحصار گیلکهاست. با توجه به غنای فرهنگی و نوعی خودمختاری فرهنگی در گیلان، به گمان برومبرگر در این استان امکان مرکزگریزی فراهم است اما این مرکزگریزی و خودمختاری فرهنگی حساسیت چندانی در حکومت ایجاد نمیکند. نگاهی دیگرگونه به گیلان، از منظر خودمختاری فرهنگی، در این بخش، آن را برای مخاطب ایرانی جذاب میسازد.
جیلز دورونسورو
از دیگر بخشهای کتاب که به مسائل مرتبط با ایران میپردازد، بخش سوم فصل دوم کتاب است که جیلس ریاکس آن را نوشته است و ایرانیان آذریزبان را به مثابه نمونهای موفق از ادغام در جامعه ایرانی مورد توجه و بررسی قرار میدهد. این ادغام موفق مبتنی بر حضور قابل توجه نخبگان آذری در ساختارهای اجتماعی ایران است. نویسنده روایت خود از ادغام نخبگان آذری در جامعه ایران را با پرداختن به سابقه تاریخی و فرهنگی تبریز آغاز میکند.
نزدیکی تبریز به عثمانی و روسیه این شهر را پویا و پربار کرده بوده است. در دورهای سیاستهای زبانی (بهرهگیری از زبان فارسی به عنوان محور ناسیونالیسم ایرانی) و تبعات تحرکات مرتبط با شکلگیری جمهوری آذربایجان در دوره پس از جنگ جهانی دوم و نیز تمرکزگرایی اقتصادی در پایتخت در دهههای شصت و هفتاد میلادی بنمایههای شکلگیری اختلافات قومیتی را در خود داشتند و آذریهای ایران را به سمت تکیه بر المانهای هویتی ترکی رهنمون شدند.
اما به ادعای نویسنده مقاله رشد آموزش و آگاهی و شکلگیری طبقه متوسط اقتصادی باعث اهمیت یافتن هویت آذری شد. به گمان نویسنده تلاشهای فرهنگیای از قبیل انتشار فصلنامه وارلیق که به فرهنگ، زبان و تاریخ آذربایجان میپرداخت نقشی در بازسازی هویت آذری داشت. علاوه بر این، طبقه متوسط فرهنگی در آذربایجان به ویژه با برقراری ارتباط اقتصادی با شوروی توانستند در عرصههای اقتصادی نیز فعال و موفق شوند. به گمان نویسنده «هویت آذری» به دلیل شکلگیری روابط فرهنگی میان افراد و گروههای متعدد و نیز به دلایل رویکرد دموکراتیک نسبت به مسائل قومیتی توانست حفظ و احیا شود.
آخرین مقاله کتاب که به وسیله شیرین محسنی نوشته شده است نیز به موضوع ایران اختصاص دارد. این مقاله به تاثیر وضعیت انقلابی بر نوع روابط کردها و آذریها در شهرستان نقده در استان آذربایجان غربی میپردازد. بر مبنای آمارهای این مقاله 60 درصد از مردم این منطقه ترک و مابقی کرد هستند. رابطه میان دو گروه قومی در بازه زمانی پیش از انقلاب خوب بوده است اما پس از انقلاب با تلاش کردها برای شکل دادن به نوعی خودمختاری، نوع ارتباطات در این شهرستان دچار اغتشاش شد. جنگ نقده در سال 1357 که در نتیجه کشته شدن در جدال با یک کرد رخ داد، روابط این دو گروه قومی را تحت تاثیر قرار داد. این مقاله به مرور این تغییر وضعیت و تبعات آن میپردازد.
ارزیابی
آنچه مشخص است این است که کتاب «هویت، تضاد و سیاست در ترکیه، ایران و پاکستان» با نگاهی ریزبینانه بر بخشهایی از روابط قومی دست گذاشته است که تاکنون چندان مورد توجه نبودهاند. نگاه به گیلان از منظر قومیتی به عنوان نمونه امری بدیع است و یا بازخوانی تحولات قومی در شهرستانی مانند نقده تحت تاثیر تحولات سخت سیاسی امکان فراوانی برای تامل و بررسی فراهم میسازد اما این کتاب، از جامعیت لازم برخوردار نیست و نمیتواند نمودی از گستره مخاطرات و تضادهای قومی در این سه کشور را نمایان سازد. هم در ایران و هم در ترکیه و هم در پاکستان مسائل قومی بسیاری هستند که در کتاب به آنها اشاره نشده است و از مورد ایران که تمامی مقالات مربوط به آن در این مطلب مرور شد میشود فهمید که مقولههای مغفول مانده اندک نیستند.
در مجموع مطالعه این کتاب را به ویژه میتوان به محققان و دانشجویان حوزههایی نظیر مطالعات منطقهای، تاریخ سیاسی-اجتماعی و نیز انسانشناسی پیشنهاد داد.
شناسنامه کتاب به زبان انگلیسی
Identity, Conflict and Politics in Turkey, Iran and Pakistan
Publisher: Oxford University Press
New York, NY: Oxford University Press, 2018. 282 pp. $35.33.
ISBN:978-0190845780
نظر شما