اندرو میلر نویسنده انگلیسی از جمله معدود نویسندگان هم وطن خود است که بسیاری از سالهای عمرش را خارج از جزیره سپری کرده است.
کتابی که هم اکنون میخوانم
گوشهای که گیر افتادند نوشته سیلویا وارنر . این کتاب قرون وسطایی درباره زندگی راهبهها و زندگی آنهاست که نوعی نگاه است که تا کنون گفته نشده است.
کتابی که زندگیام را متحول کرد
فکر میکنم باید رنگین کمان باشد نوشته دی.اچ. لارنس . نوشته های لارنس همیشه جزء انتخابهایم بوده است. این کتاب در بین آنها چیز دیگری است و باعث شد سبک نوشتن من را شکل دهد. میتوانم این کتاب را یکی از گنجینههای ادبیات انگلیسی مثال بزنم.
کتابی که کاش من نوشته بودم
سالهای روشنایی نوشته جیمز سالتر. داستان این کتاب درباره ازدواج زوجی است که خودشان را رویاییتر از چیزی میبینند که در واقعیت وجود دارد.
کتابی که تاثیر زیادی روی سبک نویسندگیام گذاشت
شاید این سوال را نتوانم خودم جواب دهم چون فکر میکنم دیگران باید به این سوال پاسخ دهند که چه کتابی به سبک نوشتن من نزدیک است. به هر حال برای الهام بخشی شعر میخوانم و فیلم سینمایی را ترجیح میدهم.
کتابی که اشک من را درآورد
پسران روز تولد نوشته بریل بینبریج. این رمان داستان شخصی به نام کاپیتان اسکات است که به قطب جنوبی سفر میکند. اولین بار این کتاب را در قطار خواندم و خیلی تاثیرگذار بود. ساعتها از پنجره قطار بیرون را نگاه میکردم.
کاش این کتابها را خوانده بودم
آیا باید دون کیشوت را میخواندم؟ جنگ و صلح را چطور؟ هاکلبری فین. به نظرم شاید یک روزی این کتابها را خواندم ولی خودم هم شرمنده هستم که تا کنون این کتابها را نخواندم.
بهترین کتابی که هدیه گرفتم
آغاز بهار نوشته پنلوپه فیتزجرالد.
نظر شما