این شاعر و پژوهشگر البته بر این نکته تأکید کرد که در سفرنامهها، رسالهها، تاریخهایی همچون فارس نامه ناصری و فارس نامه ابن بلخی و تذکرههایی همچون «شد الإذار»، «هزار مزار» و «مرآت الفصاحه» به ریشههای هنر فارس اشاره شده اما این تنها میتواند سطح سادهای از پژوهش باشد.
مرادی گفت: در سده اخیر تحت تأثیر شیوههای نوین پژوهش غرب و به ویژه در دهه ۴۰ کارهای جدی انجام شد.
پژوهشهای انجام شده در استان فارس در خدمت ادبیات نیست
عضو هیئت علمی دانشگاه شیراز با بیان اینکه میتوان با دستیابی به تارنماهای پژوهشی، پژوهشهای ادبی فارس را دنبال کرد، گفت: یک بررسی ساده نشان میدهد گسست عمیقی بین جامعه پژوهشی آکادمیک و جامعه هنری وجود دارد و از طرفی پژوهشهای انجام شده در فارس در خدمت ادبیات نیست.
مرادی به وجود 8 مجله علمی در حوزه فرهنگ در فارس اشاره و تاکید کرد: متاسفانه در حال حاضر، فعالیت مجلاتی همچون «فارس شناخت» و «فرهنگ فارس» کمرنگ شده است و «بوستان ادب» نیز که در حوزه شعرپژوهی منتشر میشود، در بیش از ۳۰۰ شماره تنها ۱۶ درصد مقالاتش را به ادبیات فارس و بزرگانِ آن اختصاص داده است. در واقع ۵۳ مقاله در این حوزه است که بیش از ۴۰ مورد آن مربوط به حافظ و سعدی است.
وی افزود: پژوهشها طوری انجام شدهاند که انگار در شیراز فقط حافظ و سعدی وجود دارند در حالی که تذکرهها سرشار از نام بزرگان ادب و هنر فارس است.
مرادی که به خاطر مجموعه شعر «تو سيب و گندم تو خود حوا» برنده جایزه «قلم زرین» در سال 91 شده است، گفت: در مجله مطالعات ادبیات کودک دانشگاه شیراز هم از ۱۴۴ مقاله فقط ۹ مقاله مربوط به فارس است.
تنها 27 درصد کتابهای استادان زبان و ادبیات فارسی در فارس، مرتبط با این استان است
مرادی با یادآوریِ انتشار ۱۷۶ کتاب از جانب 22 استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شیراز گفت: از این کتابها حدود 27 درصد مربوط به فارس است که آن هم بیشتر تصحیح و تحلیل محتوا را دربرمیگیرد.
نویسنده کتاب «سیر غزل در فارس» ادامه داد: از 152 رساله دکتری زبات و ادبیات دانشگاه شیراز 22 مورد مربوط به فارس است و به طور میانگین ۱۲ درصد دانشجویان تحصیلات تکمیلی در پژوهشهای ادبی خود به فارس پرداختهاند. البته در دانشکده هنر، تعداد این پژوهشها به بیش از ۲۶ درصد رسیده است.
این مدرس دانشگاه دلیل این مسئله را پرداختن به تحقیقات میدانی به موازات روشهای کتابخانهای در پژوهش در این دانشکده عنوان کرد.
شاعر مجموعه «به رنگ درنگ»، بیتوجهی به هنر و ادبیات فارس در پژوهشها را یک کاستی دوسویه در جامعه هنری و فضای دانشگاهی دانست و گفت: هنرمندان و نویسندگان در تحقیقات دانشگاهی دیده نشدهاند و از طرفی جامعه هنری هم خود را از پژوهش بینیاز دیده است.
مرادی با تاکید بر اینکه «نیازهای جامعه ادبی و هنری به فضای دانشگاهی منتقل نشده است» به صراحت گفت: گسست بین این دو فضای مهم در جامعه فرهنگی نگران کننده است و باید برای ایجاد پیوند میان آنها یک اراده و خرد جمعی در جامعه هنری و و سیاستگذاران علمی و فرهنگی به وجود آید.
نظر شما