در میزگرد «بررسی طرحهای حمایتی موسسه خانه کتاب؛ پاییزه 97» طرح شد؛
تامین بودجه پاشنه آشیل طرحهای حمایتی است
کارشناسان در میزگرد «بررسی طرحهای حمایتی موسسه خانه کتاب؛ پاییزه 97» معتقدند برای افزایش اثرگذاری طرحهای حمایتی، بازنگری و جراحی ساختارها؛ به ویژه برای پیشگیری از عادتدادن مخاطب به یارانه و خودکفایی ناشران ضروری است.
در این میزگرد با توجه به تجربه برگزاری 9 دوره طرح حمایتی، ارزیابی، آسیبشناسی و تاثیر آمارها بر سیاستگذاریها مورد تاکید قرار گرفته است.
** نهمین دوره طرحهای حمایتی با برگزاری سومین پاییزه کتاب به پایان رسید. بنابراین به نظر میرسد زمان مناسبی برای بازبینی ضرورتهای برگزاری این طرح حمایتی معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است. سیاستگذاران ترویج کتاب و کتابخوانی را با حمایت از کتابفروشیها با اجرای این طرح دنبال میکنند. بهعنوان نخستین پرسش، درباره ضرورتهای اجرای این طرح بفرمایید و اینکه برگزاری نهدورهای آن را چطور ارزیابی می کنید؟
آموزگار: برای بررسی ضرورتهای برگزاری طرحهای حمایتی ناگزیریم به مجموعه اقدامات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بهویژه بعد از سال 1366 و تصویب قانون اهداف و وظایف این وزارتخانه توجه کنیم. بررسی این اقدامات، تصویری از تدابیر و تصمیمات به دست میدهد که شاید در حوزههای مشخص نتایج مثبتی را به دنبال داشته، اما با نگاه کلی، ناهنجاری بسیار بزرگی را نیز میبینیم. بهعنوان مثال؛ حتی برای اعضای شورای سیاستگذاری نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران که افرادی فرهنگی و مرجع شناخته میشوند، هنوز این پرسش وجود دارد که میزان مطلوب تولید کتاب چه قدر است؟ شاید این تصور وجود دارد که هر چه آمار تولید بیشتر باشد راضیکنندهتر است، اما نباید فراموش کرد، برای نتیجهگیری دقیقتر از وضعیت نشر، مولفههای مختلف باید کنار هم سنجیده شوند؛ بنابراین به نظر میرسد، نمیتوان بدون توجه به معضل بزرگی به نام نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، طرحهای فصلی را تجزیه، تحلیل و یا قضاوت کرد.
17 هزار پروانه نشر و ادامه تقاضا برای ناشر شدن!
نزدیک به 200 ناشر در سال 1366 و در نخستین دوره نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران حضور داشتند. بیشتر این تعداد نیز ناشران خارجی بودند. یک سال بعد، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به استناد قانون اهداف و وظایف، جریان صدور پروانه نشر را آغاز میکند. امروز براساس آمار، چندین هزار پروانه نشر صادر شده و این جریان بدون توقف ادامه دارد؛ آنچنانکه این رقم در حال حاضر نزدیک به 17 هزار پروانه است و همچنان تقاضا برای اخذ این مجوز وجود دارد.
جریان بیرویه صدور پروانه نشر طی نزدیک به سه دهه، موجب شد تا در سیویکمین دوره نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، با در نظر گرفتن معیارها و محدودیتهای حضور ناشران، نزدیک به دو هزار و 600 ناشر حضور پیدا کنند. فشارها و افزایش تقاضاها، از یک سو اهداف نمایشگاه را کمرنگ و از سوی دیگر این رویداد را به فروشگاهی بزرگ یا بازار مکارهای با کمترین نظارت تبدیل کرده است. یکی از آثار منفی تغییر اهداف برگزاری نمایشگاه موجب شد، تعداد قابلتوجهی کتاب قاچاق همزمان با برگزاری سیوامین دوره نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران کشف شود. کشف کتابهای قاچاق این تصور را ایجاد کرد که نمایشگاه فرصت فعالیت قاچاقچیان کتاب شده است.
پرداخت یارانه مانع رشد موزون نشر شده است
بنابراین همانطور که پیش از این نیز بارها گفتهام، پرداخت یارانه طی چند دهه گذشته به جای تقویت و رشد موزون همه بدنه نشر، موجب شده تا مشکلات متعددی ایجاد شود.
بررسی مداخله دولت در امور نشر، پیش از انقلاب به ممیزی و بررسی فعالیت چاپخانهها محدود بود؛ بهعبارت دیگر، دولت در حوزههای دیگر بهویژه مسائل اقتصادی دخالت نداشت. بنابراین بین فعالیت حلقههای دیگر صنعت نشر تناسب وجود داشت. بهعنوان مثال، بین تعداد کتابفروشیها با تعداد موسسات نشر یا بین تعداد عنوان کتاب با تعداد شمارگان نسبت منطقی و معقول برقرار بود.
شاید فعالان صنف نشر، بیش از اصناف دیگر امتیاز برای ادامه فعالیت کسب کردهاند. معافیت کارفرما(ناشر) از پرداخت حق بیمه پنج کارگر و همچنین پرداخت مالیات، اجازه بهرهبرداری از فضای مسکونی برای کاربری فرهنگی و یا تسهیلات مقطعی مانند وامهای کمبهره و یا خرید کتاب ازجمله این امتیازهاست. وقتی بین اجزاء مختلف نشر، توازن شکل نمیگیرد، امکان پاسخگویی به تقاضا وجود ندارد. علت اصلی نیز جریان نامتوازن توزیع است. بیشتر توزیعکنندگان کتاب در تهران فعالیت میکنند و این موضوع موجب تقویت زمینههای قاچاق کتاب و یا فروش کتاب قاچاق شده است.
** نگاه تاریخی شما به جریان نشر و همچنین آسیبشناسی پرداخت یارانه برای نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران را با اهمیت و ضرورت طرحهای حمایتی پیوند میزنید؟
آموزگار: بله. شاید مجریان برگزاری طرحهای فصلی به اهمیت این طرح واقف نیستند، اما به نظر من این طرحها از اهمیت بسیاری برخوردارند. برخلاف برخی از کتابفروشان که در فضای مجازی گاهی انتقادات سطحی درباره طرحهای فصلی ابراز میکنند، تاکید دارم طرحهای فصلی، مسیر مناسب برونرفت از فضای نادرست حاکم بر مصرف یارانههای دولتی است.
یکی از نمونههای بهبود مصرف یارانه، امکان استفاده از بن خرید کتاب نمایشگاههای استانی در کتابفروشیهاست. تجربه نشان داد ایده هدایت یارانه خرید نمایشگاههای استانی صحیح و به مثابه دم مسحایی و زنده شدن و رونق کتابفروشیها بود. تقویت فعالیت کتابفروشیهای «فرازمند رشت» و یا «پردیس کتاب» از نمونههای موفق هدایت یارانه نمایشگاههای استانی به سمت کتابفروشیهاست. البته انتقاداتی مبنی بر تخلف در جریان برگزاری طرحهای فصلی وارد است اما حتی اگر تصور کنیم، همه اعتبار کتابفروشی با تخلف هزینه شود که البته بعید است، باز در مجموعه کتابفروشی هزینه شده است.
یارانه طرحهای فصلی جایگزین بنکارتهای نمایشگاههای استانی شود
یارانه طرحهای فصلی، برای بنکارت نمایشگاههای استانی نیز جایگزین مناسبی است. بنابراین نباید، بین پرداخت یارانه به ناشران و کتابفروشیها تبعیض وجود داشته باشد. متاسفانه درحالیکه پول خرید از نمایشگاه بلافاصله به حساب ناشر واریز میشود، پول تخفیف کتابفروشیهای عضو طرحهای فصلی با تاخیر چند ماهه به دست کتابفروش میرسد. پرداخت 6 ماهه شرایط نامطلوبی را برای کتابفروشیها ایجاد میکند. پیشاز این نیز در گفتوگو با مسئولان درباره تامین بودجه، پیش از برگزاری هر دوره طرح حمایتی تاکید شده تا در جریان اولویتبندی بودجه این موضوع نیز پیشبینی شود. تامین بودجه پاشنه آشیل طرحهای حمایتی است.
** یکی از ویژگیهای طرحهای حمایتی که از سال جاری بهعنوان سیاست مجریان طرح پیگیری شده، موضوع افزایش تخفیف برای خرید کتابهای تالیفی در مقایسه با ترجمه است. در اینباره چه نظری دارید؟
آموزگار: معتقدم حمایت از کتابهای تالیفی در طرحهای فصلی با افزایش میزان تخفیف این دسته از کتابها، ارتباطی ندارد. به نظر من سیاست اصلی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در وهله نخست، ترویج کتابخوانی است نه حمایت از تولید داخلی. ابتدا باید انس با کتاب ایجاد شود و بعد به حمایت از نویسندگان داخلی فکر کرد که البته آنهم راههای دیگر و تمهیدات دیگری را میطلبد.
تبریزنیا: من البته تلاش میکنم در این بحث؛ طرحهای حمایتی را بدون مقایسه آن با نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران نگاه کنم. کتابفروشی یکی از حلقههای اصلی صنعت نشر است. علاوه بر مسائل حوزه تولید از نظر تعداد عنوان و همچنین تعداد ناشران که انبوه شده، توزیع کتاب همواره و نزدیک به دو دهه، یکی از مشکلات اصلی صنعت نشر بوده است. بنابراین فکر میکنم، طرحهای فصلی به تقویت کتابفروشیها کمک کردهاست؛ آنچنانکه هر دوره شاهد افزایش استقبال کتابفروشان در این طرحها هستیم. البته نباید اهمیت رفع نواقص این طرح را فراموش کرد. بخشی از این نواقص به زمان تزریق بودجههای دولتی و البته به چگونگی اجرای طرح مربوط است. به نظر میرسد در اجرا میتوانیم موفقتر عمل کنیم. اگرچه معتقدم درصد خطا در بخش اجرا ناچیز است.
اما درباره نگاه ویژه به آثار تالیفی باید بگویم تشکلهای صنفی بهویژه انجمن نویسندگان که دغدغه حمایت از تالیف را دارند و بر تاثیرات منفی افزایش انتشار کتابهای ترجمه تاکید داشتند یکی از حامیان اصلی افزایش تخفیف برای کتابهای تالیفی هستند.
** هر دوره از برگزاری طرح در زمینههای زیرساختی و نرمافزاری با تغییرات و البته تحولاتی همراه بوده است. سامانه ثبتنام ازجمله این تحولات است. لطفا در اینباره توضیح دهید.
تبریزنیا: دقیقا خاطرم هست که نخستین دوره، کسی نمیدانست این طرح چگونه اجرا میشود. طرحهای فصلی بر مبنای ظرفیت زیرساختی و نرمافزاری موسسه خانه کتاب شکل گرفت. واقعیت این است که اگر جریان اعطای شابک در موسسه وجود نداشت و طی این سالها برای ثبت اطلاعات تلاش نمیشد، شاید این زیرساختها فراهم نبود تا در بستر آن، این طرحها شکل بگیرد. مهمترین نقطه قوت این طرح نیز زیرساخت اطلاعاتی موسسه خانه کتاب است که موجب شده از شدنی بودن این طرح اطمینان حاصل کنیم.
به خاطر دارم؛ همزمان با نخستین دوره، با دشواری 80 کتابفروش برای مشارکت اعلام آمادگی کردند. بدبینی ناشی از ناآشنایی نسبت به طرح و البته برخی بدبینیها و بیاعتمادیها، مانع از مشارکت کتابفروشان بود اما در دورههای بعد به سرعت این میزان مشارکت افزایش پیدا کرد.
آموزگار: مردم نیز به دلیل ناآشنایی با فرآیند استفاده از تخفیفها مثل ارائه کد ملی چندان استقبال نمیکردند.
تبریزنیا: بله. نگرانیهای مختلفی وجود داشت اما به تدریج و با توجه به جمعآوری بازخوردها موفق شدیم با کمک نیروهای فنی موسسه خانه کتاب، نگرانیها را کاهش دهیم. در طول این نه دوره، تا حد زیادی نواقص نرمافزاری، اطلاعاتی و پشتیبانی برطرف شد و تاکید دارم به لحاظ اجرایی، طرحهای حمایتی پدیده قابلتوجهیاند. اینکه اطلاعات کامل خرید و فروش کتاب در کتابفروشیهای عضو از سراسر کشور ثبت و گزارشهای مالی در یک فرآیند محاسبه و ثبت میشود برای کارمندان موسسه خانه کتاب نیز پدیده جدیدی بود. خوشبختانه از عهده این کار برآمدیم و موفق شدیم گامهای بیشتری را برداریم. نقاط ضعیفی نیز در این طرح وجود دارد که قابل برطرف شدن است.
همانطور که گفتم؛ ایجاد شبکه زیرساختی و ارتباطی با کتابفروشان، افق جدیدی را مقابل مجریان طرحهای فصلی قرار داده است که موجب شده تا برنامههای جدیدی را برای دورههای بعد پیشبینی کنیم.
آموزگار: نکته بسیار مهم افزایش اطلاعات متولیان برگزاری طرحهای حمایتی و همچنین فعالان نشر، طی برگزاری نه دوره طرحهای حمایتی است. تعداد کتابفروشی به معنای اخص کلمه با توجه به معیارهایی که تعیین شد، میزان خرید و فروش انواع کتاب، شناسایی گرایش و علاقهمندی مخاطبان و اقتصاد هر بخش، ازجمله دستاوردهای آماری قابلتوجه این طرح است که حتی نمایشگاه بینالمللی کتاب نیز چنین امکانی را به دست نمیدهد.
فکر میکنم سال 1395 رقم 20 درصد یارانه طرحهای حمایتی، 7 میلیارد تومان بود که این رقم به معنای جذب 28 میلیارد از سوی مردم و 35 میلیارد گردش مالی است. در حالیکه سیوامین دوره نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران با 44 میلیارد یارانه دولت برگزار شد که بیشتر آن در قالب بنکارتهای دانشجویی تزریق شد. با محاسبه سهم آورده دانشجویان و طلاب در مجموع به 100 میلیارد تومان گردش مالی میرسیم.
طرحهای حمایتی بازده بسیار زیادی برای دولت دارد
آموزگار: باید مقایسه دو دسته اطلاعات به دست آمده از وضعیت نشر در جریان برگزاری نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران با طرحهای حمایتی را مورد توجه قرار داد. این مقایسه گزارشهای قابل توجهی از میزان تولید و مقایسه حوزههای مختلف ازجمله ترجمه و تالیف را روشن میکند. بهعنوان مثال در جریان برگزاری طرحهای فصلی بود که مشخص شد ترجمه بیش از تالیف میفروشد. طرحهای حمایتی بازده بسیار زیادی برای دولت دارد؛ بهعبارت دیگر اگر 44 میلیارد یارانه نمایشگاه به این بخش تزریق شود، چهار برابر بیشتر جذب خواهد شد که نزدیک به 180 میلیارد تومان است و اقتصاد و گردش مالی قابل توجهی به دست میدهد.
** با توجه به تجربه برگزاری نه دوره طرح حمایتی، مهمترین نقطه ضعف این طرح چیست؟
تبریزنیا: بعد از پایان چهارمین دوره طرح پاییزه، با چند کتابفروش هم صحبت شدم که تاکید داشتند، بزرگترین تهدید برای طرحهای حمایتی تاخیر در بازپرداخت بدهی کتابفروشان است. امیدواریم برای رفع این مشکل تصمیمات جدی اتخاذ شود.
عادتدادن مردم به تخفیف مضر است
نظربلند: مزایای بسیاری را میتوان برای طرحهای فصلی برشمرد، اما درباره معایب این طرح، به نظر من هم اول باید به مدت زمان پرداخت بدهی کتابفروشان توجه کنیم. اما نکته بعدی این است که یارانه را نمیتوان در طولانی مدت اختصاص داد زیرا عادت دادن خریدار به تخفیف و دریافت یارانه برای خرید کتاب زمینهساز ایجاد عادتهای مضر فرهنگی است. شاید تغییر سازوکار اجرای طرحهای حمایتی با تاکید بر تغییر سازوکار تخصیص یارانه، بعد از مدتی ضروری باشد؛ چراکه عادت دادن مخاطب به یارانههایی که در بازههای زمانی پرداخت میشود، جریانی برخلاف اهداف ترویج فرهنگ کتابخوانی را ایجاد میکند.
نکته بعدی اینکه به نظرم در بخش فروش، باید نظارت بیشتری داشته باشیم تا اولا آمارها، بیشتر نشان دهنده واقعیت بازار کتاب باشند و نتایج آماری، برای برنامهریزیهای کلان مناسبتر باشد. باید تلاش کنیم آمارهای طرح حمایتی، به معضل آمارسازی که دیگر بخشهای صنعت نشر ازجمله شمارگان تقلبی و یا تعداد کتابهای تالیفی دچار آن است، گرفتار نشود.
** زیرساختهای اطلاعاتی و نرمافزاری موسسه خانه کتاب موجب شد تا جریان جدید ثبت خرید و فروش کتاب شکلبگیرد. تولید آمار و تحلیلهای بعدی در این طرحها چقدر اهمیت دارد؟
نظربلند: اساسیترین مولفه برنامهریزی در جریان توسعه در صنایع مختلف، آمار و اطلاعات بخش فروش است. بهعبارت دیگر بخش فروش سلیقه و ذائقه مخاطب و مصرفکننده را برای برنامهریزان مشخص میکند. هنوز آمار و اطلاعات دقیقی از بخش فروش سالانه صنعت نشر کتاب موجود نیست و تنها اطلاعات قابل استناد حوزه فروش به اطلاعات محدود طرحهای فصلی مربوط میشود. هرچند کتابخانههای عمومی معرف سلیقه اعضاست، اما از نظر اقتصادی سنجشی از نوع خرید به دست نمیدهد.
به عنوان مثال آمار عیدانه، تابستانه و پاییزه سال جاری با تاکید بر این نکته که میزان تخفیف بین ترجمه و تالیف در جریان تابستانه و پاییزه متفاوت بود، نشان داد که در عیدانه تقریبا 44 درصد فروش به کتابهای تالیفی و 56 درصد به ترجمه اختصاص داشت. با افزایش میزان تخفیف برای کتابهای تالیفی، این میزان به 45 و نیم درصد در تابستانه و در پاییزه به 48 درصد رسید.
بهعبارت دیگر افزایش یارانه برای کتابهای تالیفی از 44 درصد به 48 درصد و میزان فروش ترجمه از 56 درصد به 52 درصد رسیده است. این میزان تغییر، جزئی محسوب میشود و موید ایجاد تغییر در رفتار و انتخاب خریداران نیست. از سوی دیگر کتابها در چهار گروه عمومی تالیفی، عمومی ترجمه، کودک تالیفی و کودک ترجمه همواره جزو پرفروشها هستند که فهرست قابلاعتنائی به دست میدهد و پیوند این آمار با سایر اطلاعات ثبت شده، نتایج ارزشمندی را در اختیار مجریان قرار میدهد.
همانطور که گفته شد برنامههایی برای کاربردی کردن این اطلاعات، طراحی شده و تاکید میکنم حتی حاضریم این اطلاعات را برای برنامهریزیهای صنعت نشر در دسترس قرار دهیم.
وزرای فرهنگ، بیشتر خود را وزیر تولیدات فرهنگی میدانند!
** جناب اشعری؛ شما درباره ضرورتهای برگزاری طرحهای فصلی چه نظری دارید و فعالیت آن را چطور ارزیابی می کنید؟
اشعری: نگاه من به عملکرد و فعالیت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی انتقادی است، اما تاکید دارم که در برگزاری هر یک از رویدادها ازجمله نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران و طرحهای فصلی سلسله اهدافی دنبال میشود. بهعبارت دیگر اگر هر یک این رویدادها یک هدف مشترک داشتند میتوانستیم، با نگاه مقایسه به بررسی گرانی و ارزانی برگزاری آنها بپردازیم. بهعنوان مثال؛ در جریان برگزاری نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران یک حیثیت بینالمللی نیز در نظر است که در طرحهای فصلی وجود ندارد.
.........................
ابتدا باید اهداف اصلی از اجرای طرح حمایتی و یا طرحهای مشابه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، را مشخص کنیم. گاهی اقتصاد نشر هدف است که در قضاوت و نقد ما تاثیر میگذارد. گاهی طرحها در پازل عمومی نقش فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای رشد علمی و اخلاقی جامعه بررسی میشود که این نگاه نیز در جهتدهی به بررسی ما موثر است. یکی از اشکالات عمومی طرحهای حمایتی این است که چندان به یک برنامه جامع قائل نیست. فرض کنیم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، برنامه جامع فرهنگی خود را براساس اسناد بالادستی و قانون اساسی، سیاستهای فرهنگی نظام و همچنین قانون اهداف و وظایف خود تدوین و برای اجرای آن بازه زمانی تعیین کند. کلیت این برنامهریزی از قطعات مختلفی تشکیل شده که فعالیتهای متفاوتی را در برمیگیرد. از سوی دیگر این امکان نیز وجود دارد که اهداف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از مسیرهای دیگری محقق شود. متاسفانه در وزارتخانه این جریان برنامهریزی وجود ندارد، بنابراین جریان سنجش و اندازهگیری کیفی نهتنها در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بلکه در کشور وجود ندارد.
درباره فعالیتهای موسسه خانه کتاب و نمایشگاهها باید به اهداف توجه کنیم. آیا در وضعیت فعلی اقتصاد، به دنبال کمک به کتابفروشان و ناشران هستیم که به نان و نوایی برسند و مشکلات اقتصادی آنها بر طرف شود؟ این مسائل وظیفه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیست. شاید به تبع برخی اهداف وزارتخانه بهرهمندی اقتصادی شکل بگیرد. با توجه به شرح وظایف وزارتخانه که برگرفته از اصول اولیه قانون اساسی است، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ستاد فرهنگی کشور است. بهعبارت دیگر، مطالبه اصلی نظام در حوزه فرهنگ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است. اما وزرایی که تا به حال تجربه همکاری و آشنایی با آنها را داشتم، خود را وزیر فرهنگ، و ارشاد نمیدانستند بلکه خود را وزیر تولیدات فرهنگی میدانستند و بیشتر پیگیر سرو سامان دادن به اوضاع اقتصاد سینما، نشر و مدیریت مطبوعات بودهاند. به قول برخی از آقایان در همه مشاغل سختگیریهایی وجود دارد، اما در حوزه فرهنگ هیچگونه سختگیری وجود ندارد.
درباره نیاز به تاسیس کتابفروشی مطالعه دقیقی انجام نشده است
بهعنوان مثال هر دانشآموخته مقطع کارشناسی میتواند برای اخذ انواع مجوزهای فرهنگی، از جمله پروانه نشر اقدام کند، درحالیکه در سایر مشاغل این شرایط مشاهده نمیشود. علاوهبراین درباره نیاز کشور به کتابفروشی مطالعه دقیقی انجام نشده و بدون مطالعه، به متقاضیان وام افتتاح کتابفروشی اعطا و اعلام میشود، مبلغ وام شهرستانیها 300 میلیون تومان تعیین و فعلا برای تهرانیها این وام در نظر گرفته نمیشود. بنابراین به نظر میرسد تصمیمگیریها بدون برنامهریزی و برنامه جامع است.
درباره نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران نیز بارها گفتهام که علاوه بر فواید فعلی میتوان برای آن فایدههای بیشتری متصور شد؛ بنابراین فعلا از تعطیلی هیچ طرحی حرف نمیزنم. تاکید دارم رویدادهای مختلف را آسیبشناسی و اصلاح کنیم، به آنها رونق ببخشیم و ارتقاء دهیم.
اشعری: با توجه به آمار فروش کتاب پاییزه سال جاری، باید به شبکه جامع دسترسی کتاب در اروپا اشاره کنم. بهعنوان مثال؛ اگر کتابی در یکی از کتابفروشیهای فرانکفورت موجود نباشد، با توجه به شبکه ارتباطی بین کتابفروشیها میتوان فهمید کدام کتابفروشی در اروپا کدام کتاب را در اختیار دارد. بنابراین معتقدم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی پیش از برگزاری طرحهای حمایتی، سامانه مدیریت کتابفروشیها را با هدف دسترسپذیرتر کردن کتاب، طراحی کند. من ایده طراحی سامانه ثبت خرید کتاب از کتابفروشیهای سراسر کشور را در جریان طراحی و ساخت باغ کتاب دنبال میکردم که به سرانجام نرسید. طراحی این سامانه نشان میدهد که در کدام منطقه چه نوع کتابهایی خریداری میشود و یا طبقه و قشر مخاطب هر کدام از فروشگاهها کداماند. مجموع این اطلاعات به سیاستگذاران فرهنگی کشور کمک میکرد تا نبض جامعه را در دست بگیرند و سلیقه مردم را شناسایی کنند. ثبت آمار خرید مردم در سامانه کتابفروشیها به کتابفروشیهای محلی نیز برای آشنایی با سلیقه مردم کمک میکند تا فضای فروشگاه خود را از کتابهایی که مشتری ندارند، پُر نکنند.
تاکید دارم؛ اگر موسسه خانه کتاب، در وهله اول به ایجاد این سامانه و یا ایدههای دیگر توجه کند، در واقعیتر شدن آمارهایی که طی چند طرح حمایت به دست آمده کمک میکند. مجموع این آمارها برای نهادهای سیاسی و فرهنگی نیز قابل استفاده است.
** بنابر توضیحاتی که طرح کردید، آسیبشناسی طرحهای فصلی را معطوف به چه مسائلی میدانید؟
اشعری: براساس اهداف تعیین شده وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، هرکتابی نباید در جریان برگزاری طرحهای حمایتی ترویج شود. علاوه براین باید به دو مقوله آزادی، هدایت و حمایت توجه داشته باشیم. نظام، نظام با سماحتی است و اجازه میدهد تا افراد آزادانه حتی فراتر از ارزشهای خود کتاب منتشر شود؛ اما زمانی که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هزینه میکند، بودجه باید در جهت اهداف نظام هزینه شود. موضوعی که در طرحهای حمایتی دیده نمیشود، بهعبارت دیگر هیچگونه هدایتی برای معرفی کتابهای خوب وجود ندارد که آسیبهای زیادی دارد.
البته در جریان تولید کتاب نیز این سوال مطرح است که چرا کتابهای فاخر و ارزشمند اندک است. همواره به این فکر میکنم که بعد از انقلاب چه کتابهایی منتشر شده که منشاء تحول جامعه را فراهم کرده باشد. واقعا چنین کتابهایی نداریم؛ کتابهای درخشانی مثل «المیزان» علامه طباطبایی و آثار شهید مطهری. بهعبارت دیگر، کتاب شاخصی که نظام جمهوری اسلامی و مدیریت نظام بر آن سرمایهگذاری کرده، نداریم. در حوزههای دیگر؛ ازجمله ادبیات نیز این فضا وجود دارد. زمانی سعدی و حافظ داشتیم اما حالا چه؟ سیاستهایی که نتیجه آن ظهور انسانیهایی با تراز سعدی و حافظ شدند، چرا وجود ندارد؟ چرا شخصیتهایی مانند شیخبهایی و ملاصدرا همزمان با حکومت صفوی پدیدار میشوند؟ این شرایط با حمایتهای قوی از علم و دانش ایجاد شده است. بنابراین در پاسخ به سوال شما درباره طرحهای حمایتی باید بگویم؛ یکی از اشکلات مهم، نگاه کمی به طرحهای فصلی است.
**درباره مزیتهای این طرح چطور؟ به نظرتان مزیت قابل اشارهای وجود دارد؟
اشعری: بهنظر من تاثیر طرحهای فصلی در کمرنگ شدن وجه فروشگاهی نمایشگاههای استانی، از تاثیر قابل توجه طرحهای فصلی است.
نکته قابل توجه دیگر که در این نشست مطرح شد، درباره عادتدادن مخاطب به یارانه و تهدید تبدیل شده آن است. این مساله در نمایشگاههای کتاب تهران نیز وجود دارد؛ بهعنوان نمونه، غالب منابع کتابخانههای بزرگ در جریان برگزاری نمایشگاه خریداری و تامین میشود. نخستین ضرر این شکل تامین منابع کتابخانهای تاخیر در حرکت علمی دانشگاهها از منظر منابع است؛ یک منبع دانشگاهی خردادماه به بازار عرضه، اردیبهشتماه از نمایشگاه خریداری میشود و تا به کتابخانه دانشگاه اضافه شود، چند ماه طول میکشد بنابراین یک سال و نیم برای دسترسی دانشجو به این کتاب زمان از بین رفته است.
با توجه به همه این مسائل به نظر میرسد فرهنگ را یک موجود ناقصالخلقهای تصور میکنیم که دائم باید زیر بال و پر آن را بگیرم. گویا نمیخواهیم فرهنگ به استقلال و خودکفایی برسد. به اعتقاد من اگر همه حمایتهای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی متوقف شود، موفقتر خواهیم شد. یکی از نمونههای موفق که بدون حمایت دولتی پیشرفته، فعالیت مجموعههای شهر کتاب و باغ کتاب در تقویت کتابفروشی است. با آغاز فعالیت شهر کتاب و بعد از آن باغ کتاب، گرایش به سمت تاسیس کتابفروشیهای بزرگ در شهرهای سراسر کشور افزایش پیدا کرد. هر زمان به ظرفیت مردمی توجه شده، موفقتر بودهایم. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی متولی حوزه فرهنگ است نه متولی مسائل اقتصادی بنابراین به نظر میرسد بهتر است دولت در زمینه فعالیتهای فرهنگی، فکر دیگری را اجرایی کند. بهعنوان مثال بهجای حمایت، به بازنگری اساسی در ساختار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و حوزههای سینما، تئاتر و کتاب پرداخته شود تا شاهد استقلال و رونق در این بخشها باشیم.
مجموع حمایتها، عموما برای نویسندهها فایدهای ندارد. علاوهبراین افراد صاحب ایده در حوزه نوشتن، به نویسندگی بهعنوان منبع درآمد و راهی برای تامین زندگی نگاه نمیکنند؛ بنابراین اثر شاخصی تولید نمیشود. مگر اینکه نویسندگان صاحب ایده و فکر، نویسندگی را بهعنوان راه اصلی ارتزاق خود تعریف نکرده باشند. کتاب برای نویسنده در بیشتر حوزهها بهجز در حوزه کودک و نوجوان و یا ترجمه آثار سطحی و دمدستی، منبع اقتصادی جدی محسوب نمیشود.
** تاکید دارید که اگر وزارت فرهنگ و ارشاد از حمایت طرحهای فصلی دست بردارد، افق بهتری پیش رو خواهد بود؟
اشعری: منظور فقط طرحهای حمایتی نیست بلکه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باید بعد از یک طراحی کلان، طرحهای حمایتی را بازنگری کند. بهعبارت دیگر در شرایط فعلی که رویدادهای مختلف ازجمله نمایشکاه بینالمللی کتاب تهران، نمایشگاههای استانی و طرحهای فصلی به نقطه فعلی رسیده، نمیتوان از تعطیلی برخی از رویدادها سخن گفت، بلکه باید طراحی جدیدی ارائه و برای تحقق اهداف و وظایف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، شیوههایی جدید شناسایی شود. بهعنوان مثال؛ باید به این پرسش پاسخ دهیم که بودجههای فرهنگی را کجا باید هزینه کرد؟ من در دورههای پیشین، همواره با تخصیص یارانه کاغذ به ناشران مخالف بودم و به نظر میرسد شروع این جریان مجددا منشا بروز مفسده شده است. همه این تلاشها برای ارتقاء فرهنگ است، درحالیکه نتایج این سیاستها در مسیر عکس اهداف فرهنگی در حال شکلگیری است.
** تاکید دارید که ورود دولتی و تزریق یارانه با وظایف دولتی منافات دارد. اما به هرحال بهنظر نمیرسد که مسائل معیشتی اهالی قلم و نشر به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بیارتباط باشد.
اشعری: من میگویم در اهداف قانونی این وزارتخانه چنین مسائلی نیست. در شرح وظایف معاونت محترم فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز حتی یک مورد به تخصیص یارنه و حمایت اشاره نشده است. محور اصلی وظایف این معاونت سیاستگذاری و نظارت است.
** علاوه براین تاکید دارید که در طرحهای حمایتی از کتابهایی که با اهداف نظام منافات دارد حمایت میشود و باید سازوکاری برای تفکیک آثار وجود داشته باشد؟
اشعری: در این طرحها از همه کتابها، چه آنهایی که در راستای اهداف نظام و چه کتابهایی که خلاف مسیر نظام منتشر میشود، حمایت میشود. بهعبارت دیگر بین این دو دسته تبعیض قائل نمیشوند اما باید توجه داشت که این شکل حمایت با اهداف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سازگاری ندارد. بهعنوان مثال، اگر سیاست کلان کشور، توجه به پیشرفت و توسعه علمی است، باید پرسید که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی کجای این سیاست قرار دارد و سهم این وزارتخانه برای تحقق و رسیدن به قلههای علمی منطقه تا سال 1404 چیست؟ تاکید دارم که باید از این زاویه به موضوعات نگاه کنیم.
** اشاره کردید که نویسندهها باید بتوانند از طریق نویسندگی توانایی امرار معاش داشته باشند و معتقدید که حمایت از نویسندگان نیز وظیفه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیست.
اشعری: البته منظورم رها کردن همه امور از سوی دولت نیست. اگر نشر روی پای خود بایستد، همه فعالان حوزه نشر از نظر اقتصادی منفعت میبرند، اما به هر حال حتی زمانی که قانون نگاه برابر دارد، ممکن است دولت برای رفع برخی خلاءها دخالت کند. بهعنوان مثال؛ دولت از نویسندهای که در حال خلق شاهکار ادبی است، حمایت خواهد کرد.
** درباره افزایش تخفیف برای کتابهای تالیفی چه دیدگاهی دارید؟
اشعری: من موافق حمایت یکسان از نویسندگان و مترجمان هستم چراکه شاید ترجمه یک اثر برای کشور نتایج قابلتوجهی داشته باشد. چهبسا یک اثر ترجمهای از یک اثر تالیفی بهتر باشد کما اینکه بسیاری از رمانهای داخلی که منتشر میشوند از کیفیت قابلتوجهی برخوردارند. باید توجه داشت که تنها کارکرد رمانها سرگرمی نیست، بلکه محتوای این کتابها الگوسازی است.
** خانم نظربلند؛ شما با این مباحث موافقید و به نظر شما باید در طرحهای فصلی، بازنگری انجام شود؟
نظربلند: یادآوری میکنم، علم اقتصاد و همچنین فرهنگ، قوانین سختگیرانهای دارند. نمیتوانیم بخشی از قوانین علم اقتصاد و فرهنگ را نادیده بگیریم و به بخشهای دیگر بهاء بدهیم و در نهایت انتظار داشته باشیم که به توسعه فرهنگی و یا اقتصادی همه جانبه دست پیدا کنیم. شاید وزارت فرهنگ ارشاد اسلامی متولی بخش اقتصاد نشر نیست، اما حمایتهای این وزارتخانه مستقیم و غیرمستقیم در این صنعت اثرگذار است. مقایسه 17 هزار پروانه نشر یا حتی ناشران فعال با تعداد کتابفروشان فعال، براین مساله تاکید میکند که باید بین تولید و عرضه تعادل برقرار باشد، اما حمایتهای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی موجب شده تا تعداد قابلتوجهی ناشر فعال و غیرفعال داشته باشیم، اما در مقابل؛ عرضهکنندگان بسیار اندک باشند.
اگر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی متولی توسعه فرهنگی است، باید توجه داشته باشیم که یکتنه توانایی اداره همه امور را ندارد. وقتی فرهنگ کتابخوانی و یا مهارتهای زیستی در آموزش و پروش آموزش آموزش داده نمیشود، نمیتوان انتظار داشت دانشآموز بعد از پایان تحصیل، کتابخوان شود. وزارت فرهنگ و ارشاد نیز در بخش توسعه فرهنگی و اقتصادی نمیتواند با قطع یک حمایت و یا هدایت آن به سمت دیگر همه امور را اصلاح کند.
اشعری: در دوره هایی که در دولت مسئولتهایی داشتم، به مدیران مختلف تاکید میکردم یک مشاور فرهنگی داشته باشند. بعدها این موضوع از سوی مقام معظم رهبری بهعنوان پیوست فرهنگی طرح شد. پیش از آغاز هر فعالیتی باید علاوه بر توجه به ایجاد بستر فرهنگی، فواید آنرا نیز در نظر داشته باشیم. بهعنوان مثال، مشاور فرهنگی در آموزش و پروش باید ایده ترویج فرهنگ کتابخوانی را به بدنه آموزش و پرورش منتقل کند. در سایر حوزهها نیز باید ستاد فرهنگی تشکیل شود بهعبارت دیگر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ستاد فرهنگی نظام شود و ایدههای فرهنگی را در همه بخشهای نظام جاری کند. اگر از سه اصل عزت، حکمت و مصلحت در ارتباط با سایر کشورها صحبت میکنیم همه در سازوکار فرهنگی ریشه دارد، اما به نظر میرسد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در مجموع این زمینهها نقش حداقلی دارد.
** چندین بار در طول این نشست از مضرات پرداخت یارانه بحث شد اما همچنان به طرحهای فصلی اعتقاد دارید و ادامه آنرا ضروری میدانید؟
نظربلند: با توجه به همه این مباحث، هرچند که معتقدم پرداخت این یارانهها در جریان برگزاری طرحهای حمایتی ممکن است، به مرور زمان آسیبزا باشد اما شکل بهتری از اعطا یارانه است. شاید به این دلیل که یارانه طرحهای حمایتی مستقیم به دست مصرفکننده میرسد و سازو کار نسبتا منطقیتری در مقایسه با سایر حمایتها یارانهای دارد. بهعبارت دیگر، حمایتها اغلب پیش از به اصطلاح شکوفا شدن ناشر اعطا میشود. بنابراین با توجه به اینکه این یارانه معطوف به اطلاعات و آمار نسبتا دقیقتری است نسبت به سایر حمایتهای یارانهای بهتر و قابل دفاعتر است.
طرحهای فصلی را نفی نمیکنم
اشعری: من هم منظورم نفی طرحهای فصلی نیست. تاکید دارم اصل را بر این بگذاریم که از هر سازمان و و فردی که حتی یک قدم حرکت روبه جلو داشت، حمایت کنیم. درباره طرحهای فصلی نیز باید توجه داشته باشیم که همه کتابها شایسته حمایت نیستند بهعبارت دیگر برخی کتابها هتند که حتی بدون حمایت مشتری برای آنها وجود دارد از سوی دیگر در جریان این طرح از کتابهایی که کاملا با اهداف نظام مغایر هستند نیز حمایت میکنیم.
** راهکار شما چیست؟ این کتابها در نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران نیز عرضه میشوند.
اشعری: من معتقدم جریان پرداخت یارانه به ناشر و یا برای خرید کتاب باید متوقف شود. دولت میتواند به تقویت بنیه کتابخانههای عمومی و تخصصی با خرید کتاب کمک کند و حمایت از مخاطب را بر عهده خود ناشران بگذارند؛ چراکه بهطور طبیعی ناشران به حمایت از مخاطب توجه دارند. اساسا با پرداخت یارانه حتی در نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران که با ایجاد فضای نامتوازن و خستهکننده برای مخاطب، شباهتی با نمایشگاههای بینالمللی دنیا ندارد نیز مخالفم.
با حذف یارانه، کمک میکنیم تا ناشران روی پای خود بایستند. پرداخت هرگونه یارانه باید در مسیر خودکفایی باشد نه اینکه ناشران را دائم محتاج کنیم. علاوه براین هر زمان بحث پرداخت یارانه طرح میشود، بلافاصله به یاد فساد میافتم؛ بنابراین باید به سمتی حرکت کنیم که فعالیت فرهنگی آسیبزا نباشد. اگر بتوانیم یارانه را حذف کنیم تا ناشران روی پای خود بایستند و افراد توانمند کتاب بخرند و دیگران از ظرفیتهای کتابخانههای عمومی استفاده کنند به سبک شدن وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی کمک کردهایم. بهعنوان مثال نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران یک چهارم از 44 میلیارد تومان یارانه هزینه برپایی نمایشگاه است. چرا اینقدر هزینه برای این رویداد باید هزینه شود؟ البته از توقف برگزاری این رویداد صحبت نمیکنم، بلکه تاکید دارم که سازوکار اداره آن براساس یارانه باید تغییر کند.
برای نجات کشور و انقلاب از فساد، باید ساختارها را جراحی و بازنگری کنیم. به هرحال 40 سال از خوبیها، بدیها و درستی و نادرستیها تجربه داریم.
** در چهارمین پاییزه کتاب چه آمارهایی به ثبت رسیده است؟
نظربند: در پاییزه سال جاری، 574 کتابفروشی در استانها و 101 کتابفروشی در تهران مشارکت داشتند. تابستان در مقایسه با عیدانه نزدیک به 100 عضو جدید و در پاییزه در مقایسه با عیدانه 40 تا 50 عضو جدید داشتیم. برخی از کتابفروشیها مشارکت نکردند. اصلیترین دلیل این کتابفروشان نیز تاخیر در بازپرداخت بدهی است.
یارانه در هر طرح متفاوت بوده، بهعنوان مثال اعتبار یارانه عیدانه 29 میلیارد ریال، تابستانه 14 میلیارد ریال و پاییزه 16 و نیم میلیارد ریال بوده است. اعتبار طرحهای حمایتی به بودجه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بستگی دارد. بهعنوان مثال پاییزه سال گذشته را همزمان با برگزاری عیدانه تسویه حساب کردیم. تا به این مرحله به کتابفروشیهای عضو طرح عیدانه و تابستانه بدهکارهستیم. مجموعه بدهی 14 میلیارد ریال تابستانه 97 و 16 و نیم میلیارد ریال پاییزه 97 است. به نظر میرسد اگر معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مسرانه پیش از آغاز طرح به تامین بودجه توجه داشته باشد و پیش از برگزاری طرحها بودجه را تخصیص دهد. موسسه خانه کتاب، آمادگی دارد تا با تاخیر یک روزه و به اصطلاح روزانه با کتابفروشیها تسویه حساب کند. ایجاد شبکه بین همه کتابفروشیهای عضو، مستلزم این است که با نرمافزار کتابفروشیها پیوند بخوریم.
البته در آمارها باید توجه داشته باشیم که اگر مخاطب بیش از 100 هزار تومان کتاب بخرد در سامانه ثبت نمیشود و نمیتوانیم بیش از این به اطلاعات خرید دسترسی داشته باشیم. علاوه براین الزام ثبت آمار فروش در دو سامانه فروش کتابفروشیها و سامانه خانه کتاب برای کتابفروشیها دشوار است. اگر سامانه جامع کتابفروشیها طراحی شود همه این مشکلات مرتفع خواهد شد.
بخشی از حمایتهای دولتی را میتوان به این سمت هدایت کرد که کتابفروشان مجبور به پرداخت هزینه پشتیبانی نرمافزار نباشند و دولت آنرا پرداخت کنند و به شکل یارانه حمایتی از کتابفروشها اجرا شود. عملی شدن این طرح بسیار ماندگار و اطلاعات ارزشمندی از شبکه فروش به دست میدهد. به جرات نیز بر امکان فنی طراحی سامانه شبکه فروش در موسسه خانه کتاب تاکید میکنم. کتابفروشیهای بزرگ و حرفهای طرحهای فصلی را رویداد میبینند و برای افزایش گردش مالی بیشتر این رویداد را فرصت میدانند.
اشعری: به نظر میرسد میتوان با هدایت این رویداد و حتی با حذف یارانه و توجه به حمایتهای غیرمالی، مشارکت افزایش پیدا کند. تقویت این راهکار نگرانیها بابت عادت مخاطب به طرحهای فصلی از هم بین خواهد رفت .
** رویکرد کتابفروشان در جریان برگزاری طرحهای حمایتی تا چه میزان متحول شده است. بهعبارت دیگر طرحهای حمایتی چه تاثیری بر عملکرد آنها داشته است؟
نظربلند: در برخی از کتابفروشیها، مبلغ سقف یارانه به مطالبه تبدیل شده است، بهعنوان مثال در جریان تابستانه که بودجه کمتری در اختیار داشتیم، با اعتراض برخی از کتابفروشِیها مواجه شدیم. بهعبارت دیگر این پرداخت به وظیفه موسسه خانه کتاب، تبدیل شده است؛ درحالیکه یک رویداد و فرهنگی شکل گرفته بود که کتابفروشان میتوانستند از آن بهعنوان یک فرصت برای افزایش مشتری وگردش مالی استفاده کنند. علاوهبراین برخی از کتابفروشان طی طرح با حضور در مدارس و معرفی آثار خود دانشآموزان را به کتابفروشی دعوت میکنند. پاتوق کتابها نیز برنامههای منظمی را پیشبینی میکنند.
جبهه انقلاب فرهنگی نیز برنامه قابلتوجهی را تنظیم کرده و همزمان با طرحهای فصلی، طرحهای فرهنگی را در واحدهای صنفی برگزار میکند. برگزاری این طرحهای فرهنگی موجب شده تا چند عنوان کتاب مانند «سلام بر ابراهیم» و یا «یادت باشد» طی دو سه طرح اخیرهمه این کتابها پرفروش بودهاند. علاوه براین از نظر شهید کاظمی دو عنوان کتاب در کتابهای اول وجود دارد. سقف یارانه، بسیاری از اعداد و رقمها را مشخص میکند، بهعنوان مثال تعداد خریدار عیدانه نزدیک به 198 هزار نفر و در تابستانه که محدودیت بودجه داشتیم 76 هزار و 300 نفر به و در پاییزه 117هزار و 316 نفر بوده است.
نظر شما