در همایش بینالمللی «جان رالز؛ با نگاهی به توسعه، صلح و دموکراسی» مطرح شد
تسلط جامعهشناسی مارکسی در ایران فلسفه سیاسی را تحتالشعاع قرار داده است
اسکنن مفهوم عدالت به مثابه انصاف نزد رالز را اینگونه تبیین کرد: «رالز مینویسد همکاری اجتماعی مستلزم اتحاد منافع در خدمت خیر عمومی است. رالز تعارض ارزشها را حذف ناشدنی میداند. بنابر این نهادهای اجتماعی باید به نحوی تعارضات را پیش برند که در نزد عموم منصفانه باشد. بر این مبناست که رالز عدالت به مثابه انصاف را طرح میکند.»
عدالت یک تکلیف اجتماعی است
پیش از قرائت مقاله اسکنن، حسین هوشمند استاد فلسفه سیاسی و یکی از اعضای کمیته علمی همایش سخنرانیای را با نام «فلسفه سیاسی جان رالز و روشنفکری عمومی» ارائه کرد. هوشمند در ابتدای سخنان خود گفت در این سخنرانی قصد دارم که پارهای از مسائل مبتلابه ایران را از منظر رالز بررسی کنم تا شاید بتوانیم این مسائل را بهتر بفهمیم. او سپس گفت: «نمیتوان رالز خواند و درباره او چیزی آموخت بدون آنکه تحولی اساسی در فهم ما از اخلاق و مسائل اساسی اجتماعی به وجود بیاید. مهمترین منتقد رالز یعنی روبرت نوزیک درباره اهمیت نظریه عدالت رالز میگوید فیلسوفان اخلاق در شرایط فعلی یا باید در چارچوبی که رالز تبیین کرده بیندیشند یا توضیح دهند که چرا اینگونه نمیاندیشند.»
هوشمند درباره اهمیت پرداختن به مقوله فلسفه سیاسی گفت: «فلسفه سیاسی از طریق ارائه درک و دریافتی ویژه از مباحث اساسی گریبانگیر جامعه در قلمرو جامعه مدنی ایفای نقش میکند. فلسفه سیاسی به ما کمک میکند تا درک و داوریمان را درباره نهادها و سیاستگذاریهای عمومی روشنتر بیان کنیم. متون فلسفه سیاسی به مباحثی چون یکپارچگی ملی، عدالت، آرامش ملی، رفاه عمومی و... میپردازند و نظام دموکراسی نمیتواند پایدار بماند مگر آنکه شهروندانش با مبانی فلسفه سیاسی که پایه و اساس دموکراسی است آشنایی پیدا کند. رالز معتقد بود برای رسیدن به دموکراسی ما به فلسفه سیاسی دموکراتیک نیازمندیم.»
حسین هوشمند
او در بخش دیگری از سخنانش به نسبت فرد و جامعه پرداخت و گفت: «رالز میگوید جامعه و ارزشهای آن نمیتواند هیچ تکلیف مطلقی برای فرد تعیین کنند. هیچ باور یا الگوی خاصی مرجعیتی فرای فرد ندارد. ما میتوانیم داوریهامان درباره ساختار فرهنگی موجود را همچون شهروندانی برابر ارائه کنیم که این داوری به منزله رد یا قبول میراث گذشتگان است. در نظریه لیبرالیسم رالز آدمیان موجوداتی اساسا خودمختار هستند که قابلیت نقد آداب و سنن و کارکردهای نهادهای فرهنگی موجود را دارند.»
بخش دیگری از سخنان هوشمند به نسبت میان برداشت سیاسی عدالت نزد رالز و نظریههای متافیزیکی مربوط به عدالت اختصاص داشت. او گفت: «برخلاف نظریههای متافیزیکی مربوط به عدالت که آن را به مقوله قضا و قدر الهی یا رفتارهای فردی تعمیم میدهند، دامنه برداشت سیاسی عدالت در نگاه رالز به نهادهای اساسی یعنی نهادهای قضایی و اقتصادی محدود است و از این نقطهنظر عدالت یک تکلیف عملی اجتماعی است تا مقولهای متافیزیکال و معرفتشناختی. چنین برداشتی از عدالت برگرفته از باورهای همگانی شهروندان یک جامعه دموکراتیک است. این برداشت از عدالت، برداشتی خودبنیاد است و مستقل از هرگونه نظام اخلاقی چه سکولار و چه دینی. برداشت سیاسی عدالت چه از لحاظ مضمون و چه از لحاظ توجیه مستقل از نظامهای اخلاقی است. تثبیت نظام عادلانه منحصر به آن است که تصدیق کنیم دفاع از عدالت منحصر به دستگاه معرفتی خاصی نیست.»
هوشمند در بخش پایانی سخنانش نسبت نظرات رالز با الگوسازی مناسب برای جامعه امروز و فردای ایران را اینگونه تبیین کرد: «شهروندان ما پیش از آنکه درگیر سیاست در جامعه بشوند باید مفاهیمی مانند عدالت، انصاف و... را در جامعه بیاموزند. در غیر این صورت دموکراسی برقرار نخواهد ماند. رالز میگوید یکی از دلایل شکست جمهوری وایمار این بود که روشنفکران آمادگی اخلاقی دفاع از اصول دموکراتیک را نداشتند. در جامعه ما روشنفکران بدون نقادی مورد پرستش قرار میگیرند و مرشد و مراد قوم میشوند. اما فیلسوف سیاسی رالزی صرفا به عنوان شهروندی اندیشمند وارد صحنه شده و این وضع را خاتمه میبخشد.»
او همچنین به دلایل عدم توجه به رالز در ایران هم پرداخت و بیان کرد: «شاید یکی از دلایل عدم توجه به فلسفه سیاسی به ویژه رالز در ایران تسلط جامعهشناسی به تعبیر مارکسی آن است که به تغییر جهان میاندیشد و نه تحلیل آن اما مسئله این است که بدون داشتن یک نظریه ایدهآل درباره عدالت ما نمیتوانیم از وضع کنونی به خوبی گذار کنیم چرا که به ابزار مناسب برای ارزیابی راههای برونرفت مسلح نیستیم. احیای اندیشه سیاسی هنجاری در دانشگاه و فائق آمدن به بنبست کنونی نوعی از فلسفه سیاسی رالزی را انتظار میکشد.»
نظریه رالز فردگرایانه نیست
پس از سخنرانی هوشمند، نوبت به ارائه مقاله اختصاصی تی. ام. اسکنن یکی از مفسران رالز و استاد دانشگاه هاروارد رسید. اسکنن یکی از مهمترین شاگردان رالز محسوب میشود و همکار رالز در دانشگاه هاروارد بوده است. او که به گفته نرگس سلحشور مترجم مقاله یکی از مهمترین فیلسوفان زنده دنیاست در ایران به هیچ وجه شناخته شده نیست و تاکنون کتابی از او به فارسی ترجمه نشده است. اسکنن در مقاله خود که «پارهای از نکات نظریه عدالت رالز» نام داشت تفسیری از ویژگیهای نظریه عدالت رالز ارائه داد.
به گفته او: «ویژگی اول نظریه عدالت رالز آن است که جامعه را نوعی همکاری اولیه برای دستیابی به سود متقابل است. این سخن ادعایی هنجاری است که باید بر این مبنا توجیه شود که نهادهای اجتماعی شاکلهای منصفانه برای رسیدن به خیر عمومی هستند. بر مبنای این ادعا به نظر میرسد که نظریه رالز فردگرایانه است اما این درست نیست. در این ایده منظور از خیر فرد معنایی گسترده دارد. مثلاً هدف فرد میتواند تبلیغ دین خود باشد و این عمل اجتماعی منافاتی با خیر فردی آنگونه که مدنظر رالز بوده است ندارد. مسئله این است که افراد تصوری از خیر ایجاد کنند و آن را دنبال کنند.»
اسکنن مفهوم عدالت به مثابه انصاف نزد رالز را اینگونه تبیین کرد: «رالز مینویسد همکاری اجتماعی مستلزم اتحاد منافع در خدمت خیر عمومی است. رالز تعارض ارزشها را حذف ناشدنی میداند. بنابر این نهادهای اجتماعی باید به نحوی تعارضات را پیش برند که در نزد عموم منصفانه باشد. بر این مبناست که رالز عدالت به مثابه انصاف را طرح میکند.»
نرگس سلحشور در حال قرائت مقاله اسکنن
او همچنین گفت اندیشه عدالت در نزد رالز به دو معنا سیاسی است: «اولا نظریه رالز تنها مبانی اساسی جامعه را در برمیگیرد و دوما اصول عدالت صرفا به پرسشهای انتزاعی پاسخ نمیدهد، بلکه فرض آن است که این اندیشه نقش خاصی در جامعه ایفا کند و برای ایفای چنین نقشی اعضای جامعه باید اشتراکاتی را برای الزام به این اصول داشته باشند.»
اسکنن همچنین گفت: «در جامعه مدرن که شهروندان به ادیان مختلفی معتقدند دورکیم اعتقاد داشت تنها مبنای وحدت ما انسانیت است و رالز هم با این این موافق است. به گفته رالز شهروندان وظیفه دارند به صورت متمدنانه در مباحث مربوط به خیر عمومی و قانون اساسی شرکت کنند و در این مباحث از دلایل مبتنی بر خیر عمومی بهره ببرند نه دلایل ایدئولوژیک. مبنا تصمیم عقلانی و منصفانه برای عموم است.»
اسکنن همچنین به پاسخ رالز به این پرسش که روندهای منصفانه چگونه میتوانند شکل بگیرند نیز پرداخت و گفت: «بر مبنای نظر رالز این روندها را نمیتوان از مسیر رایگیری و انتخابات شکل داد. مسیر مناسب برای شکل دادن به روندهای منصفانه توجیه این روندها با کمک دلیلهای عمومی است و باید از راه اقناع عمل کرد.»
آخرین نکتهای که اسکنن به آن اشاره کرد این بود: «بنا به عقیده رالز چشمانداز لیبرالیسم پاسخ مثبتی برای خیربودگی در امر عمومی ارائه میدهد.»
نظر شما