رضا بابایی در سالروز درگذشت آخوند خراسانی مطرح کرد:
اگر آخوند خراسانی از مشروطه حمایت نمیکرد جایگاهش مهمتر میشد/ پدر معنوی مشروطه
رضا بابایی در گفتوگو با ایبنا درباره نقش و جایگاه آخوند خراسانی در نهضت مشروطه گفت: ایشان پدر معنوی مشروطه بود. اگر حمایتهای ایشان نبود، مشروطه به ثمر نمینشست و روشنفکران آنقدر قدرت نداشتند که از عهده مبارزه با مشروعهخواهان برآیند
اینها جملات ملا هادی سبزواری است درباره جوانی که در کلاس درس او حاضر شد و دیگران به چشم حقارت به او نگریستند. محمد كاظم تحصیلات حوزوی خود را در مدرسه سلیمانیه مشهد شروع كرد. مقدمات و سطح را در آنجا گذراند. آخوند خراسانی به شوق حضور در درس شیخ انصاری در 1277(ق) عازم عتبات عالیات در عراق شد. درگذر از سبزوار دیداری با ملا هادی سبزواری داشت، و ملاهادی این جملات را درباره او گفت.
او پس از تحصیلات معلمی بزرگ شد به گونهای که بیان عالی، صوت رسا، قدرت علمی و حسن سلوك با شاگردان از دلایلی است كه حوزه درسی آخوند را مملو از فضلا و علما میكرد؛ گرداگرد شمع وجود خراسانی پروانهوار جمع شده و بهره میبردند. تعداد شاگردانی را كه در جلسه درس آخوند خراسانی شركت میجستهاند از هشتصد تا سه هزار نفر گفتهاند ولی این امر متقن است كه چند صد تن مجتهد در پای منبر ایشان از مطالب استاد استفاده میكردهاند. البته به واسطه تدریس 40 ساله آخوند در حوزه نجف میتوان گفت كه چند نسل از علمای شیعه از حوزه درس اصول آخوند برخاستهاند.
آیتالله خراسانی علاوه بر فعالیتهای علمی، از عالم سیاست هم بیگانه نبود و نسبت به تحولات اقتصادی ـ سیاسی و فرهنگی داخل ایران عكسالعمل نشان میداد. با تاسیس شركت اسلامیه در ایران به سال 1316 شمسی، آخوند خراسانی به همراه تعدادی دیگر از علما حمایت همهجانبه خود از منسوجات این شركت را اعلام كرده و بر استقلال اقتصادی ایران و نفی وابستگی آن تاكید وافر داشتند. در سالهای منتهی به 1321 قمری كه فساد در ایران غوغا میكرد به همراه سه تن از دوستانش (حضرات آیات خلیلی، مامقانی و شربیانی) اقدام به تكفیر و خلع علیاصغرخان اتابك اعظم از صدارت كبرایی کرده و صدر اعظم عاقبت از ایران اخراج شد. ایشان در حوادث منتهی به سال 1324 قمری در سبزوار، كرمان و تهران از جنبش ضداستبدادی علما و مردم دفاع كردند تا اینكه ایران مشروطه شد.
بر جستهترین رهبران مشروطهخواه عتبات عالیات آخوند خراسانی، شیخ عبدالله مازندرانی و میرزاحسین خلیلی تهرانی بودند. سه عالم و مرجع تقلیدی كه به «آیات ثلاث نجف» مشهور شدند و محكمترین ركن دینی مشروطه محسوب میشدند. در دو سال و نیم مشروطه دوم باز هم آخوند خراسانی به تمام قامت از مشروطه دفاع میكند و سعی در رفع مفاسد مشروطه اول دارد. در زمینه عملی كردن اصل دوم متمم قانون اساسی ـ كه ناظر به حضور چند فقیه جامع الشرایط مطلع از اوضاع زمانه برای نظارت بر مصوبات مجلس در عدم مخالفت با شرع مقدس شیعه است ـ بالاخره تلاش خراسانی و مازندرانی به ثمر نشست و این اصل از اقلیم نظر به وادی عمل رسید.
عدهای از مورخین و برخی اسناد قایل به مسومیت و شهادت آخوند در تاریخ 21 آذرماه هستند. مزار آخوند خراسانی در حرم مطهر حضرت علی(ع) و در كنار دوست دیرینش میرزا حبیبالله رشتی است. زهرا خانم تنها دختر آخوند؛ عروس میرزا حبیبالله و همسر آیتالله میرزا اسماعیل رشتی است. این بانوی جلیله در سال 1335 (ش) پنجاه وششمین سال رحلت آخوند، در تهران فوت میكند. جنازه او را برای دفن در كنار پدر به نجف میبرند؛ هنگام دفن دیواره قبر آخوند فرو ریخته و جسد ایشان صحیح و سالم مشاهده و لمس میشود.
با رضا بابایی پژوهشگر حوزه تاریخ و دین که مطالعات مفصلی درباره آخوند خراسانی داشته گفتوگویی داشتهایم که مشروح آن را میخوانید:
آخوند خراسانی در نجف مدرسی مشهور بود. با درگذشت محمدحسن شیرازی در ۱۳۱۲ قمری و بازگشت بسیاری از حوزه سامرا به نجف و نیز با رحلت عالمان معاصر وی در عتبات، به تدریج جایگاه خراسانی در مقام استاد برجسته حوزه نجف، تثبیت و درس او بزرگترین حوزه درسی نجف شناخته شد. اما در این میان تاثیر حوزه نجف را بر رویکرد فقهی آخوند خراسانی چگونه ارزیابی میکنید؟
حوزه نجف همیشه علمیتر از حوزههای دیگر بوده و کمتر به سمت سیاست رفته است. دلیل آن هم بافت جمعیتی کشور عراق است. شیعه در عراق از چنان اکثریتی برخوردار نیست که بتواند در سیاست نقش محوری داشته باشد. کسانی هم که معمولاً برای درس به نجف یا سامرا میرفتند و هنوز میروند، بیشتر انگیزههای علمی و سنتی دارند. البته حوزه نجف و سامرا و حتی کربلا، گاهی در سیاست دخالتهایی میکردند، ولی آدأب و رویکردی کلی حوزه عراق، تمحض در علوم دینی بود. آخوند خراسانی هم همین گونه بود؛ ولی نسبت به سرنوشت ایران بهشدت احساس مسئولیت میکرد. ایشان شاگرد میرزای شیرازی هم بود و تجربههایی از دوران مرجعیت ایشان داشت. تحریم منسوجات خارجی و حمایت از «شرکت اسلامیه» که یک جریان اقتصادی داخلی بود، به شباهت به تحریم تنباکو نیست.
مرحوم آخوند در فقه، کاملا اصولی بود. یک مجتهد اصولی بود که شدیداً از اخباریگری پرهیز داشت. همین روحیه اجتهادی ایشان، موجب حمایتشان از مشروطه شد. به نظر من جنگ مشروعهخواهان یا مشروطهطلبان، آن روی سکه جنگ اخباریها با اصولیهاست.
به اعتقاد شما آخوندخراسانی چه اهمیت و جایگاهی در روحانیت متاخر شیعی دارد؟
جایگاه ایشان بسیار بلند است. به نظر من اگر ایشان از مشروطه حمایت نمیکرد، حتی جایگاه مهمتری مییافتند. مخالفان مشروطه کوشیدند که به جایگاه علمی و حوزوی ایشان ضربه بزنند و تا حدی هم موفق شدند. اگر کتاب «کفایة الاصول» آخوند کتاب درسی حوزه نمیشد، شهرتشان به این حد نمیرسید. میخواهم بگویم جریان کلی حوزه با اندیشههای سیاسی آخوند همسو نبوده است و شهرت ایشان بیشتر بخاطر کفایه است، نه حمایتش از مشروطه.
از مشروطه گفتید. ایشان به عنوان مدافع مشروطه چه اقداماتی کرد و تاثیر او بر شاگردش علامه نائینی چه بود؟
ایشان پدر معنوی مشروطه بود. اگر حمایتهای ایشان نبود، مشروطه به ثمر نمینشست. روشنفکران آنقدر قدرت نداشتند که از عهده مبارزه با مشروعهخواهان برآیند. اگر علت حدوثی مشروطه، طباطباییها و بهبهانیها و گروه روشنفکران بودند، بقای آن در سایه حمایتهای آیات ثلاث بود.
یکی از دیدگاههایی که درباره حکومت اسلامی مطرح شده و تاکنون هم در جریان اندیشه پیرامون آن مباحثات زیادی صورت گرفته دیدگاه آخوند درباره حکومت اسلامی است. درباره دیدگاه ایشان در این حوزه و اهمیتش توضیح دهید؟
ایشان به حکومت اسلامی نمیاندیشید مگر در همین حدی که از رهگذر مشروطه ممکن بود. آخوند و همراهانشان در نجف به این نتیجه رسیده بودند که استبداد، ایران و مذهب و فرهنگ را نابود کرده است. در پی علاج این درد بودند. نظریه حکومت اسلامی از زمان فدائیان اسلام شروع شد. پیشتر در همین حد میخواستند که احکام مهمه اسلام زمین نماند و مردم برای دینداری با مشکلی روبهرو نباشند. ولی کم کم سخن از این به میان آمد که حکومت حق فقهاست.
از آثار آخوند هم چنین برنمیآید که حکومت به معنای سازمان سیاسی ـ اقتصادی کشور باید در دست فقها باشد. حتی همان فقهایی هم که میگفتند حکومت باید اسلامی باشد، منظورشان این نبود که سمتها و مناصب در دست فقیهان باشد. بیشتر منظورشان این بود که حکومت باید جانب اسلام را مراعات کند. مثلا جلو شرابخواری را بگیرد و احکام جزایی و حقوقی اسلامی باشد. شیوه حمایت آخوند از مشروطه هم نشان میدهد که به چه نوع حکومتی میاندیشید. ایشان تقریبا با مشروطهخواهان داخلی اختلاف اساسی نداشتند مگر در مقدار آزادی رسانهها؛ یعنی تئوری حکومت سلطنت مشروطه و حکومت پارلمانی را پذیرفته بودند.
ایشان حتی در آخرین نظریاتشان متولی امور حسبیه را هم «عقلای مسلمین و ثقات مؤمنین» میدانست و بعد هم میفرمودند مجلس شورای ملی، مصداق «عقلای امت» است. اکثر یا همه فقها، امور حسبیه را به فقیه میسپارند؛ اما ایشان متولی امور حسبیه را هم عقلای قوم میداند.
نظر شما