گفتوگو با مرتضی رسولیپور به مناسبت سالروز درگذشت حسین مکی
بسیاری از علاقهمندان تاریخ معاصر وامدار مکی و کتابهایش هستند
رسولیپور گفت: در سالهای پیش از انقلاب، کتاب تاریخ بیست ساله جامعترین اثر برای شناخت دوره پهلوی بود و از این نظر مکی بر سایرین فضل تقدم دارد؛ بهخصوص که آثار مشابه هنوز از تنوع کافی برخوردار نبود. از این نظر میتوان گفت بسیاری از علاقهمندان تاریخ معاصر، وامدار او و کتابهایش هستند.
وی پس از تشکیل نیروی هوایی به ارتش پیوست، و تا درجه استواری ارتقاء یافت.
او پس از مدتی در اداره راه آهن اشتغال یافت و به سمت مدیرکل این اداره رسید. همراهی او با دکتر مصدق در نهضت ملی شدن صنعت نفت او را به شهرت رساند. بعد از سی تیر به مخالفت با دکتر مصدق پرداخت. از جمله کتابهای وی میتوان به تاریخ بیست ساله، کتاب سیاه، مدرس قهرمان آزادی، مقدمه دیوان فرخی یزدی و مجموعه نطقهای دکتر مصدق اشاره کرد. با مرتضی رسولیپور به مناسب سالروز درگذشت حسین مکی گفتوگویی انجام دادهایم که در پی میآید:
به طور کلی بفرمایید آقای مکی در تاریخنویسی چه جایگاهی دارد؟
البته او تحصیلات دانشگاهی نداشت و با تحولات علم تاریخ هم آشنا نبود. دوره نوجوانی و قسمتی از دوره جوانی او در زمان رضاشاه سپری شده بود. حافظه خوبی داشت. در این دوره تحت تأثیر اشخاصی مانند سید حسن مدرس، دکتر محمد مصدق، ملکالشعراء بهار و فرخی یزدی، شخصیت و فکر او شکل گرفت. ابتدا به تصحیح چند دیوان شعر از شاعران معاصر مانند دیوان فرخی یزدی پرداخت. با سقوط رضاشاه فرصت مناسبی بدست آورد و به فعالیت در مطبوعات پرداخت. مدتی در مجله مهر با مجید موقر همکاری کرد. در این مجله درمورد شخصیت و عملکرد مرحوم مدرس و رخدادهای دوره سلطنت رضاشاه به طور مرتب مطالبی نوشت که سالها بعد با تکمیل آنها، کتاب ده جلدی تاریخ بیست ساله و کتاب مدرس قهرمان آزادی شهرت یافتند. در سالهای پیش از انقلاب، کتاب تاریخ بیست ساله جامعترین اثر برای شناخت دوره رضاشاه بود و از این نظر مکی بر سایرین فضل تقدم دارد؛ بهخصوص که آثار مشابه هنوز از تنوع کافی برخوردار نبود. از این نظر میتوان گفت بسیاری از علاقهمندان تاریخ معاصر، وامدار او و کتابهایش هستند. همچنین بیشتر کسانی که در مورد شهید مدرس کتاب نوشتهاند، باز وامدار نوشتههای مکی هستند.
در سال 1374 در همایشی که به مناسبت بزرگداشت مرحوم مدرس در سالروز شهادت او از سوی موسسه مطالعات تاریخ معاصر و مجلس شورای اسلامی برگزار شد، از حسین مکی هم برای ایراد سخنرانی دعوت شد. او هم پذیرفت و سخنرانی کوتاهی ایراد کرد و مطالب خوبی هم درباره اقداماتی که برای ترور مدرس انجام گرفت، گفت. به نظرم نمیتوان نقش مرحوم مکی را در بازشناسی شخصیت مدرس از یاد برد. او در دوران جوانی، جذب چنین شخصیتی شد. همانطور که میدانید ابراهیم خواجه نوری در کتاب «بازیگران عصر طلایی» تصویری مخدوش از مدرس را نمایش داده و او را فردی یکدنده و لجباز معرفی کرده؛ بهنحوی که براساس آن نوشتهها، خواننده ممکن است شهید مدرس را بیمنطق تصور میکند. از این نظر کتابی که مکی در معرفی شخصیت آیتالله شهید حسن مدرس نوشت، ضمن مستند بودن، اقدام شجاعانهای بود.
روش کار آقای مکی در تاریخنویسی چگونه بود؟
او زحمت زیادی برای جمعآوری مطالب کشیده بود و در این کار خیلی موفق عمل کرد؛ بهخصوص در زمانی که هنوز صورت مذاکرات مجلس چاپ و منتشر نشده بود، تهیه مکاتبات ادوار مختلف مجلس کار دشواری بود. خودش افراد زیادی را میشناخت و از اطلاعات هرکدام به مناسبت در نوشتههایش استفاده میکرد. در نوشتههای خود تا حد امکان میکوشید جزییات را از قلم نیندازد. به همین جهت در مواردی مطالب و نوشتههای او بیش از حد معمول طولانی است.
مرتضی رسولیپور
کتابی که مکی درباره امیرکبیر نوشت چه ویژگیهایی از نظر پژوهشهای تاریخی دارد؟
مکی در نوشتن این کتاب و به طور کلی در مورد رخدادهای عصر ناصری تا اندازه زیادی از نوشتهها و نوع نگاه مرحوم خان ملک ساسانی متاثر بود. این کتاب با همه مطالب ارزشمندش در توصیف و تبیین زمینههای محیطی ضعیف است لذا در مواردی نتوانسته تصویری مطابق واقع از اشخاص ارایه کند. همانطور که میدانید افراد زیادی در مورد شخصیت امیرکبیر کتاب یا مقاله نوشتهاند؛ عباس اقبال آشتیانی و فریدون آدمیت در این زمینه نقش ممتازی داشتهاند. در کتاب «امیرکبیر؛ قهرمان مبارزه با استعمار» تألیف آقای هاشمی رفسنجانی هم مطالب مفیدی آمده که نشان میدهد ایشان از سالها پیش به چه مسایلی توجه داشتهاند. بیشتر نویسندگان کوشیدهاند تا نشان دهند چه اندازه نسبت به عقبافتادگی ایران از پیشرفت، حساس هستند و به این نکته توجه دهند که وجود شخصیتهای مهمی چون امیرکبیر میتوانند این عقبافتادگی را جبران کنند.
به لحاظ فردی، آقای مکی چه خصوصیاتی داشت؟
خدایش بیامرزد. صرفنظر از هوش و حافظه خوب، لجباز بود و نسبت به برخی از رجال میهندوست کینهتوزیهایی هم داشت. با بعضی افراد اصلاً آبش در یک جوی نمیرفت. به عنوان مثال میدانستم از قدیم با دکتر شمسالدین امیرعلایی رابطه خوبی نداشت اما جای تعجب بود که تا ماههای پایانی عمرش انگار دشمن امیرعلایی بود و بدترین سخنان را نسبت به او ابراز میکرد. نسبت به دکتر مصدق و حتی مهندس بازرگان هم ابراز ناراحتی میکرد.
چه نگاهی به کتاب «تاریخ بیست ساله ایران» حسین مکی دارید؟
از نظر جمعآوری مدارک کتبی و شفاهی مربوط به تاریخ معاصر ایران، کتاب نسبتاً جامعی است و در مواردی از منابع درجه اول به شمار میرود؛ به خصوص در زمانی که منابع محدود بود و مثل امروز این اندازه مدارک و اسناد و خاطرات منتشر نشده نبود. از سویی بخشهای زیادی از کتاب که به سالهای دهه 1320 و به خصوص دوران ملی شدن صنعت نفت مربوط میشود (صرف نظر از داوریهای نویسنده) حاوی مدارک و مستندات فراوانی است که در منابع دیگر یافت نمیشود و همین نکته بر اعتبار آن میافزاید. او از نزدیک در حوادث مربوط به آذربایجان، شکلگیری حزب دموکرات قوام، امتیاز نفت و لایحه الحاقی، مذاکرات مجالس 15، 16، 17، موضوع خلع ید و حوادثی که به کودتا انجامید و همچنین حوادث سالهای بعد قرار داشت. همه این حوادث در کتاب به تفصیل آمده اما از جنبههای منفی هم بری نبود و پارهای از خودخواهیهای او در این اثر بازتاب یافته است.
مشکل دکتر مصدق با ایشان چه بود؟
از همان زمان که دکتر مصدق کابینه نخست خود را به مجلس معرفی کرد مشکلات ایحاد شد. بعد از واقعه 30 تیر و مخالفت شدید مکی و دکتر بقایی با قوام یکی از مشکلات دیگر بود. دکتر مصدق معتقد بود مکی و بقایی، نان قوام را خوردند و بعد هم نمکدان را شکستند. هر دوی آنها از برکشیدگان قوام، عضو حزب دموکرات ایران و در حلقه یاران او بودند و دکتر مصدق این موضوع را خوب میدانست. گفتنی است که فقط 4 روز از زندگی قوام باعث شده بود تا بسیاری نسبت به شخصیت و زندگی او نگاه و داوری دیگری داشته باشند. زمانی که میان دکتر مصدق و شاه بر سر تصدی وزارت دفاع یا جنگ اختلاف شد، شاه نمیخواست اختیار ارتش را در دست نخستوزیر قرار دهد. از نظر دکتر مصدق مطابق قانون، پادشاه مسئولیت اجرایی نداشت بنابراین نمیتوانست نیروهای اجرایی و ارتش را در اختیار داشته باشد. پادشاه پاسخگو نبود اما ارتش را در اختیار داشت. این ایراد اساسیای بود که مصدق به شاه گرفت و کنارهگیری کرد و منجر به نخستوزیری 4 روزه قوام شد.
از بحث اصلی دور نشویم و برگردیم به سالهای پایانی عمر آقای مکی.
مکی با سن و سال زیادی که داشت حافظهاش تکان نخورده بود و حواسش خیلی جمع بود. راجع به رخدادهای تاریخ ایران، حافظه خوبی داشت. در سالهای پایانی عمرش، چشمهایش نمیدید ولی از روی عادت در خانه، کارهایش را انجام میداد. شخصیت او جنبههای مثبت بسیاری داشت، اما جنبههای منفیاش را هم نمیشد نادیده گرفت.
سابقه آشنایی شما با حسین مکی به چه زمانی بر میگردد؟
من در دهه پایانی زندگی ایشان با وی آشنا شدم. البته با کارهای وی، کمابیش از سالهای قبل از انقلاب آشنا بودم. اما آشنایی و ارتباط نزدیکم مربوط به دهه پایانی عمر اوست. تقریبا هر هفته، یکی دو روز، بعد از ظهرها به منزل ایشان میرفتم و دیدار ما تا پاسی از شب طول میکشید. بعدازظهرهای دوشنبه هم مرحوم دکتر ایرج خلعتبری به دیدن او میآمد و مراقب سلامتی او بود. تا سال 1379 که به رحمت خدا رفت. آن موقع مشغول آمادهسازی کتابی درباره ملی شدن صنعت نفت با نام «ناگفتههایی در مورد دولت دکتر مصدق» و مدت 4، 5 سال مشغول استنساخ یادداشتهای یکی از وزرای کابینه مصدق به نام محمدابراهیم امیرتیمور (کلالی) و نوشتن مقدمه برای آن بودم. مکی از اینکه امیرتیمور در یادداشتهای خود از او به نیکی یاد کرده بود، خیلی خوشحال و شگفتزده بود و اصرار داشت این کتاب هرچه زودتر چاپ و منتشر شود. خوشبختانه مصاحبه مفصلی با او در موسسه مطالعات تاریخ معاصر انجام دادیم که در نخستین شماره مجله متعلق به موسسه به چاپ رسید و چندی بعد هم در قالب کتابی مستقل منتشر شد.
نظر شما