گفتوگو با مریم کامیاب، نویسنده کتاب «جریده نگاران»
روزنامهنگاران نامدار مشروطه، تلخی آن دوران را چشیدهاند!
مریم کامیاب گفت: مطبوعات دوره مشروطیت با انتشار اشعار ملی و حماسی روحیه ملیگرایی مردم را تهییج میکردند و با انتقاد از وضع موجود در قالب طنز، زمینه را برای ابراز نارضایتی مردم فراهم میآوردند. اغلب نویسندگان نامداری که در آن دوران دستی در روزنامهنگاری داشتند، کمابیش تلخی آن را چشیدهاند و متحمل هزینه شدهاند.
با مریم کامیاب درباره این کتاب گفتوگویی انجام دادهایم که در پی میآید:
اهمیت و نقش مطبوعات در وقایع دوره مشروطه چیست؟
مطبوعات دوره مشروطیت با انتشار اشعار ملی و حماسی روحیه ملیگرایی مردم را تهییج میکردند و با انتقاد از وضع موجود در قالب طنز، زمینه را برای ابراز نارضایتی مردم فراهم میآوردند. آنها با شیوههای گوناگون مشکلات را نمایش داده و نواقص را تذکر میدادند و آن بخش از پشت پرده سیاست و اقتصاد را که از چشم مردم عادی پوشیده بود و بر زندگی آنها تأثیر مستقیم داشت، برملا میکردند. از سوی دیگر، اعتماد مردم به روزنامهها و مردمی بودن نویسندگان و شعرای آنها بود که موجب میشد حرف این روزنامهها بر دل و ضمیر همگان بنشید. بخش ادبی مطبوعات این دوره با استفاده از قالب و اوزان گوناگون در نظم، انتشار تصانیف و ترانههای مردمی، استفاده از زبان طنز در نظم و نثر و بیان مطالب و انتقادات در این لفافه، سادهنویسی و نزدیک کردن زبان نظم و نثر به زبان توده مردم و با عرضه مفاهیم و محتواهای جدید در آثار ادبی که تا پیش از این در ادبیات ایران سابقه نداشت، سهمی بسزا در پیشبرد انقلاب مشروطه داشتند.
ارتباط ادبیات روزنامه با ادبیات مرسوم ایران در حوزه نثر و نظم در این دوره چیست؟
در گام نخست باید بر این نکته تاکید کنیم که ادبیات هر عصر متاثر از اوضاع و شرایط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی آن دوره است و زبان حال هر ملتی است. با وقوع انقلاب مشروطه، ادبیات جدیدی در ایران شکل گرفت که مستقیما با تحولات سیاسی و اجتماعی سر و کار داشت و مفاهیم جدیدی با خود به همراه آورد که تا قبل از آن سابقه نداشت یا بسیار کمرنگ بود. برخلاف آنچه که تا پیش از آن در عرصه ادبیات ایران معمول و مورد قبول بود، این ادبیات بیش از هر چیز رنگ و بوی سیاسی داشت.
به تبع آن و به مرور در آثار نویسندگان و شعرا، مفاهیم جدیدی چون آزادی، وطنپرستی، مبارزه با استبداد و نفی استعمار و نیز حکومت مبتنی بر قانون بر اساس اصل عدالت و برابری بیش از هر چیز وارد شد. زبان نیز تغییرات خود را داشت. وارد شدن کلمات مرتبط با دنیای جدید و اسامی و اصطلاحات فرنگی در زبان نوشتار که در نوشتههای سفرنامهنویسان یا خاطرهنویسان هم عصر مشروطه دیده میشد، گسترش پیدا کرد، سادهنویسی و عبارات عامیانه پررنگ شد و گونهای از ادبیات را در مطبوعات پایهگذاری کرد که تا پیش از این در چارچوب ادب نظم و نثر، جایگاه چندانی نداشت.
طنز در ادبیات روزنامههای آن دوره چه جایگاه اجتماعی دارد و این جایگاه به چه میزان دلایل اجتماعی دارد؟
در فرهنگ ایران طنز پیشینه داشته است. چنان که میدانید کتاب عبید زاکانی که در قرن هفتم تالیف شده یکی از نمونههای برجسته طنز در سدههای پیشین است. اما به طور خاص در دوره چیرگی استبداد، از آنجا که نمیشد مستقیماً از حکومت انتقاد کرد، طنز راه آسان و در عین حال مؤثری برای نشان دادن مخالفت مردم به شمار میرفت. عموما چنین است که وقتی قید و بندهای سیاسی و اجتماعی فضای اختناق و سرکوب به وجود میآورد، طنز زاده میشود و پیشرفت میکند. البته باید این نکته را فراموش نکنیم که بخشی از اشعار و مطالبی که در آن دوره تولید شده در قالب هجو طبقهبندی میشود. در شعر و نثر مطبوعاتی دوره مشروطه هم، میتوان نمونههای هجو و هم نمونههای طنز را مشاهده کرد. همان طور که گفتم به سبب شرایط خاص سیاسی و اجتماعی دوره مشروطه طنز اوج میگیرد و در شعر و متن نویسندگان این دوره رواج مییابد به طوری که جزء لاینفک ادبیات مشروطه میشود. در دوره مشروطه این روزنامههای فکاهی کاری را انجام میدادند که از برخورد و مبارزه رویارو نیز گاهی مؤثرتر بود. در واقع همین جنبه فکاهی و طنز این مطبوعات بود که موجب شد آنها مقبولیت عام پیدا کنند و مخاطبان زیادی را به خود جلب کنند.
در آن روزگاران مطالب ادبی روزنامهها چه ویژگیهای زبانی دارد و چرا؟
نثر فارسی تا پیش از قرن دوازدهم قمری پیچیده و دشوار و آمیخته به صنایع ادبی بود و اقلیت کوچکی از آن سر در میآوردند. اما در پایان سده دوازدهم هجری شمسی کوششهایی برای اصلاح این شیوه نگارش انجام گرفت. نقش مطبوعات در این مرحله بسیار پررنگ بود. مطبوعات در این دوره رویهای دیگر را در پیش گرفتند. از آن جمله و از پیشگامان این تغییر ملکم و میرزا آقا خان بودند که با استفاده از زبان ساده و مستقیم و بیپیرایه در روزنامهنگاری به اشاعه این امر کمک کردند. در واقع شیوه نگارش ملکم در روزنامه قانون شالودهای برای روزنامهنگاری ایرانی و تغییر در سبک نگارش گذاشت. نویسندگان بعدی با تکیه بر این شالوده، تغییرات گستردهتری را در زبان نوشتار به وجود آوردند. مطبوعات با لحنی ساده، صمیمی، آشنا و پر تحرک از مسایل جامعه و همدردی با مردم سخن میگفتند و از اصطلاحات، تشبیهات، کنایات، مثلها، باورها و تکیه کلامهای آنان استفاده میکردند. در مجموع آنچه که در مطبوعات دیده میشد، گذشته از تأثیر عمیق اجتماعی، دارای سبک نگارشی بیسابقه در ادب فارسی بود و شیوه جدیدی در روزنامهنویسی و نویسندگی و نثر ایران به وجود آورد که مورد استقبال همگان قرار گرفت.
اما پاسخ چرایی این تغییرات این است که شیوه پیشین نگارش جوابگوی تحولات آن عصر نبود. مطبوعات میبایست نه با اقلیت درس خوانده و برتر جامعه، بلکه با اکثریت بی سواد و کم سواد ارتباط برقرار می کردند. نظام نوپای مشروطه محتاج معرفی و خواستاری عمومی بود. بنابراین تغییر در روش نگارش امری بدیهی، لازم و غیرقابل اجتناب بود.
مهمترین روزنامههای آن دوره را روزنامه ملانصرالدین، صوراسرافیل و نسیم شمال برشمردهاید. این سه روزنامه به چه دلیلی از دیگر جریدههای آن روزگار برتری مییابند و وضعیت باقی روزنامهها چگونه بود؟
امتیاز نشریات نام برده به سرآمدی نویسندگان مطالب و طراحان آن بود. همکاری فعالان سیاسی، روشنفکران، نویسندگان، شاعران و کاریکاتوریستهای نامی و زبده آن دوره با این مطبوعات و از آن بیشتر اداره مستقیم این نشریات توسط آنها، سبب شده بود که نشریات مذکور، دستی برتر در عرصه روزنامه نگاری و اقبال عمومی داشته باشند. اشعار انتقادی و سیاسی بینظیر میرزا علیاکبر طاهرزاده صابر شیروانی در ملانصرالدین، همکاری بی مانند میرزا قاسم خان تبریزی، میرزا جهانگیرخان شیرازی و دهخدا در صوراسرافیل و سرودهها و نوشتههای سیداشرف الدین در نسیم شمال، نمونههای موفق روزنامهنگاری آن دوران به شمار میآمدند. کوشش برای ایجاد ارتباط بین روزنامه و توده مردم در تولید مطالبی با زبان بسیار ساده و در قالب طنزی قابل فهم و نزدیک به گفتار عامه مردم کوچه و بازار و سطح معمولی و متوسط جامعه ایران، از ویژگیهای مشترک این نشریات است.
با توجه به مطالبی که عرض کردم، اقبال عمومی به این نشریات بسیار زیاد بود، در تیراژ بالا منتشر میشدند و مخاطبان ثابت خود را داشتند به گونهای که حتی افراد با سواد شهر، مطالب آن را با صدای بلند در مجامع کوچه و بازار برای دیگران میخواندند. شعرهای عامیانه و طنز آنها زبان به زبان بین مردم حفظ و نقل میگشت و مردم زبان حال خود را در لابلای نوشتههای این جراید جستجو میکردند.
در سوی دیگر، بیشتر روزنامههایی که در آن دوران منتشر میشد، این ضعف را داشتند که به خواست توده مردم نزدیک نبودند و با شوری که در جهت مشروطه خواهی و قانون طلبی برخاسته بود، همراهی نمیکردند و بیشتر به نقل اخبار و حوادث میپرداختند.
آیا در اوضاع حساس مشروطه، روزنامهنویسان هم هزینهای پرداختند؟ اعم از قتل و حبس و شکنجه و مال باختگی و اصولا به چه میزان مطبوعات نوپای ایران در آن زمان آزادی عمل داشتند؟ و چهرههای مشهور مطبوعات آن دوره به چه میزان به خاطر شغلشان آزار دیدند؟
اغلب نویسندگان نامداری که در آن دوران دستی در روزنامهنگاری داشتند، کمابیش تلخی آن را چشیدهاند و متحمل هزینه شدهاند. از نامورترین آنها میتوان به میرزاده عشقی اشاره کرد که در خانهاش گلوله خورد. فرخی سیستانی که دهانش را دوختند. عارف قزوینی که دچار فقر و تبعید شد. محمدتقی بهار که به زندان افتاد، میرزا جهانگیرخان شیرازی که به دار آویخته شد و ابوالقاسم لاهوتی که در غربت زندگیاش پایان یافت. در کنار آنکه بسیاری از این نشریات موفق آن دوران طعم توقیف و تعطیلی را نیز چشیدند چنان که در استبداد صغیر انتشار بسیاری از آنها متوقف شد. از طرف حکومت نیز بی مهریهای فراوانی نصیب روزنامهنگاران میشد. آزادی عمل مطبوعات نیز به دلیل نبود قانون برای آنها و جوان بودن این تجربه، مبهم به نظر می رسید. عموما نظارت، مربوط به پس از انتشار مطالب بود که در صورت لزوم به توقیف روزنامهها یا نویسندگان آنها منجر میشد. هرچند که گردانندگان نشریات میکوشیدند نقد و نظر را با کنایه و در لفافه بیان کنند، اما لاجرم خود را برای تبعات مسئولیت جدید و خطیری که داشتند، مهیا کرده بودند.
نظر شما