به نظر میرسد منصور خورشیدی به آنچه در بیانیه شعر حجم آمده است وفادار مانده است. «پروانههای پراکنده» مجموعهای از فضاهای ذهنی است که شعر حجم در یک کتاب گردآورده است.
میدانیم که شعر حجم به خاطر رفع انتقادات وارده به شعر موج نو ایجاد شد. همانطور که در بیانیه آن نیز آمد، «کار شاعر حجمگرا گفتن نیست، خلق یک قطعه است.» بنابراین شعر حجم از گفتن فاصله گرفت، نقاشی و سینما را به خود گرفت و سر آن داشت که پا به تئاتر، داستاننویسی و موسیقی هم بگذارد. شاعر حجمگرا سعی کرد از حرفهای قشنگ فاصله بگیرد و آن طور که رویایی و همراهانش خواسته بودند، تپشی باشد خشن و عصبی.
هلر در مقاله «ورطه شعر مدرن» شعر و فرهنگ مدرن را جدایی واقعیت از سمبول یا معنا میداند. به نظر او هرچه واقعیت از لحاظ معنای سمبولیک فقیرتر شود، نیاز شاعران به خلق جهانهای شاعرانه غیرواقعی افزایش مییابد، جهانهایی سرشار از سمبولهای پیچیده و مرموز که حضورشان حاکی از جدایی شعر و زندگی و از دست رفتن سادگی در شعر است. به همین دلیل هلر ضمن نقد شاعران مدرن از ظهور نوعی سادگی جدید خبر میدهد که بر بحران شعر مدرن غلبه میکند. با اینکه انتقاداتی به نگاه هلر و دیگر منتقدان محافظهکار فرهنگ و هنر مدرن مثل لوکاچ، کارلایل و دیگران وارد است که سمبولیستها را در تیررس قرار دادهاند، اما سمبولیسم هم با نوعی آگاهی درونی از بحران در شعر مدرن آغاز میشود تا جایی که به گفته هامبورگر، شاعران مدرن غالبا خود بزرگترین دشمنان مدرنیسم بودهاند. سمبولیسم در عین مدرن بودن خود را نفی میکند. شاید بتوان شباهتهایی میان وقوع سمبولیسم در شعر مدرن جهان و ظهور شعر حجم در شعر معاصر ایران یافت. همانطور که تعدادی از امضاکنندگان بیانیه شعر حجم هنوز هم از مهمترین شعرای معاصر ایران به شمار میآیند، آثار سمبولیستهایی مثل بودلر، مالارمه و رمبو اهمیت خود را حفظ کرده است.
همان طور که مایکل هامبورگر معتقد است تفسیر هلر از شعر مدرن پیش داوری کسانی را تایید میکند که فکر میکنند شعر صرفا شکل زیبای بیان چیزهایی است که میتوانند به نثر بیان شوند، شعر حجم از این بیان ساده فاصله گرفته است و شاعران آن معتقدند که سادهنویسی امکان بروز پدیدههای پیرامون جهان شاعر را از بین میبرد. نوآوریها، ابهامات و تناقضات شعری نشانههای بارز ویژگی هر دو دسته ذکر شده است.
از طرفی بحران جامعه مدرن که بی تاثیر بر زبان و معنا نیست مهمترین مساله این شاعران بوده است. آنچه در شعرهای بودلر، رمبو، مالارمه و والری میبینیم، نشان میدهد که آنها از جدایی بین سمبولها و واقعیت آگاه هستند. به نظر میرسد این اتفاق در شعر حجم نیز پیش آمده است. آنها نمیخواهند تناقضات موجود در جامعه مدرن را فراموش کنند، بنابراین میبینیم که حتی رویایی در شعرهایش از آنچه در مواضع شعر حجم آمده است فاصله میگیرد و به مخاطبی که در جامعه مدرن زندگی میکند نزدیک میشود. به نظر میرسد منصور خورشیدی به آنچه در بیانیه شعر حجم آمده است وفادارتر مانده است، به اینکه شعر حجم مطلق، فوری و بیتسکین است و از تعهد میگریزد و بیشتر از آنکه متعهد شود، متعهد میکند. «پروانههای پراکنده» مجموعهای از فضاهای ذهنی است که شعر حجم در یک کتاب گردآورده است.
شاید بتوان به شعر حجم با نگاه دریدا به هرمنوتیک هستی نگاه کرد. به عقیده دریدا هستی به واسطه نشانهها بیان میشود و بنابراین خارج از نشانهها در دسترس نیست. تعبیر مشهوری از دریدا وجود دارد که میگوید: «بیرون از متن وجود ندارد.» از طرفی او نوشتار را بر گفتار مقدم میداند و برخلاف گادامر و تاکید او بر گفتاری بودن زبان، به نشانهای بودن آن تاکید میکند. در این نگاه، مشابه آنچه در شعر حجم اتفاق میافتد، شناسایی ذهنی و واقعیت بیرونی هر دو محصول کثرت نشانهها هستند. به نظر میرسد نگاه پان هرمنوتیک دریدا قابل مقایسه با نگاه شاعران حجم به این گونه شعری باشد. آنچه شعر حجم از مخاطب خود در دریافت و فهم این شعر انتظار دارد، توقع تفسیر نشانههای موجود، مشخصات و اجزای این شعر توسط مخاطب است و این یعنی اینکه هرگونه نسبتی با هستی به بازی تفاسیر متکی است. اما همانطور که گادامر عنوان میکند، هرگونه تجربه هرمنوتیکی معنا محدودیتهایی دارد و آنچه از نظر دریدا هرمنوتیک را به اراده معطوف به فهم پیوند میزند – دقیقا مشابه آنچه درباره شعر حجم ذکر شد- با میل به سلطهگری همراه است. ما از مخاطب شعر حجم انتظار فهم آنچه را داریم که در اختیارش قرار ندادهایم و در مقابل این انتظار دیگربودگی او را نقض میکنیم.
شعر حجم از سطح و سطحینگری گریخته است اما خط صوری و نوع برخورد خاص آن با زبان و فرم، پاسخگوی تناقضات دنیای مدرن نیست و باید از خودش عبور کند. شعر حجم راه را بر عاطفهمندی در شعر میبندد و همچنان که سادهانگاری در شعر، شاعر را از زیباشناسی دور کرده و لذت کشف را از مخاطب میگیرد، استفاده بیش از حد از استعارهها و اضافات و پیچاندن تصاویر در یکدیگر به یک معما تبدیل میشود و چون اثرگذار نیست لذت کشف را از مخاطب میگیرد.
محدوده تصاویر در «پروانههای پراکنده» طبیعت است، شعرها کوتاه هستند و اغلب تقطیع بجا صورت گرفته است. به دلیل الزام شاعر به شعر حجم و نیز پایبندی او در این مجموعه به طبیعت اطرافش، مجبور به کوتاه نویسی است و البته هرجا از این قید و بندها رها شده، شعرهای بلندتری را میبینیم( شعرهای 176 و 177 کتاب) که اتفاقا همین شعرها مخاطب را بیشتر با خود همراه میکنند.
اینک، میان این همه آب/ سراب را در کجای دیده بگذارم/ که تصویر خراب/ منتشر نشود/ میان این همه امواج
( از شعر 55)
منابع:
منصور خورشیدی، پروانههای پراکنده، انتشارات نگاه، 1396
شمس لنگرودی، تاریخ تحلیلی شعر نو، جلد سوم، نشر مرکز، چاپ هفتم، 1392
مارتین هایدگر، شعر، زبان و اندیشه رهایی، ترجمه عباس منوچهری، انتشارات مولی، 1389
مراد فرهادپور، شعر مدرن، از بودلر تا استیونس، نشر بیدگل، 1395
ژان گروندن، هرمنوتیک، ترجمه محمدرضا ابوالقاسمی، نشر ماهی، 1393
نظر شما