کتاب «سینمای جنایی» اثر کِرستن موانا تامپسون ترجمه علی کرباسی، از جرم و جنایت و آغاز کشف آن، چگونگی ورود آن به فیلمهای سینمای جنایی تا انواع فیلمها،کارگردانها، نویسندگان و کارآگاههای مشهور میگوید. از داستانهای کارآگاهی ادگار آلن پو در قرن نوزدهم تا اقتباسهای متعدد از داستان شرلوک هلمز در سالهای مختلف. به تحلیل برخی از فیلمهای جنایی نیز میپردازد.
علی کرباسی
این مترجم همچنین درباره این نویسنده معتقد است: کِرستِن موانا تامپسن استاد دانشگاه مطالعات سینمایی و مدیر گروه در دانشگاه سیاتل است. او فارغ التحصیل رشته مطالعات سینمایی ار دانشگاه نیویورک است و محور فعالیتهای او مطالعات بینامتنی درباره تاریخ، ادبیات و سینماست. از نوشتههای دیگر او میتوان به کتاب «هراسهای آخرالزمانی: فیلمهای آمریکایی در آستانهی هزاره جدید» اشاره کرد.
کرباسی درباره سینمای جنایی اظهار کرد: فیلم جنایی دستهبندیای کلی است که شامل تمام ژانرها، زیرژانرها و دورههای سینمایی شامل فیلمهای پلیسی، فیلمهای اکشن، درامهای دادگاهی، ژانر گانگستری، تریلرهای زنان، فیلم نوآر و از این دست است. بعضی از این داستانهای جنایی مثل فیلمهای گانگستری با دستهبندیهای تجاری مخلوط شدهاند، در حالیکه دیگر فیلمها مثل فیلمهای نوآر و نئونوآر بهطور تاریخی توسط منتقدان فیلم بهوجود آمدهاند.
او در ادامه افزود: میتوان بهعنوان تعریف اولیه اینگونه در نظر گرفت که فیلم جنایی ارتکاب جرم را در پیشزمینه قرار میدهد یا بر تحقیق، محاکمه، ممانعت یا مجازات آن تأکید میکند. در مرحلهی دوم گرچه ارتکاب جرم در بسیاری از ژانرهای دیگر از جمله وسترن، اکشن، علمی-تخیلی و جنگی هم وجود دارد، اما خشونت «خصوصیت ویژه»ی فیلم جنایی است، ولی نه هر گونه خشونتی. خشونت نامشروع جنایتکاران و خشونت ناجایز مأموران قانون در فیلمهای جنایی چشمگیر است.
این مترجم درباره افراد شاخص در حوزه سینمای جنایی در ایران و جهان گفت: کارگردانها، نویسندگان و تهیهکنندگان فراوانی در طول تاریخ سینمای جهان در زمینه سینمای جنایی فعالیت کردهاند ولی از میان آنها کسانی را میتوان به عنوان مولفان جنایت نام برد. آلفرد هیچکاک یکی از کارگردانانی است که به نزدیکی با ژانر جنایی معروف و به زبان شعارهای تبلیغاتی خود «استاد تعلیق» است. چهرههای مهم دیگر در سینمای جنایی مارتین اسکورسیزی، دان سیگل، سیدنی لومت و مایکل مان هستند. از مولفان پسامدرن معاصر میتوان به کوئنتین تارانتینو و دیوید لینچ اشاره کرد.
او در ادامه بیان کرد: مهمترین چهرهی سینمای جنایی در ایران ساموئل خاچیکیان است که سالهای طولانی در ساخت فیلمهای جنایی – پلیسی فعالیت داشت. از دیگر چهرههای مهم فعال در این رشته میتوان به مسعود کیمیایی، محمدعلی سجادی و فرزاد موتمن اشاره کرد.
کرباسی درباره کتابهای حوزه سینمای جنایی مطرح کرد: کتابهای متعددی در بارهی ژانرهای سینمایی به طور کلی به فارسی ترجمه شدهاند ولی دربارهی سینمای جنایی به طور خاص این اولین اثر ترجمه شده به فارسی است. در این میان میتوان به مجموعه کتابهای نوشته یا ترجمه شده درباره هیچکاک هم اشاره کرد. علاوه بر اینها میتوان به کتاب عباس بهارلو درباره ساموئل خاچیکیان ، «پروندهی یک جناییساز: ساموئل خاچیکیان» هم اشاره کرد.
او درباره ارتباط سینمای جنایی با ادبیات و اقتباسهای این زمینه گفت: ریشه سینمای جنایی در ادبیات جنایی شکلگرفته است. در حدود سال ۱۸۰۰ پیشرفت پزشکی قانونی منجر به انتشار اولین گزارشِ کالبدشکافی شد. این گزارشها همچنین بر عناصر بنیادی داستانهای جنایی و بعدتر فیلمهای جنایی تأثیر گذاشتند. در بین سالهای ۱۸۶۰ تا ۱۹۱۰، رمانهای کیلویی آمریکایی که تقریبا همزمان با پیدایش مجلههای عامهپسند که از اوایل دهه ۱۸۸۰ ظاهر شده بودند، پدیده بازاریابی جدیدی داشتند و با تولید نسخههای کاغذی ارزان قیمت که به قیمت یک پنس یا ده سنت بهطور گسترده در دسترس قرار میگرفتند، میزان خوانندگان را افزایش دادند.
وسترنها، داستانهای جنایی، قصههای اکشن و ماجراجویی موضوع اصلی رمانهای کیلویی و مجلههای عامهپسند بودند و به محبوبیت دو قهرمان اصلی داستان جنایی و پس از آن، به فیلمها کمک کردند: کلانتر، نماینده قانون یا مارشال ایالتی و افسر پلیس یا کارآگاه خصوصی.
وی در ادامه افزود: ادگار آلن پو در قرن نوزدهم سر آگوستین دوپین را بهعنوان کارآگاهی کلاسیک معرفی کرد که بدل به پیشگام تمام کارآگاهان غیرحرفهای شد. پس از پو، ژانر کارآگاهی در آمریکا و انگلیس با نوشتههای ویکی کالینز، آرتور کانن دویل و جی. کی. چسترتن محبوبیت پیدا کردند. در قرن بیستم داستانهای کلاسیک کارآگاهی و رمان پلیسی مثل نوشتههای آگاتا کریستی در اوج شکوفایی بودند و دوران بین پایان جنگ جهانی اول تا سال ۱۹۳۹ بهعنوان دوران طلایی داستانهای کارآگاهی شناخته میشد.
او همچنین بیان کرد: بسیاری از این داستانها بعدتر به صورت داستانهای پلیسی کلاسیک اقتباس شد. پس از آن دوران بازرسان قهرمانِ نویسندهگانی مثل ریموند چندلر، داشیل هَمِت، جیمز ام. کین و میکی اسپیلن و دیگران وارد سینمای جنایی شدند و فیلمهای نوار به عنوان سبک نوین داستانهای جنایی شهری و مدرن فراگیر شدند.
علی کرباسی در پایان درباره اولین حضور سینمای جنایی در ایران گفت: در سینمای ایران نیز مساله جـرم یکـی از سوژههای قدیمی بود. اولین فیلم سینمای ایران که مساله جنایت را در بر داشت فیلم انتقام برادر ساخته ابراهیم مرادی در سال ۱۳۱۰ است. با ورود ساموئل خاچیکیان به سینمای ایران در ۱۳۳۲ سینمای جنایی ظاهری رسمیتر گرفت. مجرمان از موضوعات دائمی فـیلمهـای جنـایی محبـوب و عامهپسند ایرانی چه پیش و چه پس از انقلاب بودهاند. فیلمهایی همچـون قیصـر، طـوقی، رضـا موتوری، کندو، زنگها، قرمز، بوتیك، سالاد فصل، سگکشی، حکم، سربازهای جمعه، باجخـور، رئیس و... هر ساله فیلمهای متعددی از این دست در سینمای ایـران تولیـد مـیشـود.
شرلوک هولمز
در قسمتی از این کتاب آمده است:
«در سال 1893 کانن دویل، شرلوک هولمز و دشمن اصلی او پروفسور موریارتی را در سقوطی چشمگیر از آبشار رایشنباخ در داستان «مساله نهایی» کشت. فریادها بر سر مرگ هولمز آن چنان زیاد بود (مردم حتی در خیابانهای لندن بازوبندهای سیاه پوشیدند) که کانن دویل مجبور شد کارآگاهش را در تازی باسکرویل [که به طور پیوسته در سالهای 1901-1902 چاپ شد] و بعد از آن در «ماجرای خانه خالی» [1903]، با یک رمان (درهی ترس) و چند مجموعه دیگر از داستانهای شرلوک هولمز که پیش از مرگ کانن دویل در سال 1930 منتشر شد، به زندگی برگرداند» گفتنی است انتشارات شورآفرین کتاب «سینمای جنایی» اثر کِرستن موانا تامپسون ترجمه علی کرباسی، با قیمت 15000تومان، در 500 نسخه و 162 صفحه منتشر کرده است.
نظر شما