ما در آستانه تمدن بدون کتاب، یا کمتر کتاب، قرار داریم. این تحول اقتضاءات خاص خود را دارد. آمادگی ذهنی مهمترین مسأله است. در درجه بعدی، آمادگی فنی است که آنهم بسیار مهم و نیازمند نیرو و امکانات است. اما اول آمادگی ذهنی است.
مرحله اول: دورانی که بشر در سیر فرهنگی خود از تمدن بیکتاب عبور کرده و برای هزاران سال، بدون کتاب، زندگی کرده و تمدن بدون کتاب را پشت سر گذاشته است. طبیعی است که ذخیره سازی علم او در کتاب نبوده و بنابرین باید گفت، از یک حدی، جلوتر نرفته است.
مرحله دوم، دورانی است که بشر به «کتاب» رسیده و از این ابزار استفاده کرده است. تاریخ نوشت افزار در میان بشر خیلی طولانی نیست، و بشر در این دوره، سعی کرده است تا علم را در «کتاب» ذخیره کند. یونان از این جهت در نقطه اوج قرار دارد اما پیش از آنهم، نوشت افزار به صورتهای مختلف در تمدن بابلی و هندی بوده است.
تمدن اسلامی، امتداد تمدن کتاب است و در دوره تمدن مسلمانی، کتاب نقش مهمی داشته است. در تمدن اسلامی که از نظر تکیه بر «کتاب» بسیار برتر از یونان بوده، کتاب نقش محوری دارد. در این تمدن همیشه از کتاب و کتابخانه یاد شده و البته یکی دو قرنی طول کشید تا اهمیت نوشتن و کتاب آشکار شد. بعد از آن، از قرن سوم، تکیه اصلی نه روی فرهنگ شفاهی بلکه روی کتاب است.
تمدن کتاب دو مرحله دارد. کتاب خطی و کتاب چاپی. ما در مرحله کتاب خطی، از یونان جلوتر رفتیم و هزاران کتاب جدید تولید کردیم. البته تولید کتاب لزوما به معنای تولید علم نیست، اما به هر حال، مهم است. مرحله دوم تمدن کتاب، کتاب چاپی است که ما خیلی دیر خبردار شدیم.
تمدن جدید غربی با صنعت چاپ راهش را گشود. کتاب چاپی، اساس تمدن جدید را متحول کرد و این تحولی بود که ما دیر به آن رسیدیم. این که این دیر رسیدن چه دلیلی داشته است؟ میدانیم «کتاب» ابزار علم و انتقال آن است، و وقتی کمتر استفاده شود، یا از نظر نوع آن، شکل های بد و ابتدایی آن محل توجه باشد، اثری کاملا منفی روی رشد علم خواهد داشت. شما نگاهی به صنعت نشر و چاپ در قرن هفدهم و هیجدهم غرب بیندازید، و آن را مقایسه با نوشتههای خطی ما و بعدا چاپی ما، در اواخر قرن هیجدهم و بیشتر قرن نوزدهم کنید. نوع چاپ، محتوای کتابها، استفاده از آنها در نظام آموزشی و در واقع استفاده از کتاب به عنوان یک ابزار برای نشر علم، تفاوت زیادی را نشان میدهد. غرب از ابزار چاپ بخوبی استفاده کرد.
شرایط دیگر تولید علم هم فراهم بود و بسرعت وضع علمی و تمدنی بهتری یافت. اما ما درجا زدیم.
مرحله سوم، که به تازگی آغاز شده، تا روزگار ما، تمدن ترکیبی بین کتاب و رایانه است آنچه تا حال اتفاق افتاده، این است که در بیشتر رشتههای فنی و پزشکی، کتاب از مدار حذف شده یا اندکی از آن مانده است. اما در حوزه های علوم انسانی و دین، هنوز کتاب اهمیت دارد .آیا در این مرحله هم، مانند چاپ، ما عقبتر خواهیم افتاد یا تا زود است راههایی برای پیشرفت خواهیم یافت.؟
مدتهاست که کاروان تمدن بشری، افزار جدیدی را در کنار کتاب قرار داده و بدون هیچ تعجبی میتوان گفت که به تدریج، از سهم کتاب کم شده و بر سهم رایانه افزوده میشود. اکنون کتاب دیجیتال نقش مهمی در تولید علم دارد، چیزی که تا سه دهه قبل بیمعنا بود. باید پرسید، آیا کتابداران ما از نقش رایانه که سه دهه است بسرعت پیشرفت میکند، آگاهند؟
ما در آستانه تمدن بدون کتاب، یا کمتر کتاب، قرار داریم. این تحول اقتضاءات خاص خود را دارد. آمادگی ذهنی مهمترین مسأله است. در درجه بعدی، آمادگی فنی است که آنهم بسیار مهم و نیازمند نیرو و امکانات است. اما اول آمادگی ذهنی است.
ما چه اندازه در این زمینه فعال هستیم؟ آیا هنوز به روشهای گذشته اکتفا میکنیم، یا وارد دنیای جدید میشویم؟ ورود در دنیای جدید، تخصص و هزینههای خاص خود را میطلبد که گاه ما به خاطر نداشتن آنها، کوتاه آمده در کنار همان روش قدیمی میمانیم. ممکن است کاری که برای چاپ نکردیم و عقب افتادیم تکرار شود. برای این که خطایی پیش نیاید باید تلاش کنیم. ابزار علم، نقش مهمی در پیشرفت دارد و ما معالاسف در حاشیه قرار داریم. (سخنان امروز بنده خدا، برای کتابداران دانشگاه تهران).
نظر شما