نویسنده کتاب «جادوی قصهها در هزارویکشب» در گفتوگو با ایبنا:
قصههای ماوراءالنهر چه شباهتهایی با «هزارویک شب» دارند؟
مسعود میری میگوید: ویژگی قصههای هزار ویکشبی این است که هرگز یک قصه در خودش به پایان نمیرسد. یک قصه در خودش به آغاز میرسد، خودش را ادامه میدهد و باز قصهای دیگر خلق میکند. یا میبینید که یک قصه هنوز در چرخه بیان و طرح ماجراست که نطفه یک قصه دیگر را میریزد و شما را برای شنیدن قصه دیگر آماده میکند.
جلد دوم هم مربوط به مقوله محتوایی هزار و یک شب است که به مسائل فرهنگی و اجتماعی این اثر کلاسیک به عنوان یک اثر بازمانده از روح جمعی مردم ایران میپردازد. در دفتر دوم جلد اول به ژانر از پیوستگیهای درونی و بیرونی، به طور همکنش و همسطح نگریسته شده است؛ هرچند در نهایت کوشیده شده در کل آثار دستگاه فکری مردم دری ـ تاجیکی فارسیزبان در معرض تماشای خواننده قرار گیرد.
مسعود میری، روزنامهنگار، پژوهشگر، شاعر و نویسنده کتاب «جادوی قصهها در هزارویکشب» در گفتوگو با ایبنا درباره این کتاب گفت: جادوی قصهها درواقع ورود من به هزار ویکشب و بهگونهای مردمشناسی است که بتواند علاوه بر اینکه به متون کهن میپردازد، به نیازها و حوائج امروز هم توجه داشته باشد. هزارویکشب سه بخش دارد. دو بخش آن در یک جلد منتشر شده و اسم آن «جادوی قصهها در هزارویکشب» است؛ البته جلد سوم هم جادوی قصهها خواهد بود -با عنوان مستقل خودش- که هنوز منتشر نشده است. جلد اول که در کتاب اول قرار گرفته، چند قصه عامیانه مردم ماوراءالنهر را بررسی میکند که تم هزارویکشبی دارد؛ قصههایی که مردم ماوراءالنهر در شبهای مجلسخوانی خود برای یکدیگر میخواندند یا نقالی و قوالی میکردند و از آن بهره میبردند. قطعا موسیقی، وعظ و خطابه و این قبیل مسائل هم در کنار آن بوده، اما خود این قصهها بعدا به صورت مستقل با همان تصحیفها و اغلاطی که معمولا در زبان عامیانه رایج است، توسط مردم به نگارش درآمدهاند. من این قصهها را برگزیدهام و در جلد اول، در عین حال که آنها را برای سهلخوانی آماده کردهام، کوشش کرده و تفسیر مختصری بر این متنها و قصهها افزودهام.
ویژگی تمهای هزارویکشبی قصه در قصه بودن است
مولف کتاب «نویسنده و ماه» در توضیح تمهای هزارویک شبی که در کتاب به آن اشاره کرده، اظهار کرد: درواقع آنچه که در کتاب هزارویک شبی خوانده شده، تمهایی است که در عین حال که موضوعی بیپایان و ناتمام دارد، مضمونهایی است که به جدال و تلاش برای زندگی و زنده ماندن اشاره دارد و قصههایی است که از حضور و نحوه زیست مردم به ما خبر میدهد. تمهای هزارویکشبی، تمهایی است که در واقع قصه در قصه است. ویژگی قصههای هزار ویکشبی این است که هرگز یک قصه در خودش به پایان نمیرسد. یک قصه در خودش به آغاز میرسد، خودش را ادامه میدهد و باز قصهای دیگر خلق میکند. یا میبینید که یک قصه هنوز در چرخه بیان و طرح ماجراست که نطفه یک قصه دیگر را میریزد و شما را برای شنیدن قصه دیگر آماده میکند. بنابراین تمهای هزارویکشبی، تمهای بیپایان، مسلسلوار، متصل به هم و ناتمامی است که در عین حال به نحوه زیست انسان به بقا توجه دارد، یعنی بیشترین توجه را به این دارد که انسان عادی و در سطح برای ماندگاری خود در زمین و بقای خود کوشش خواهد کرد و از هر قصه، قصه تازهای بیافریند.
میری با بیان اینکه جلد دوم هم تفسیر مستقل مفاهیم هزارویک شبی در دو بخش است، اضافه کرد: در یک بخش یادداشتهایی پیرامون وجوه روانکاوانه این قصهخوانیها را داریم و در بخش دوم تفسیر مفاهیم ویژهای که مرتبط با هزارویک شب است. البته حقیقتا هزارویکشب برای من بهانه رجوع به متون کهن، احضار متون کهن به عصر حاضر و ایجاد یک فرصت مناسب برای خوانشپذیر کردن این متون است. متاسفانه آنچه که خیلی کم مورد توجه قرار میگیرد، میراثی است که از گذشتگان به ما رسیده است و چون به هر حال زبان بدون این میراث، نه امکان زندگی کردن و نه امکان همهپرسی در روان و جان ایرانی دارد؛ به همین دلیل تلاش من هرچند ممکن است تلاش بسیار کوچک و کممقداری باشد – در مجاورت کارهای بزرگی که استادان در گذشته انجام داده یا کسانی که امروز مشغول این امورات هستند و تولید اندیشه میکنند، قطعا کار من، کار کوچک و خردی است- اما تلاشم بر این بوده که این فرصت را برای نسل حاضر فراهم کنم تا چنین متنهایی که محل دیدار اندیشههای تازه و ملاقات فکرهای عمیق و ژرف است را بخوانند و در امروز زندگی خودمان هم مشاهده کرد و دید.
تاثیر عمیقی نظریههای روانکاوانه بر روی کار من
شاعر مجموعه شعر «شاخه گلی در دهان تفنگها» در پاسخ به این سوال که از کدام نظریهها و مکاتب ادبی برای بررسی این قصهها بهره جسته، بیان کرد: من خیلی اهل اینکه تابع نظریههای دیگران باشم، نبودهام. سعی کردم از همه نظریههای ادبی بهره ببرم، اما در عین حال دیگاه مد نظرم، بیشتر منظر اسطورهشناسی است؛ یعنی شناخت افسانهها و اسطورهها بیشترین وجه توجه من برای شناخت هزارویکشب بود. در واقع هزارویکشب را قصههایی دیدم که قابلیت این را داشت تا من را با فضای زیستی امروزم آشناتر کند و نسبت بیشتری با نیازهای من پدید آورد. شاید بتوان گفت که من از یک نظریه خاص به یک معنا تبعیت نکردم، اما قطعا نظریههای روانکاوانه تاثیر عمیقی روی کار من داشته و کوشش کردم از نظریههای قصهشناسانی بهره ببرم که نظریههای آنها مد نظر بوده است.
بیشتر به محتواهای هزارویکشب توجه داشتهام
میری درباره اینکه آیا از نظر فرم به بررسی قصهها پرداخته یا محتوا مد نظر او بوده؟ عنوان کرد: اینکه فرم را از محتوا جدا کنید یک قاعده همگانی نیست؛ گاهی مواقع خود فرم محل اعتناست. فرمهایی که در هزارویکشب برای قصهگویی و نقالی به کار رفته است، خود همین فرمها محل بحث، گفتوگو و مجادله جدی است. به زبان دیگر باید گفت که فرمهای بیانی در هزارویکشب، به گونهای محل اندیشهورزی و یافتن شیوههای تازه است. کوشش من بر این بوده که هم در فرم و هم در محتوا کاوش کنم، هرچند که از متن چنین برمیآید که بیشتر در محتوا خیره شدهام. البته باید گفت که خود فرم در هزارویکشب بسیار محل درنگ و جستوجوی ویژه است که این موضوع را هم باید مد نظر قرار داد. اما وقتی که خواننده به متن هزارویکشب من رجوع میکند، اینطور برداشت میکند که شاید من بیشتر به محتواهای هزارویکشب توجه داشتهام.
او ادامه داد: از همه اندیشههای مشترک استفاده کردهام. هرجا که نسبتی زنانه، علیالخصوص درباره شهرزاد قصهگو در متون در دسترس دیدهام، آن را کاویدهام. مثلا در موضوع ماکیاول نگاه شهریار و شهرزاد را جستوجو و بررسی کردهام. البته خیلی نکات دیگر وجود دارد؛ مثلا اشتراکاتی که میان اسطورههای سومری و چهره شهرزاد وجود دارد، نگاه مشترکی که میان استرن و شهرزاد –یعنی ادبیات یهودی و شهرزاد- وجود دارد، نگاه مشترکی که میان ادبیات ایرانی و هندی و شهرزاد وجود دارد. در مجموع هرجا که نسبتی زنانه پیدا کردم که بشود شهرزاد را با ابتنای به آن ادبیات و آن سنت و اسطوره فرهنگی- اجتماعی خوانش کرد، هزارویک شب و علیالخصوص شهرزاد را در آنجا جستوجو کردم. من در هزارویک شب همیشه گفتهام که هزار و «یک» شب؛ این یک شب به تنهایی و این قرائت آغازین کتاب هزار و یک شب و تمام هزار ویک شب را باید مستقلا بازسنجی کرد و دید.
جلد سوم «جادوی قصهها در هزارویکشب» در کارگاه قصهشناسی است
نویسنده کتاب «جادوی قصهها در هزارویکشب» درباره جلد سوم این کتاب که در دست تالیف است، بیان کرد: جلد سوم کتاب، کوشش من برای کار کارگاهی و بردن چند قصه در کارگاه قصهشناسی است. یعنی همانند جلد یک و دو باز هم تفسیر کنم، اما در یک کارگاه که چند قصه را به صورت مستقل بررسی و سپس نقد، تفسیر و مرجعگزینی میکنم. ریشههای قصهها را میکاوم و نمادهای اسطورهای آنها را بررسی میکنم. اینکه این قصهها چه قابلیتهایی داشته، برای چه هدفی تولید شده و از چه سرزمینهایی عبور کرده؛ چون قصههای هزارویکشب گاه از چند سرزمین عبور کرده است. مثلا مهمترین قصهای که در جلد سوم بررسی میکنم، قصه «حاسب کریمالدین و ملکه مارها» است که در آن میبینیم قصه از مصر به بغداد، از بغداد به کابل و از کابل و سرزمینهای ماوراءالنهر و مجددا به عراق عرب برگشته و در بغداد دوباره بازخوانی شده است. درواقع قصه در چندین سرزمین حرکت کرده و در هر سرزمین تکههایی به آن افزوده شده و قطعههایی از آن کاسته شده تا به این شکلی که امروز در هزارویک شب موجود است، در اختیار ما قرار گرفته است.
وی افزود: نگارش جلد سه تقریبا تمام شده اما به دلیل اینکه کار دیگری را در دست دارم، کار ناتمام مانده و احتمالا سال آینده آن را منتشر خواهم کرد. چون جلد سوم ادامه جلد اول و دوم جادوی قصهها در هزارویک شب است و چون دو جلد اول را انتشارات ورا منتشر کرده، جلد سه را هم نشر ورا منتشر خواهد کرد.
انتشار «این هزار و یک شب لعنتی» تا دو ماه دیگر
میری در پایان گفت: کتاب دیگری هم در رابطه با موضوع هزارویک شب با عنوان «این هزار ویک شب لعنتی» کار کردهام که توسط انتشارات نگاه در شرف انتشار است و به احتمال زیاد تا دو ماه آینده منتشر خواهد شد. آنجا از منظر متنکاوی، متنشناسی و نحوه رجوع به متن، به هزارویک شب پرداختهام و در عین حال از مفاهیم امروزی هم کمال استفاده را بردهام. آن کتاب هم در واقع ادامهای است بر همین روند هزارویکشبشناسی من که در جادوی قصهها میبینید.
نظر شما