این نویسنده و منتقد ادبی در ادامه بیان کرد: یکی از ویژگیهای توران میرهادی این بود که در وجود بچهها، که در جامعه ناچیز انگاشته میشوند، انسانهای بزرگ میدید و به کودکان نشان میداد که اگر ظرفیتها و استعدادهایشان را بشناسند، میتوانند کارهای بزرگی انجام دهند. او با اینکه فرزند پدری ایرانی و مادری آلمانی بود، اما چون در ایران زاده و پرورده شده بود، خودش را صد در صد ایرانی میدانست و سخت به فرهنگ، ادبیات و زبان ایران پایبند بود و ریشه در فرهنگ ایرانی داشت و توانست بهترین بخشهای فرهنگ ما را کشف کند.
زندگی شخصی و اجتماعی میرهادی با دیواری باریک از هم جدا میشد
اقبالزاده شخصیت فردی متمایز و تشخص در کار را دو وجه بارز و به هم پیوسته توران میرهادی عنوان کرد و گفت: زندگی شخصی و زندگی اجتماعی او فقط با یک دیوار از هم جدا میشد. وقتی برای نخستین بار مدرسه فرهاد را بنا نهاد، خودش و زنده یاد محسن خمارلو در بخشی از آن مدرسه زندگی میکردند و در بخش دیگر بچهها درس میخواندند و فقط یک دیوار زندگی خانوادگی و اجتماعی او را از هم جدا میکرد.
وی افزود: میرهادی تفاوتی بین فرزندان خودش با بچههایی که در مدرسه فرهاد درس میخواندند قائل نبود. او در یکی از خاطراتش از زبان یکی از فرزندانش میگوید: «شما مادر ما نبودید، مادر بچههای فرهاد بودید» نمیدانم پیروز را میگوید، یا دلاور را. پیروز همان پسری بود که وقتی در شمال کشور، سیلی وحشتناک رخ داد به همراه برادرش در آب افتاد و محسن خمارلو هم که نگاهی مانند همسرش توران میرهادی داشت، در شرایطی قرار گرفته بود که فقط میتوانست یکی از بچهها را از سیل بیرون بکشد؛ یا فرزند خودش؛ کاوه یا فرزند توران میرهادی؛ پیروز را. و او در آن لحظه پیروز را نجات داد و کاوه از دنیا رفت و حسرت بزرگی بردلشان نشست.
وی در ادامه بیان کرد: جالب اینکه همان پسر وقتی بزرگ شد و به بلوغ فکری رسید به مادرش گفت که چه کار خوبی کرده است که مادر بچههای فرهاد بوده و فهمیده بود که مادرش انسانی متفاوت است که همه فرزندان ایران را فرزند خودش میداند و به همین دلیل است که او را مادر ادبیات کودک و نوجوان و مادربزرگ همه کودکان ایران میدانند. و این حرف را جامعه ما پذیرفته است. درحالیکه جامعه، هر حرف و لقبی را درباره افراد نمیپذیرد و اگر صحیح و درست نباشد و فرد لیاقت آن لقب را نداشته باشد آن را پس میزند. ولی این لقب را برای بانو میرهادی پذیرفت که نشان دهنده شایستگی توران میرهادی است.
میرهادی نامیراست
اقبالزاده، میرهادی را از افراد نامیرا دانست که پس از درگذشت نیز حضور معنویاش را در غیاب جسمانی، آشکارا میتوان دید، به طوری که بعد از مرگش بیشتر مطرح شد و آثارش با قدرت و شدت تجدید چاپ شدند و بعد از مرگش خیلی از افراد متاسف شدند که چرا زمان حیاتش او را نشناختند.
وی در ادامه به رخشان بنیاعتماد کارگردان مستند «توران خانم» اشاره کرد و گفت: در این زمینه به عنوان مثال رخشان بنیاعتماد از بانوان موفق و کارگردانان مطرح کشورمان، در یکی از اکرانهای فیلم «توران خانم» میگفت: «خیلی متاسفم که دیر خانم میرهادی را شناختم و در جریان این فیلم او را از نزدیک شناختم. اگر زودتر او را میشناختم هم مادر بهتری میشدم هم انسان بهتری.» ای کاش آنقدر که به وی بعد از مرگش توجه شد در زمان حیاتش نیز توجه میشد و افراد مختلف کمتر به دشمنی و سنگاندازی در کارش میپرداختند. البته میرهادی با تواضعی که داشت به این دشمنیها جوابی نمیداد و همیشه میگفت «من دو نقش در این جامعه دارم؛ در درجه نخست بهعنوان یک معلم تلاش میکنم دانش بچهها را افزایش دهم و در درجه دوم به خود میبالم که یک دانشآموز هستم و دانش خود را افزایش میدهم».
باید از غمهای بزرگ کارهای بزرگ آفرید
به گفته این پژوهشگر، میرهادی غمهای بزرگی در زندگیاش دید مانند اعدام همسرش در آغاز زندگی، از دست دادن برادرش فرهاد و فرزندش کاوه؛ اما معتقد بود که از غمهای بزرگ باید کارهای بزرگ آفرید. میرهادی همیشه در مقابل مشکلات ایستادگی میکرد اما نه ایستادگی دیکتاتورمأبانه. او ظرفیت انجام کارهای بزرگ را در افراد میدید و از این ظرفیت در نهادسازی و کارگروهی بهره میبرد و شورای کتاب کودک و فرهنگنامه کودک و نوجوان را بنا نهاد و از خرد جمعی بهره برد و انسانها را با هر اندیشهای، گردهم میآورد.
اقبالزاده با بیان اینکه میرهادی هرگز به کاری تظاهر نمیکرد، گفت: در فضایی که خیلیها با تظاهر به مذهبی بودن، سعی در کسب جایگاه و مقامی دارند، با اینکه به خاطر تمایلات چپ همسر اولش، به او برچسب بیدینی میزدند، در خلوت خود نماز و قرآن میخواند درحالیکه ما نمیدانستیم. او هرگز مسائل دینی و علمی را با هم قاطی نمیکرد، همان کاری که در آموزش و پرورش ما موج میزند.
وی در ادامه به مهربانی توران خانم اشاره کرد و گفت: موضوع دیگر درباره ویژگی شخصیتی توران خانم، این است با اینکه به شدت فردی مهربان و عاطفی بود، در کارش بسیار جدی بود. او همیشه مشغول کار بود؛ از صبح تا شب. اگر کسی میتوانست با او در جایی ملاقاتی داشته باشد حتما از او تاثیر میپذیرفت. تاثیر میرهادی بسیار فراتر از آثارش است. ضمن اینکه خواندن آثارش هم همین تاثیر را میگذارد. اما وقتی کسی بعد از مرگش کتابش را خوانده بسیار افسوس خورده که چرا زودتر او را نشناخته است. به عنوان مثال خیلی از اعضای کانون صنفی معلمان خانم میرهادی را نمیشناختند. وقتی در سال 1392 با شورای کتاب کودک و خانم میرهادی آشنا شدند، آثارش را خریدند و در کانون معرفی کردند و تاثیر عمیق آن را میتوان در مقالات افرادی مانند مهدی بهلولی و محمدرضا نیکنژاد و برخی دیگر دید. اکنون شمار بیشتری از آموزگاران نگاه آموزش اخلاق مشارکتی کودک محور را پذیرفتهاند.
نگاهی به کارنامه توران میرهادی
توران میرهادی، متولد ۱۳۰۶ و استاد ادبیات کودکان، نویسنده، متخصص آموزش و پرورش و یکی از شخصیتهای برجسته فرهنگی بود که بیش از ۶۰ سال در گستره آموزش و پرورش، فرهنگ کودکی و ادبیات کودکان کوشید و در این روند یکی از چهرههای تاثیرگذار بود و به همراه همسرش به مدت ۲۵ سال مجتمع آموزشی تجربی فرهاد یا مدرسه فرهاد را از سال ۱۳۳۴ تا ۱۳۵۹ اداره کرد. همچنین او یکی از بنیانگذاران شورای کتاب کودک است و از سال ۱۳۵۸ نیز سرپرستی تدوین و تالیف «فرهنگنامه کودکان و نوجوانان» را برعهده داشت. این شخصیت فرهنگی از سوی موسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان بهعنوان نامزد دریافت جایزه «آسترید لیندگرن» سال ۲۰۱۷ انتخاب شده است.
میرهادی در سال ۱۳۳۴ به نام برادر از دسترفتهاش، کودکستان فرهاد و بعدها، دبستان و راهنمایی فرهاد را بنیاد نهاد. کتاب «جستجو در راهها و روشهای تربیت» گردآمدهای از تجربههای وی در در ازای ۲۵ سال سرپرستی مدرسه فرهاد است. میرهادی در کلاسهای تربیت مربی کودک در شهرهای مشهد، تبریز، رشت و تهران درس میداد و با «اداره مطالعات و برنامههای وزارت آموزش و پرورش» و «سازمان کتابهای درسی» در زمینه آزمایش کتابهای درسی نو در مدرسه فرهاد و تدوین کتابهای درسی و برنامهریزی درسی دوره ابتدایی همکاری داشت و با یاری مجله «سپیده فردا» و با شرکت فعال توران میرهادی، سه نمایشگاه از کتابهای کودکان در سالهای ۱۳۳۵، ۱۳۳۷ و ۱۳۳۹شمسی برگزار شد. در پی برگزاری این نمایشگاهها شورای کتاب کودک با تلاش توران میرهادی و همفکران او، برای گسترش و پیشبرد هرچه بیشتر امر ادبیات کودکان در سال ۱۳۴۱ تاسیس شد.
از آثار وی میتوان به «دو گفتار درباره کتابخانههای آموزشگاهی و نقش آن در ایجاد عادت به مطالعه»، «کتاب کار مربی کودک»، «برنامه کار سالانه مربی در مهد کودک و کودکستان»، «جستجو در راهها و روشهای تربیت»، «تعلیمات اجتماعی سوم دبستان»، «راهنمای تدریس کتاب تعلیمات اجتماعی سوم دبستان»، «دو گفتار (کتابخانه آموزشگاهی و نقش آن در ایجاد عادت به مطالعه)» و «آنکه رفت، آنکه آمد» اشاره کرد.
میرهادی همچنین در نگارش کتابهای تعلیمات اجتماعی، تاریخ، جغرافی و تعلیمات دینی چهارم دبستان، تعلیمات اجتماعی و دینی برای کلاس چهارم دبستان و گذری در ادبیات کودکان همکاری داشته است.
نظرات