رمان «به احساس درونت اعتماد کن» نوشته آن بروب تجربیاتی است که نویسنده از سفر معنویاش با خواننده در میان میگذارد. این کتاب به تازگی از سوی نشر مروارید منتشر شده است.
به گفته نویسنده پیام این کتاب برای رسیدن به آرامش درون و بیرون و داشتن یک زندگی شاد و سالم در این چند جمله خلاصه میشود:
لحظه را زندگی کن.
به احساست اعتماد کن
بیندیش
و آن را اجرایی کن.
این کتاب سبک جدیدی از خودشناسی را ارائه میدهد. خودشناسیای که سرچشمه آن امید است. ارنست بلوخ، فیلسوف آلمانی میگوید؛ «اندوهناکترین خسران فقدان امنیت نیست بلکه از دستدادن توان خیال آن است که چیزها میتوانند تغییر کنند». امید همچون خون جاری در جان انسانها برای ادامه حیاتشان لازم است. در حال حاضر جنبشهای امیدوارانهای در سراسر دنیا به راه افتاده و این جنبشها در تلاشند تا با ناامیدی نسبت به وضعیت موجود مقابله کنند و نیروهای اجتماعی ناراضی را در قالب روشهای مدنی بسیج کنند و به این ترتیب از ظرفیتهای موجود و ترویج امید به آینده راهی نو به سوی جامعهای عادلانهتر، دموکراتیکتر و توسعهیافتهتر بگشایند.
کاری که آن بروب در این کار انجام میدهد نیز همین است. این مدرس و سخنران با به اشتراک گذاشتن داستانها و بینشهای خود به ایجاد تحول روحی در مخاطبان خود کمک شایانی میکند. آن بروب جلساتی کارگاهی به نام «جلسات شاد» برگزار میکند و در آنها شیوههای درست زیستن، احساس کردن و فکر کردن و انجام دادن را ارائه میدهد.
علاقه وافر به بازگو کردن این مسائل به اتفاقی که در 23 سالگی برای این نویسنده افتاده،برمیگردد. بروب دچار تصادفی مرگبار میشود و در حالی که در اتومبیل گیر افتاده و قادر به نفس کشیدن نبود، تصاویری به او الهام میشود که برای همیشه خط سیر زندگی او را تغییر میدهد. او در این کتاب و در داستانی که از سفر عرفانیاش بازگو میکند، تجربهای ژرف را با ما به اشتراک میگذارد، این که زیستن در حال و جدی گرفتن احساسات را چگونه اولویتهای زندگیمان قرار دهیم تا بتوانیم یک زندگی پرمعنا و خاص داشته باشیم. نویسنده در مقدمه کتاب به روشنی مراحل نوشتن این کتاب را توضیح میدهد:
«بذر این کتاب در بهار سال 2001 کاشته شد و مثل همه قصههای عاشقانه که با تلنگری شروع میشوند، داستان من اما با ضربه یک کامیون نیمتنی به بدنم آغاز شد!...رویای من این بود که روزی استاد ادبیات بشوم اما دیوانهوار به شناخت روح خلاق بشر رو آورده بودم. اسیر شناخت روح انسان و رازهای آن شده بودم و راه برگشتی برایم وجود نداشت. میخواستم همه چیز را درباره نوع بشر بدانم... این گونه بود که روشی جدید برای زندگیام کشف کردم و حالا میخواهم سفر و بینشم را با شما به اشتراک بگذارم... این داستان زندگی من است. امیدوارم این کتاب بتواند یاریتان کند تا به خاطر بیاورید که واقعا که هستید.»
این کتاب در دو بخش و 38 فصل تنظیم شده است. بخش اول نامش این است؛ اول انجامش بده، بعد فکر کن، بعد به احساست رجوع کن و در آخر آن را زندگی کن و روح را در نظر بگیر. برخی از فصلهای این بخش عبارتند از؛ حرکت به جلو، زمان اصلاحات فرا رسید، تغییرمکان، یک آگاهی هیجانانگیز درونی و یک زندگی خودجوش.
در بخش دوم با عنوان؛ لحظه را زندگی کن با احساست پیش برو عمیق بیندیش و در آخر آن را عملی کن، نویسنده به روح توجه ویژهای دارد. برخی از فصلهای این بخش عبارتند از ؛ما جاودانه هستیم، دریچهای به سوی روح، در درون زیستن، زبان روح و هنر نفس کشیدن.
در فصل اول این کتاب میخوانیم:
«وقتی بیهوش بودم، در تاریکی مطلق آن را دیدم. زندگی و انتخابم را دیدم. درست مثل یک فیلم جلوی چشمانم بود، واضح و روشن. میدانستم که در حال تماشای زندگی خودم هستم اما نه آن زندگی که در حال حاضر دارم. دیم که صمیمانه عشق میورزم و مردم هم صمیمانه به من عشق میورزند. در آن زندگی تدریس میکردم، مینوشتم و خلاق بودم. مثل بچهها شاد و آرام و جسور و یکرنگ بودم. دیدم با پال ازداواج کردم و از او بچه دارم. زندگی پرماجرا و پرمفهومی بود. عشق بدون شرط را تجربه میکردم.»
امید بهطورکلی منبع دائمی و موثری برای مقابله با جنبشها با موانع و مخالفتها ست. در این کتاب خواننده صدای روح خود را میشنود و با ندای قلبش هماهنگ میشود و به یاد حسی میافتد که مدتهاست از یاد برده است؛ حس امیدواری به بهبود شرایط.
کتاب «به احساس درونت اعتماد کن» با عنوان فرعی داستان یک معجزه نوشته آن بروب با ترجمه مریم سعادتمندبحری از سوی انتشارات مروارید در گروه نشر فیرزوه در 270 صفحه و شمارگان 550 نسخه به قیمت 30000 تومان در پاییز 1397 منتشر شده است.
نظر شما