یکشنبه ۲۰ آبان ۱۳۹۷ - ۱۴:۵۰
دیدگاه فقهی سنتی به موسیقی ایرانی تسری یافته است

منصوره فصیح رامندی، مولف کتاب «موسیقی بر ضرب‌آهنگ فقه و قانون» می‌گوید: همچنان شاهد دیدگاه‌های مخالف در این حوزه هستیم و علی‌رغم وجود نهادهای قانونی مرتبط با این هنر در کشور، شاهد تسری دیدگاه فقهی سنتی هستیم به نوعی که حتی در حوزه موسیقی سنتی نیز همچنان با چالش‌هایی مواجه بوده‌ایم.

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)- الهام عبادتی: موسیقی همواره از جمله موضوعات مبهم فقهی بوده است. با توجه به تغییر در رویکرد موسیقی و ذائقه هنری جامعه از سویی و تاثیر عنصر زمان، مکان و عرف در صدور احکام فقهی آیا همچنان می‌توان بر دیدگاه‌های امتناعی مبنی بر حرمت موسیقی قائل بود؟ از جنبه حقوقی نیز هنر موسیقی در طی سال‌های سپری شده از بی مهری زیادی در حوزه تقنین رنج برده و مقررات مدون و مصوب در این حوزه منحصر در مقررات دولتی بوده است و از جامعیت لازم و کافی برخوردار نیست. کتاب «موسیقی بر ضرب‌آهنگ فقه و قانون» نوشته منصوره فصیح رامندی به همین موضوع پرداخته که به تازگی از سوی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات منتشر شده است. در ادامه گفت‌وگوی ایبنا را با فصیح رامندی بخوانید: 

موسیقی در ایران چه پیشینه‌ای داشته و چقدر توانسته در ساخت فرهنگ و هویت ایرانی موثر باشد؟
در خصوص تاریخچه موسیقی در ایران، نمی‌توان نسبت به سابقه‌ طولانی‌ و بسیار زیاد این هنر بی‌تفاوت بود. اما به دلیل فقدان فرهنگ مکتوب و ذهنیت حفظ و نگهداری آثار فرهنگی و تـاریخی، پیشینه‌ مدون‌ و منظمی‌ از آن در دست‌ نـیست. بلکه از‌ هـر‌ دوره‌ اطلاعات‌ پراکنده‌ای درباره خاطره‌ قومی ایرانیان از موسیقی در دست است نه قواعد تئوریک و مسائل فنی موسیقی. نکته‌ دیگر این‌ است کـه فرهنگ‌ ایرانی، استعداد جذب و هضم فرهنگ‌های دیگر را بسیار زیادتر از آنچه که تصور می‌رود دارا بوده و در واقع فرهنگ‌ ایرانی از همین جذب‌ها و تعاطی‌ها و تبادل‌ها ساخته شـده‌‌ اسـت‌. یعنی عناصری را از فرهنگ‌های دیگر اخذ کـرده و سـپس آنها را از ذهنیت خـود گذرانده و «ایرانی» کـرده اسـت. به هر حال توجه به موسیقی در کشور ما از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. ایـن‌ اهمیت‌ از یکسو به گرایش ایرانیان به موسیقی بازمی‌گردد و از دیگرسو به نقشی که‌ موسیقی‌ در هویت جـوانان در جـوامع معاصر دارد.

به هر حال تا بیش از نفوذ فرهنگ غرب، آنچه از انواع موسیقی در ایران شناخته شده بود از موسیقی کلاسیک گرفته تا موسیقی‌های مردمی، همه در حیطه‌ سنت قرار داشت و در آموزش و اجرا از خصلت هنر سنتی بهره می‌برد. اما با  ورود موسیقی غربی به‌ ایران که به ویژه از مواجهه با غرب در عصر قاجار شروع شد‌، شاهد پیامدهای مختلفی در زمینه‌ موسیقی هستیم. به نظر می‌سد که ورود این موسیقی به یـک گفتمان موسیقایی در ایران شکل داد که می‌توان آن را «گفتمان موسیقی علمی» نامید. این گفتمان بر آن است‌ که موسیقی غربی(به ویژه اروپایی) طی چهارصد یا پانصد سال فرصت و بخت آن را داشـته است که به یک نظام علمی مشخص در تولید و آموزش موسیقی برسد.

بحث از موسیقی و هویت به عنوان دو عنصر فرهنگی مرتبط با یکدیگر از اهمیت زیادی برخوردار است. موسیقی یکی از اصیل‌ترین ابزارهای ارتباطی انسان است. خصوصاً در مواردی که برقراری ارتباط به دلیل مرزهای نمادین و اجتماعی با اختلال یا ممانعت روبه‌روست. موسیقی ابزار کارآمدی است. در چنین شرایطی، موسیقی قادر است به بیانی برای هویت‌های فردی تبدیل شود. موسیقی ابزاری برای بیان هویت‌هاست و همزمان هویت‌ساز هم هست، بنابراین افراد می‌توانند از موسیقی برای رساندن پیام هویتی خود استفاده کنند، به عبارتی نمی‌توان تمایز دقیقی بین ساخت و بیان هویت قائل شد. با به کارگیری موسیقی می‌توان هم‌زمان با هویت‌های جنس، جوانی، ملی، مخالف سیاسی و... را ساخت و منتقل کرد. 
 

موسیقی در ایران همواره محل مناقشه فقهی بوده است به گونه‌ای که حتی نشان دادن آلات موسیقی هم به طور مثال در رسانه ملی تابو محسوب می‌شود. چرا نگاه فقهی متقدم امکان سازش با موسیقی ندارد?
موضوع غنا و موسیقی از موضوعات مجمل فقهی است که درباره‌ آن تعریف واحدی ارائه نشده است. این اجمال در موضوع، قطعاً به اجمال در حکم هم سرایت می‌کند؛ جمهور فقهای شیعه اجمالاً حکم به حرمت موسیقی کرده‌اند به نوعی که در کمتر مسأله‌ای شاهد  این اجماع و  اتفاق فقهی هستیم. البته نباید از نظر دور داشت که این اجماع نسبی، متأثر از شرایط  زمان صدور حکم  و جایگاه موسیقی در آن دوره بوده است. اما امروزه با توجه به تغییر کارکردهای موسیقی ضروری است تا هر گونه بحث فقهی از موسیقی با لحاظ کردن شرایط زمان و مکان و رعایت مصلحت جامعه‌ اسلامی صورت گیرد، که متأسفانه شاهد خلأ بارزی در این موضوع  هستیم. این در حالی است که پس از پیروزی انقلاب  اسلامی، موسیقی از کارکرد مفسده‌آمیز  خود به نحو آشکاری فاصله گرفته و از تأثیر قابل توجهی در فضای فرهنگی و سیاستگذاری در این حوزه برخوردار است. از سویی دیگر متأسفانه علی‌رغم اینکه بنا بر مبانی فقهی، بسیاری از احکام متصف به عناوین ذاتی نبوده و دائر مدار مصالح و مفاسد وجود در متعلق آن‌هاست و این امر مورد تصریح و تأیید فقها و مراجع عظام است، اما همچنان شاهد دیدگاه‌های مخالف در این حوزه هستیم و علی‌رغم وجود نهادهای قانونی مرتبط با این هنر در کشور، همچنان شاهد تسری دیدگاه فقهی سنتی هستیم به نوعی که حتی در حوزه موسیقی سنتی نیز همچنان با چالش‌هایی مواجه بوده‌ایم.

آیا امکان به روز رسانی دیدگاه فقهی متناسب با شرایط فعلی نیست؟ چه موانعی بر سر راه آن وجود دارد?
مسلماً بله، چرا که بر اساس مباحث و آرای فقهی موجود، ساز و کار تعیین طرب‌آور بودن یا نبودن موسیقی رجوع به عرف است، کاملاً بدیهی است که در این خصوص عرف زمان ملاک است، نه عرف دوره‌ای خاص که موسیقی به جهت کارکردهای منفی‌اش مورد تقبیح و محکوم به حرمت ذاتی بوده است. چنان چه امام (ره) به عنوان فقیهی مبرز به این موضوع قائل بودند که حکم حرمت یا حلیت موسیقی عام نیست، بلکه توجه اصلی به محتوی شعر، آهنگ و محتوی معطوف است.

در ایران، تصمیم‌گیری درباره موسیقی گاه علی‌رغم متولی بودن سازمان‌ها و نهادهای ذیربط فراتر رفته و نهادهایی برای آن تصمیم می‌گیرند که به نوعی فراقانونی هستند. تبیین تان در این‌باره چیست؟
عبارت نهادهای فراقانونی کمی اغراق‌آمیز به نظر می‌رسد به هر حال ما شاهد تأثیر نهادهای مرتبط  و متولی هنر موسیقی هستیم، شاید این سؤال بیشتر در بحث کنسرت‌ها نمود دارد. با توجه به ماده 24 آئین‌نامه اماکن عمومی، که مقرر داشته «در اماکن عمومی ایجاد صداهای ناهنجار، ادای الفاظ رکیک، انجام حرکات زشت و اعمالی که موجب سلب آسایش دیگران یا ضرر به اموال‌عمومی شود، ممنوع است و صاحبان اماکن عمومی مکلفند متخلف را به مأموران انتظامی معرفی کنند.» از این‌رو نیروی انتظامی در اجرای اقدامات پیشگیرانه از جرم بدیهی است که باید در محل برگزاری کنسرت چه قبل از شروع، چه در خلال آن و چه در پایان آن حضور داشته باشد. البته باید در نظر داشت نیروی انتظامی تنها یکی از چالش‌های احتمالی در برگزاری کنسرت در شهرهاست و هنوز دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نتوانسته به‌عنوان تنها نهاد حاکمیتی حوزه موسیقی جامه عمل بپوشاند و در این راستا هنوز شاهد چالش میان قوه‌ قضائیه و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هستیم. 

البته بدیهی است که برگزاری کنسرت‌ها به اقتضای جو حاکم بر آن در اغلب موارد  نه تنها به دور از حاشیه نیست، بلکه در اکثر موارد بر اساس شاخصه‌های شرعی و قانونی قطعاً مصداق معروف نیستند. بنابراین آئین‌نامه‌ نظارت بر اجرای برنامه‌های صحنه‌ای موسیقی و نحوه‌ صدور مجوز اجرا، با توجه به آمریت قانون بر آئین‌نامه قابل جرح و تعدیل است.

با توجه به سوال پیشین چه میزان فقدان نظام فقهی و حقوقی در این باره احساس می‌شود؟
متأسفانه نظام حقوقی در این حوزه منحصر به معدود آئین‌نامه‌هایی است که از جامعیت لازم و کافی برخوردار نیست، در رویکرد فقهی به موسیقی نیز علی‌رغم غلبه  دیدگاه حرمت ذاتی موسیقی، نمی‌توان نسبت به رویکردهای فقهی  معاصر به این هنر پس از پیروزی انقلاب اسلامی به ویژه نقش موسیقی در اعتلای فرهنگی بی‌تفاوت بود، در عین اینکه به جهت تصریح قانون اساسی ذیل حقوق ملت، فراهم آوردن زمینه‌های تحقق حقوق فرهنگی افراد امری است که بر عهده‌دولت است، بنابراین ضروری است تا به اقتضای شرایط حاکم بر جامعه به جهت ایجاد نشاط و سرگرمی به عنوان حقوق اجتماعی و شهروندی افراد نسبت به این مقوله با اغماض بیشتری توجه کرد. 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها