یثربی در ابتدای این برنامه بر این موضوع صحه گذاشت که در جامعه امروز ایران، خرافهگرایی بر عقلگرایی تفوق پیدا کرده است و افزود: معتقدم ما با اینکه دینمان عقلانی است، در میان ادیانی که امروز در جهان هستند، تنها دینی که متن اصلیاش بر تعقل تاکید میکند، اسلام است. در اسلام و در متن قرآن یک آیه پیدا نمیکنید عقل را تحقیر کند. تمام آیههای مربوط به عقل در ستایش عقلاست و تمام تحقیرها نسبت به مردم بهخاطر این است که «لایعقلون»!
وی ادامه داد: اما پس از مطالعه و دقت به این نتیجه رسیدم ما در جامعه خودمان بهقدر کافی به ترویج عقلانیت نپرداختهایم و جامعه تا حدودی خرافی شده است و به همین دلیل کتابی به نام «فلسفه خرافات» منتشر کردهام.
مؤلف «عرفان عملی در اسلام» افزود: منشأ خرافات، سادگی ذهن انسان است که میخواهد حوادث جهان را تفسیر کند ولی چون فهم دقیق و علمی ندارد، اینها را به جادوگری و... نسبت میدهد. اما از منشأ خرافات که بگذریم، اصل عرفان را نمیشود گفت خرافی است اما اذهان خرافی آمادگی زیادی دارند که یکعده از عرفان بهعنوان ابزار استفاده کرده و از آنها بهرهکشی کنند؛ یعنی آنها را مرید خود کنند و وعده دیدار بدهند و با جاذبههایی که دارند، فریب بدهند. 99 درصد در عرفان، زمینه برای دروغ آماده است تا حقیقت.
استاد تمام فلسفه و کلام اسلامی در دانشگاه علامه طباطبایی اظهار کرد: عرفان در برابر عقل است و اصلاً جز این نیست و از اول این مطلب را میگوید. جستوجوی حقیقت دو راه دارد: یکی عقل و دیگری ریاضت. یکعده میگویند بیا گرسنگی و تشنگی بکش، به چیزی میرسی. عده دیگر میگویند نه؛ عقل و منطق و فهمت را بهکار ببر، به چیزی میرسی. این بهدنبال فهم است و آن بهدنبال وصول به حقیقت.
یثربی تصریح کرد: من هرگز نمیگویم عرفان دروغ است. این را هم درویشها و عرفا بشنوند، هم غیرعارفان بشنوند! چرا نمیگویم عرفان دروغ است؟ چون کائنات در دستِ من یثربی نیست. من همنظر با حکمای قدیم نیستم که بگویم ذهن فیلسوف کل جهان میشود. یک میلیاردم جهان هم در ذهن من نیست. پس چهجور میتوانم بگویم عرفان دروغ است؟
عرفان یک راه است که پیشنهاد کردهاند. اما تجربه عرفانی را نمیشود بیان و منتقل کرد. بدون ریاضت، با سبیل گذاشتن و دو تا شعر حافظ خواندن، آدم عارف نمیشود. با پای درس اسفار نشستن، آدم عارف نمیشود. پس من عرفان را نفی مطلق نمیکنم. عرفان را میگویم غیر از دین است، عرفان بیسلوک دروغ است.
وی در پاسخ به این اشکال که چرا نظریات شما در باب عرفان پارادوکسیکال است، گفت: عرفان قابل بررسی نیست؛ الان صدها شیخ ادعا میکنند واصل به حق شدهاند. ما از کجا بدانیم راست میگویند؟ هیچ قابل بررسی نیست. معتقدم نجات جوانان ما و رهایی جامعه ما در پیروی از قرآن کریم و اهلبیت است نه در پیروی از عرفانها. مثل بعضی از آقایان نیستم که با یک بیت مثنوی میخواهند قرآن را یکجور دیگر معرفی کنند. من این روش را قبول ندارم. قرآن اصل است.
این مفسر قرآن کریم درباره سلوک عرفانی حضرت امام گفت: امام(ره) مدرس استاد بزرگ عرفان و فلسفه است ولی یک موحد کامل و یک متشرع جواهری است. امام کسی را به ریاضت دعوت نکرده است. از همه دعوت کرده است به اسلام عمل کنند. اما خب از اصطلاحات آنها هم استفاده کرده و کتاب آنها را هم شرح کرده است.
وی افزود: تا به حال کسی را تکفیر نکردهام؛ من هنوز هم به عرفا و آثارشان علاقه دارم ولی کار تحقیقی غیر از علاقه است. من دوست دارم، ولی حقیقت را به خاطر این دوستیها فدا نمیکنم. من میگویم مسلمان جواهری باشیم. این به صلاح جامعه ماست!
این عرفانشناس ۷۵ ساله اظهار کرد: برای رفع شبهه این را بگویم که من را با جمعیتی که به نام مکتب تفکیک معروفند و به بعضیشان ارادت هم دارم، همعقیده ندانید. به تفکیکیها گفتهام ما در سه چیز شباهت داریم که اینها جنبه ظاهری دارند ولی در سه چیز اصلی با هم اختلاف اساسی داریم که یکی این است که شماها اصلا با کل فلسفه مخالفید، درحالی که من میخواهم فلسفه امروزمان را داشته باشیم و فلسفه رشد کند.
نظر شما