به مناسبت 20 مهر زادروز فردوسی، سراینده شاهنامه
شاهنامه پرآوازهترین سروده فردوسی در ادبیات کهن پارسی است
«حماسه و نافرمانی» نوشته دیک دیویس با برگردان سهراب طاوسی پیشنهاد مطالعه سرویس علوم انسانی به علاقهمندان مطالعه کتاب در تعطیلات پایان هفته است. این کتاب در گام نخست، کوششی برای تعدیل باوری عمومی است که شاهنامه درباره چه سخن میگوید؟
شاهنامه برخلاف نامش تنها راوی شاهان نیست بلکه راوی مردمان روزگارش است، روایت پهلوانان، جنگجویانی که برای رسیدن به درستی و در دفاع از میهن و خاک در نبردی دایمی هستند. پهلوانانی همچون فریدون، سیاوش، کیخسرو، رستم، سهراب، گودرز، توس و...
شاهنامه اثری فرهنگی است و از نظر وسعت تاثیر و نقش محوری که در تاریخ فرهنگ فارسی بعد از قرن یازدهم میلادی داشته با هومر در فرهنگ یونان قابل مقایسه است، همین فراگیری و تا حدی تقدس راه را برای اظهارنظر غربیها باز میگذارد. شاهنامه در زبان فارسی بلافاصله به محبوبیت بالایی دست پیدا کرد و در عصر شکوفایی ناگهانی شعر روایی دوره فارسی میانه به سرعت جایگاهی ممتاز به دست آورد.
«حماسه و نافرمانی» نوشته دیک دیویس با برگردان سهراب طاوسی کتابی است در نقد متن و فرامتن شاهنامه فردوسی و پاسخی است به کسانی مانند ادوارد براون، وان گرونبام و احمد شاملو که شاهنامه را صرفا نظم میدانند. کتاب به خواننده میگوید که هر جا که منابع دست فردوسی را باز گذاشتهاند میتوان نبوغ روایتسرایی و شاعرانگی وی را به حد اعجابآوری دید. بهویژه در قسمتهای اسطورهای مانند داستان سیاوش و اسفندیار.
کتاب «حماسه و نافرمانی» با زبانی ساده و صریح که مشخصه مکتب نقدنویسی انگلیسی است به فرم و محتوای شاهنامه نگاه کرده و عناصر زیباییشناختی هنر فردوسی را پیش روی خواننده نهاده است و البته هرجا که به گمانش رسیده عیبی دارد، آن را نیز گفته است. این کتاب در گام نخست، کوششی برای تعدیل باوری عمومی درباره این است که شاهنامه درباره چه سخن میگوید؟
کتاب «حماسه و نافرمانی» در چهار بخش آیا نافرمانی هست؟ شاه و زیردست، پدر و پسر و در چاه افراسیاب تنظیم شده است. «طرح مساله: بهرام گور، مزدک، کاوه»، «خاندان نریمان: سام، زال، رستم، نمایی کلی»، «پیران ویسه»، «ساسانیان: اردشیر، انوشیروان»، «هرمز، بهرام چوبینه و گردیه»، «طرح مساله: محبت پدرانه، خشونت پدرانه»، «سام و زال»، «رستم و سهراب»، «کاوس و سیاوش»، «گشتاسب و اسفندیار» زیربخشهایی است که نویسنده به آن پرداخته است.
دیک دیویس میگوید: «مرسوم است که شاهنامهپژوهان کتاب فردوسی را به سه قسمت تقسیم میکنند: نخست اسطورهای؛ دوم افسانهای و سوم تاریخی. من در این کتاب قسمت اسطورهای و افسانهای را کمابیش به شکل پیوسته و مرتبط با هم فرض کردهام، به شکل یک بخش و نه دو بخش جداگانه(مرز بین این دو بخش به روشنی مرز بین قسمت افسانهای و تاریخی نیست) و مدام قسمت اول کتاب را که منظورم قسمت اسطورهای-افسانهای است با قسمت دوم آن یعنی قسمت تاریخی مقایسه کردهام. شکاف، اگر بتوانیم این کلمه را برای آن به کار ببریم، تقریبا در زمان اسکندر (الکساندر بزرگ) رخ میدهد.
اکنون حدود سی سال از نوشتن حماسه و نافرمانی بررسی شاهنامه فردوسی میگذرد. مانند خیلی چیزها که بعدها نقطهی عطف زندگیمان میشوند، این کتاب نیز اتفاقی خلق شد. من در دههی 70 میلادی در ایران انگلیسی و ادبیات انگلیسی تدریس میکردم و زمانی که میخواستم ایران را به مقصد زادگاهم انگلستان ترک کنم، جمعی از دانشجویانم سخاوتمندانه نسخه نهجلدی شاهنامه چاپ مسکو را به من یادگاری دادند. من تا آن زمان تنها بخش کوچکی از کتاب را خوانده بودم و وقتی خودم را دوباره در انگلستان یافتم، به پاس قدردانی از دانشجویانم خواندن نظاممند تمام کتاب را از آغاز جلد اول تا پایان جلد نهم شروع کردم. زمانی که در رشتهی ادبیات فارسی میانه در مقطع دکتری پذیرفته شدم، تصمیم گرفتم رسالهی دکتریام را دربارهی شاهنامه بنویسم. ماحصل این رساله، که پس از آن هر از گاهی دستخوش بازنگریهای اساسی و عمیق من شده، کتابی است که اکنون در دست شماست.»
سهراب طاوسی، مترجم کتاب نیز بر این باور است: «اهمیت کتاب حماسه و نافرمانی به این دلیل است که شاعر و نویسندهی آن در زیر ظاهر کلمات «پی آواز حقیقت» دویده است. در نگاه پسامدرن او، شاهنامه محصول یک فرامتن سیاسی-تاریخی است و فردوسی، نویسندهای که در این فرامتن نفس میکشد، ناگزیر از آن تاثیر پذیرفته و به حکم حکیم بودنش منتقد جدی زمانهی خود است، اما به دلیل فضای سانسور ناچار بوده که سخن خود را در زیر روایتها و گفتوگوی شخصیتها بیان کند. او محمود غزنوی، ریاکاری عالمان و حتی فقر خود را به نقد کشیده است.
نافرمانی در نگاه اول این کلمه، همانطور که بخشی از کتاب را به خود اختصاص داده، به تمرد خاندان نریمان از پادشاهان ایران اشاره دارد که این نافرمانی در شیب ملایمی از اطلاعت مطلق سام تا سرپیچی آشکار فرامرز حرکت کرده است. با وجود این، این کلمه به نافرمانی یا ترفندی که فردوسی برای نقد شاه زمان خود به کار برده نیز اشاره دارد؛ یعنی فردوسی در زیر لایههای پنهان کتابی که باید مدح شاهان ایرانی باش به نقد گزنده یکی از شاهان این سرزمین یعنی محمود غزنوی پرداخته است. دشواریهایی از این دست در طی ترجمهی کتاب بارها ظرافت رقص و دشواری نیازردن دل دلبر شیرینحرکات را به ذهنم میآورد.»
نویسنده در بخشی از کتاب مینویسد: «هر گونه خوانش تمثیلی باید مسئله وجود ضحاک به عنوان نماینده نامیرای شیطان را که برای همیشه در زیر دماوند زنجیر میشود در نظر داشته باشد (تداوم وجود او، به عنوان شیطان در زنجیر، زیر کوهستان، بعدها با ناپدید شدن، میتوان گفت غیب شدن، کیخسرو - یکی از معدود شاهان به صراحت نیکوکار شاهنامه - در بالای کوه قرینه میشود) این خوانش ضحاک را به نوعی تجسم اهریمن میداند (و کیخسرو را به نوعی تجسم اهورامزدا) اما چنین تفسیر زرتشتی، که در منبع پنهان بوده اما برای خواننده امروزی آشکار است، احتمالا برای خواننده مسلمان فردوسی، و شاید حتی برای خود شاعر هم، چندان هم روشن نبوده است.»
* دیک دیوس دانشآموخته دانشگاه منچستر و مدرس دانشگاه اوهایو در آمریکاست. او علاوه بر فردوسی و شاهنامه، روی اشعار حافظ و افسانه سیاوش کار پژوهشی کرده و کتابهایی را در این باره منتشر کرده است.
«حماسه و نافرمانی» در 256 صفحه به بهای 15 هزار تومان از سوی انتشارات ققنوس منتشر شده است.
نظر شما