عزتالله الوندی در این نشست به ارائه توضیحاتی درباره کتاب «انگشتر فیروزه» پرداخت و گفت: انتشارات فاتحان چند سال پیش روی پروژهای درباره ورزشکارانی که شهید شده بودند، کار میکرد و قرار بود بسیج ورزشکاران این کتابها را تولید کند. در این زمینه تالیف دو کتاب به من سپرده شد، که یکی از آنها درباره شهدای فوتبالیست ایلام به نام «دقیقه 55» بود و دیگری درباره زندگی شهید فرارویی که به نام «انگشتر فیروزه» چاپ شد.
این نویسنده درباره چگونگی نوشتن این کتاب توضیح داد: من اطلاعات زیادی در زمینه زندگی شهید فرارویی نداشتم و لازم بود تحقیقات و پژوهشهایی در این زمینه انجام دهم. براین اساس به شیراز رفتم تا بتوانم در گفتوگو با بستگان شهید، اطلاعات و خاطراتی دربارهاش بهدست بیاورم. اما وقتی با مادر و برادر شهید صحبت میکردم با فوران خاطرات مواجه شدم و دیدم که خوشبختانه شهید فرارویی تنها نیست و کوهی از خاطرات درباره او وجود دارد و من توانستم از خاطراتی که به دست آوردم این کتاب را جمعآوری کنم.
وی افزود: قرار نیست برای فردی که زندگینامه داستانیاش را مینویسیم هالهای از مقدسات ببافیم چون قرار است در این کتاب، در کنار بخشی از فضاسازی و تخیل، حقایق را بنویسیم. و معمولا اتفاقات دراماتیک زندگی شهید را از بین همه اتفاقاتی که برایش رخ داده در قالب رشته داستانی میآوریم.
الوندی در ادامه به کمک مصطفی خرامان به عنوان مسئول این پروژه، در روند نوشتن زندگینامه شهید فرارویی اشاره کرد و گفت: طرح اولیه این کتاب را ابتدا به آقای خرامان نشان دادم و او در تالیف این کتاب به من کمک کرد.
زندگینامه داستانی وسیلهای برای نویسنده شدن عدهای شده است
مصطفی خرامان، نیز در این نشست به ارائه توضیحاتی درباره زندگینامه داستانی پرداخت و گفت: متاسفانه چیزی که انسان را اذیت میکند این است که نوشتن زندگینامه داستانی وسیلهای برای نویسنده شدن عدهای شده است. قطعا نوشتن رمان درباره زندگی یک شهید، کار سختی است و براین اساس به نوشتن زندگینامه داستانی اکتفا کردهایم اما در این روند هیچ اثری از زندگینامه داستانی دیده نمیشود، فقط زندگینامه است با یک روند تاریخی و مشخص نیست که داستانش کجاست و خواندن آن چقدر برای مخاطب جذاب است.
این نویسنده در ادامه بیان کرد: الان که دوره طولانی از جنگ گذشته است، وقتی با خانوادههای شهدا صحبت میکنیم موضعی درباره شهیدشان دارند که بعضی حرفها دربارهاش بیان نشود و محدودیتی ایجاد میشود که نشان داده شود شهیدی که به شهادت رسیده، فردی استثنایی بوده است درحالیکه همه اینها آدمهای معمولی و از بندگان خدا بودهاند و خصوصیات مختلفی داشتهاند اما در کتابهایی که ما به عنوان زندگینامه داستانی میخوانیم هیچ کدام از این جنبهها وجود ندارد و داستان بیمزهای روایت میشود.
«انگشتر فیروزه» زندگینامه داستانی به معنای واقعی است
به گفته خرامان، اگر فردی داستاننویس باشد میتواند زندگینامه را با داستان تلفیق کند و اثر جذابی ارائه دهد، اما چون بلد نیست آثاری تولید میشود که نشان میدهد ناشر، نویسنده و ویراستار هیچ شناختی از جنگ و جبهه و ... ندارد. اما کتاب «انگشتر فیروزه» با این آثار تفاوت دارد و یک زندگینامه داستانی به معنای واقعی است.
وی مدل نوشتن زندگینامه داستانی در کتاب «انگشتر فیروزه» را مناسبترین مدل نوشتن زندگینامه داستانی دانست و گفت: مدلهای دیگر فقط زندگینامهاند. خود من هم زندگینامه داستانی درباره شهید ابراهیم هادی نوشتهام و معتقدم در زندگینامه داستانی حتما باید داستان امروزی بسازیم و داستان را پیش ببریم. هرچه داستان پیش برود قضایا برای مخاطب پیچیدهتر میشود و به تدریج با زندگینامه شهید پیوند میخورد و آنجا علاوه بر اینکه داستان را میخواند، از آشنا شدن با زندگینامه شهید مورد نظر لذت میبرد.
خرامان توضیح داد: در کتاب «انگشتر فیروزه» ابتدا نشانی از شهید فرارویی وجود ندارد و ما با داستانی امروزی در شیراز روبهروایم وقتی جلوتر میرویم میبینیم این داستان ارتباطی با زندگی شهید فرارویی دارد. در این کتاب هیچ شعاری درباره شهید فرارویی نمیبینیم و نویسنده درباره اینکه او فردی جذاب بوده شعار نمیدهد و این مساله خودبهخود در روند داستانی بیان میشود.
کتابهای حوزه دفاع مقدس از غیرحرفهای بودن عوامل کار رنج میبرد
این نویسنده ادامه داد: وقتی این کتاب را با کتابهای دیگر مقایسه میکنیم میبینیم اغلب با کتابهایی مواجهایم که داستان، صرفا یک سیر تاریخی از زندگی را روایت میکنند و اغلب از سوی افرادی که نویسنده حرفهای نیستند، نوشته شدهاند و در این زمینه، هم مسئولان فرهنگی ادبیات دفاع مقدس مقصرند و هم افرادی که نویسنده نیستند ولی اقدام به تولید اثر در این حوزه میکنند. باید نویسندگانی بیایند که بتوانند آثار قابل استناد و قابل اعتنایی تولید کنند.
خرامان در ادامه یکی از مشکلات کتابهای دفاع مقدس را غیرحرفهای بودن عوامل کار عنوان کرد و گفت: یکی از دلایلی که کتاب «انگشتر فیروزه» از نظر ویرایش مشکل پیدا کرده، این است که فردی این کار را انجام داده که متخصص این حوزه نبوده است. درواقع ناشران دفاع مقدس، توجه زیادی به ویراستاری کتابهایشان نمیکنند و وقتی افراد غیرمتخصص کاری را انجام دهند، نتیجهاش تولید آثار غیرحرفهای میشود.
شخصیت شهید فرارویی در «انگشتر فیروزه» کاملا ملموس است
جعفر توزندهجانی نیز در این نشست به بیان ویژگیهای زندگینامه داستانی پرداخت و گفت: وقتی میگوییم زندگینامه داستانی دو وجه زندگینامه و داستانی بودن آن برایمان مطرح است. وقتی بحث ادبیات داستانی پیش میآید برای من چگونه گفتن از چه گفتن مقدم است. در زندگینامه داستانی هم چگونه گفتن اهمیت زیادی دارد. زندگینامه گاهی از سوی خود فرد و گاهی از سوی فرد دیگری بر اساس گفتههای آن فرد یا اطرافیانش نوشته میشود که یک نوع وقایعنگاری است.
این منتقد ادبی با اشاره به اینکه نویسنده با شگردهای داستانی روی احساسات خواننده تاثیر میگذارد و کاری میکند که آن شخصیت در ذهن مخاطب ماندگار شود، گفت: مثلا تولستوی در کتاب «جنگ و صلح» این کار را به خوبی انجام داده و «شاهزاده آندره» در ذهن ما ماندگار شده است. در کتاب «انگشتر فیروزه» نیز زندگی شخصیت مورد نظر از زبان افراد گوناگون روایت شده است و از زوایای مختلف به آن پرداخته شده.
وی افزود: در مرکز داستان شخصیتی به نام کاظم فرارویی داریم که ورزشکار بوده و جودو کار میکرده است. در صحنه اولیهای که نویسنده خلق کرده است، یعنی صحنه تصادف با پیرمرد، زمینهای در ذهن مخاطب ایجاد میکند که او را به یافتن ماجرای پیرمرد و دوچرخه سوق میدهد. درواقع نویسنده از آغاز با شیوه داستانیاش قلاب را به ذهن خواننده میاندازد تا او را با خود همراه کند. تا اینکه بالاخره از روی دفتر خاطرات شهید، وارد زندگی او میشویم. نویسنده از زوایای مختلف به این شخصیت میپردازد و داستان راویان مختلفی دارد.
نباید شخصیتهای مذهبی و شهدا را از مردم عادی جدا کنیم
به گفته توزندهجانی، این کتاب روایت جذابی دارد و شخصیت شهید فرارویی را کاملا ملموس و واقعی پیش روی مخاطب قرار میدهد. «انگشتر فیروزه» برخلاف بسیاری از زندگینامههایی که نوشته میشود چیز زیادی درباره شخصیت مورد نظر به مخاطب نمیگوید اما او را تشویق میکند تا به پژوهش درباره کسب اطلاعات بیشتر درباره شهید فرارویی بپردازد.
این نویسنده و منتقد ادبی با بیان اینکه نباید شخصیتهای مذهبی و شهدا را از مردم عادی جدا کنیم و به ویژگیهای اخلاقی مختلف و درد و رنجهای آنها نپردازیم، افزود: زندگینامههای داستانی را باید به گونهای بنویسیم که افراد نسبت به کسب اطلاعات بیشتر کنجکاو شوند. الوندی در این کتاب از شگردهای داستانی به خوبی استفاده کرده است و زندگی این شهید را کاملا انسانی و واقعی برای مخاطب بیان کرده و برخلاف بسیاری از کتابهای این حوزه، اصلا شعاری نیست.
توزندهجانی در ادامه به نظام نشانهشناسی داستان اشاره کرد و گفت: اساس ادبیات این است که نشانهها و علائمی داشته باشد که مخاطب با یافتن آنها از داستان لذت ببرد. دوچرخه و سوار شدن کاظم بر دوچرخه هم در این کتاب ازجمله همین نمادهاست نماد آدمی که به اطرافش اهمیت زیادی میدهد و این نمادها مخاطب را به سمت شناسایی صفات کاظم سوق میدهد و مخاطب، هم جذب داستان میشود و هم با شخصیت مورد نظر آشنا میشود.
نظر شما