امروز 26شهریور سالروز درگذشت احمد بیگدلی است. محمدرحیم اخوت از دوستان قدیمی او میگوید: به حدی داستان برای بیگدلی جدی بود و جدی به داستان میپرداخت به غیر از هوشنگ گلشیری کس دیگری را نمیشناسم که به چنین چشمی به داستان نگاه کند.
وی افزود: در نشستهایی که با اهل قلم هر هفته در یک روز خاص داشتیم بیگدلی هم شرکت میکرد و حضور فعال داشت. گاهی داستانهایش را هم میخواند. از خصوصیات بیگدلی انتقادپذیری او بود. وقتی ایرادی و نقدی به قسمتی از نوشتههای او گرفته میشد با روی خوش یادداشت میکرد و بعدها به قول خودش در خانه و در خلوت آنها را بررسی میکرد.
وی افزود: داستان برای احمد بیگدلی حیاتی بود و به هیچ وجه شکل تفننی برای او نداشت. به حدی داستان برای او جدی بود و جدی به داستان میپرداخت به غیر از هوشنگ گلشیری کسی دیگری را نمیشناسم که به چنین چشمی به داستان نگاه کند. داستان را برای سرگرمی خوانندگان نمینوشت؛ بلکه برایش حیاتی بود و جدی درباره آن کار میکرد.
این نویسنده و منتقد ادبی به خاطرات خود از سالهای حضور بیگدلی اشاره کرد و گفت: برنامه از این قرار بود که ما سالها هفتهای یک روز در منزل ما جمع میشدیم و اگر کسی چیز تازهای نوشته بود، میخواند و دیگران نقد میکردند. این نقد به صورت شفاهی صورت میگرفت و شخص مورد نظر هم این نقدها را معمولا یادداشت میکرد.
این منتقد ادبی درباره کسانی که در این نشستها شرکت میکردند، عنوان کرد: بسیاری از مترجمان و نویسندگان در این نشستهای هفتگی رفتوآمد داشتند. یکی از آنها احمد اخوت نویسنده و مترجم بود که برادر خانم من هم هست. حتا بعد از اینکه تصمیم به تعطیلی این نشستها گرفتم احمد قبول نکرد و به من گفت که اگر میخواهی از خانه بیرون برو و به هر صورتی که بود با اصرار احمد اخوت این نشستها ادامه پیدا کرد.
نویسنده «نامها و سایهها» درباره تاثیرپذیری احمد بیگدلی از دیگر نویسندگان دوره خود عنوان کرد: نمیتوانم شخص خاصی را اسم ببرم. یادم نمیآید که احمد بیگدلی از کسی به نام مقتدا اسم برده باشد . احمد بیگدلی کار خوب را دوست میداشت و از هر نویسندهای که میپسندید به کرات میخواند.
نویسنده «مشکل آقای فطانت» درباره بازخوردهای آثار احمد بیگدلی و نحوه برخورد منتقدان با آثار او توضیح داد: البته احمد بیگدلی مورد توجه چند نفری بود از جمله زاون قوکاسیان،منتقد فیلم و فیلمساز. احمد بیگدلی گاه به تصحیح و ویراستاری قوکاسیان میپرداخت.
وی افزود: همشهریان بیگدلی ارادت خاصی به بیگدلی داشتند و توجه جدی او را به داستان میستودند. این افراد گاهی او را در نشستهای هفتگی نیز همراهی میکردند.
محمدرحیم اخوت در انتها به ذکر خاطرهای از این نویسنده فقید پرداخت و گفت: یادم است زمانی برای تدریس داستاننویسی از سوی انجمن ادبی دانشکده شهرستان شهرکرد به عنوان استاد دعوت شد. بیگدلی هفتهای یک روز برای تدریس داستان میرفت. یک بار به شوخی به او گفتم که داستان چیزی نیست که آدم برود و آن را درس بدهد. بیگدلی به من گفت، ما در کلاسمان همان کاری را میکنیم که در نشست های خانه تو انجام میدهیم، داستان میخوانیم و بحث و نقد میکنیم. البته کسانی که در کلاسهای بیگدلی شرکت کردهاند او را استاد و معلم خود میدانستهاند و اذعان داشتند که از او بهره فراوان بردهاند.
احمد بیگدلی در اهواز و خطه خوزستان چشم به جهان گشود و بیشتر سالهای عمرش را در اصفهان گذراند. در 23 سالگی داستاننویسی را آغاز کرد و اولین داستانش را در مجله فردوسی به چاپ رساند. از سال 1351 به نمایشنامهنویسی روی آورد و چند نمایشنامه نوشت که با اجرای گروه تئاتر دزفول و به صورت تلهتئاتر در مرکز آبادان ضبط و از شبکه سراسری پخش شد. بیگدلی با نمایشنامه «دالو» که سال ۱۳۵۶در سومین جشنواره تئاتر شهرستانها در تهران به روی صحنه رفت به شهرت رسید. اما ذوق و علاقه او به داستاننویسی سبب شد که به کار نوشتن داستان بپردازد و در کنار آن به نوشتن نقد و مقالات در همین زمینه و سینما هم روی آورد.
این نویسنده و نمایشنامهنویس در سال ۱۳۵۶ به دانشکده هنرهای دراماتیک راه یافت اما در سال ۱۳۶۰ آن را رها کرد و به یزدانشهر در حاشیه نجف آباد، مهاجرت کرد؛ که تا پایان عمر به اتفاق خانوادهاش در آن زندگی میکرد.
او در سال 1385 برای کتاب «اندکی سایه» برنده بیستوچهارمین جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران شد که باعث شهرتش شد.
این نویسنده صاحبسبک در ۲۶شهریور ۱۳۹۳ در ۶۹ سالگی بر اثر سکته قلبی درگذشت.
نظر شما