کتاب «معنا، معرفت و دیگری در فلسفه دیویدسن» با مبنا قرار دادنِ مسئله اصلیِ فلسفه مدرن، یعنی نسبتِ سوژه با اُبژه، راه حلِ بدیعِ دیویدسن برای این معضل را که بر ایده «اینتر سوبژکتیویته» استوار است شرح و بسط میدهد.
این کتاب کندوکاوی فلسفی است، در سرچشمههای «معنا»، «معرفت» و نسبت این دو با «دیگری»، با تمرکز بر آثار دانلد دیویدسن، فیلسوف پراگماتیست ـ تحلیلی معاصر. بخش تالیفی این اثر از خاستگاه فلسفه وی یعنی «نظریه تفسیر» آغاز میشود و به بحث درباره آموزه «اینترسوبژکتیویته» خاتمه مییابد.
فصول مبانی نیز مواضع او در باب «صدق»، «عقلانیت»، «ذهن» و «باور» را ترسیم میکند. بخش ترجمه هم به مقایسه دیوید سن با سه فیلسوف شاخص اروپایی «هایدگر»، «گادامر» و «دریدا» میپردازد تا مبادی و غایات فلسفهاش وضوح بیشتری یابند. معرفت بدون بنیادهای متمایز، معانی بدون بازنمودهای ذهنی، صدق تعریفناپذیر، ذهن غیر آینهای، زبان به منزله «اندام ادراک گزارهای»، تفکر عاری از دوگانه شاکله ـ محتوا کثرتگرایی بدون نسبیگرایی، سوژه غیرخودمختار، مفاهمه زبانی فارغ از قراردادها و تاریخ فهم از مهمترین ایدههای فلسفی دیویدسن هستند که در این کتاب در مرکز توجه و تحلیل قرار دارند.
معرفت و دیگری در فلسفه دیویدسن، در دو بخشِ تألیف و ترجمه، به معرفیِ دانِلد دیویدسن، فیلسوف پراگماتیستـک تحلیلیِ معاصر میپردازد. در بخشِ تألیف، ایدههای کلیدیِ این فیلسوف به طور خاص در سه حوزه فلسفه زبان، فلسفه ذهن، و معرفتشناسی گزارش میشوند: نظریه شرایط صدقیِ معنا، آموزه «وحدتگراییِ غیرقاعدهمند»، و نفیِ دو ایده «شکّاکیت جهان شمول» و «چهارچوبهای مفهومیِ سنجش ناپذیر.»
این اثر همچنین با مبنا قرار دادنِ مسئله اصلیِ فلسفه مدرن، یعنی نسبتِ سوژه با اُبژه، راه حلِ بدیعِ دیویدسن برای این معضل را که بر ایده «اینتر سوبژکتیویته» استوار است شرح و بسط میدهد. اما در بخش ترجمه مقایسهای بین مواضع دیویدسن و آرای سه فیلسوف برجسته اروپایی ــ هایدگر، گادامر، و دریدا ــ صورت میگیرد.
نقشه مفهومی این نوشتار اجمالا بدین شرح است که در ابتدا بن مایه فلسفه دیویدسن یعنی «نظریه تفسیر» روایت و «موقعیت مفسر ریشهای» شرح داده میشود. در این فصل نحوه وامگیری فلسفه زبان دیویدسن از اندیشههای فرگه، تارسکی و کواین مورد تاکید قرار میگیرد.
در تشریح فرایند تفسیر، مفهومی فربه جلوهگر میشود که ستون فقرات نظریه تفسیر دیویدسن را دارد: اصل چریتی. فصل دوم بنیانهای اصل چریتی را در قالب نظریه عقلانیت توضیح میدهد و به واکاوی ویژگیهای تقلیل ناپذیر و حذف ناپذیر «امر ذهنی» میپردازد: کل گرایی، ویژگی استعدادی و هنجارمندی. در فصل سوم به طور کلی از باور به عنوان مبناییترین حالت شناختی و هسته مرکزی اندیشه سخن میرود: اول برداشت دیویدسن از رابطه بی واسطه باور و جهان و نقد وی بر واسطه افکنیهای بین این دو قلمرو تببین میشود: دوم با پرداختن به یک مساله شکاکانه کلاسیک پیوند درونی باور و صدق تحلیل میشود و دست آخر صدق حداکثری نظام باورها نشان داده میشود. فصل چهارم نیز در مقام فصل اصلی کتاب، تبیین کننده آموزه اینترسوبژکتیوتیه دیویدسن است.
ابتدا تلاش میشود از رهگذر تحلیل لایههای دیگری از مفهوم باور یعنی همبستگی باور با مفاهیمی مثل درک خطا و فهم ابژکتیویته، بنیاد بینا شخصی اندیشه توضیح داده شود. سپس سعی بر آن است که با ارائه نقد دیویدسن بر دیدگاههای رایج درباره سویه اجتماعی زبان برداشت بدیع وی از حیث اجتماعی زبان و نگرش اندام گونه وی به آن تبیین شود.
کتاب «معنا، معرفت و دیگری در فلسفه دیویدسن» اثر محمدرضا اسمخانی را مؤسسه انتشارات ققنوس با شمارگان 770 نسخه در 426 صفحه و به بهای 45 هزار تومان چاپ کرده است.
نظر شما