مهدی خانکه گفت: میتوان محسن وزیریمقدم را پیکاسوی ایران بدانیم، با تمام مشخصاتی که پیکاسو در عالم هنر پیاده کرد، وزیریمقدم در ایران این نقش را ایفا کرد.
او در ادامه افزود: وزیریمقدم بسیاری از ویژگیها و مشخصات خاصی که هنرمندان نوگرا دارا بودند را داشت. از این باب که یک شخصیت جنجالی داشت و روحیه ستیزهجو، روحیه نویاب و نوجو از مشخصات مهم اوست. او هنرمندی است که در ونیز جریانهای هنری نو را کار میکرد؛ در پایاننامه دکتریاش به موندریان، هنرمند فوقالعاده میپردازد و ساختارشکنیهایی که دارد. وزیریمقدم هنوز هم در ایتالیا برای استادهای موسسات هنری این کشور بهویژه شهر روم بسیار آشناست.
این پژوهشگر بیان کرد: محسن وزیریمقدم بهرغم اینکه از شاگردان استاد سنتگرایی مانند علیمحمد حیدریان بوده و از او تبعیت کرده و آموخته ولی جریانهای نوین برایش خیلی مهم و حرکت در آثار هنری برایش ارزشمند بود؛ مجسمههای چوبی که حرکت میکردند و از طریق یک لولا یا بست، به یک سمتی بسته شده بودند و باز و بسته میشدند و حرکت میکردند. به نوعی حرکت و جریانی شبیه آنچه که الکساندرکالدر مجسمهساز بزرگ غربی ایجاد کرد وزیریمقدم با ارتباطهای خودش ایجاد کرد. او در تصویرسازیهایش از اکثر رسانهها و مدیومهایی که در اطرافش بود بهره میبرد.
خانکه درباره مستندی که درباره وزیریمقدم ساخته شده است گفت: در مستندی که درباره او ساختهاند دیدم که در جایی اشاره کرد که: «من با شنها شروع کردم، با آنها بازی کردم و فرمهایی را خلق کردم و این ایده نوینی شد برای اینکه من بتوانم تصویرسازیهایی را خلق کنم.» هرچند ما در تاریخ جریانهای نوین کشورمان هنرمندان بزرگ و تاثیرگذاری مثل پرویز تناولی و حسین زندهرودی را داریم که سبکهای ایرانی-غربی ایجاد کردند؛ ولی به جرات میتوان گفت وزیریمقدم نگاهش به هنر و رسانه جدید یک نگاه کاملا غربی است و یک رسانه هنری کاملا مدرن در ایران پایهگذاری کرد.
این منتقد هنری ادامه داد: میتوانیم بگوییم آثاری که در ایران خلق کرده جزو خالصترین آثار هنری مدرن است که هنرمندان نوگرای مدرن هم کار کردند. وزیریمقدم همواره پایبندی خود را به جریان هنر نو و مدرن حفظ کرد؛ این جریان که هنرمند مدرن باید با ایده جدید و ایده نو مخاطب خود را درگیر کند و با مخاطب ارتباط برقرار کند، مهمترین شاخصهای است که هنر محسن وزیریمقدم به آن اختصاص دارد. هنر به مثابه ایده سرمنشا و الگوی اساسی است که محسن وزیری مقدم به آن میپردازد.
وی درباره تصویر سازی وزیریمقدم در کتب درسی گفت: در یک دوره حد فاصل دهه 40 تا 60، گرایش به استفاده از آثار هنرمندان بزرگ و متمایز مانند پرویز کلانتری، هادی هزاوهای، غلامحسین نامی و محسن وزیریمقدم زیاد شد. یعنی شما کتابهای هنرستان و کتابهای هنر را که ورق میزنید تصویرسازیشان توسط این هنرمندان انجام شده است. در آن دو دهه یک جریانی ایجاد شد که بتوانند از هنرمندان بزرگ استفاده کنند؛ ضمن این که کمیک استریپهایی که در غرب ایجاد شد و در مجلات مختلف کار میشد و غالبا توسط هنرمندان بزرگ هم اتفاق میافتاد، الگویی بود برای این که ما در سیستم تصویری خود از آن استفاده کنیم.
او در ادامه افزود: فراموش هم نکنیم که هنر تصوری و هنر نقاشی ما، یک هنر تصویرسازانه است؛ یعنی تصویرگر و نقاش ما شاهنامه را میخوانده و بر اساس آن خوانشی که داشته یک یا دو صفحه را تصویر سازی میکردند. هنرمندانی مانند محسن وزیریمقدم که تحت نظر استادانی چون علیمحمد حیدریان آموزش دیدهاند و بعدهم با واسطه از کمالالملک مشق میگرفتند. ارتباط روایت، داستان و تصویرسازی یک ارتباط پویایی بود. وزیری برای تصویرسازی کتابهای مدرسه دعوت میشود و این کار را انجام میدهد.
این پژوهشگر درباره نگاه وزیریمقدم بیان کرد: نگاه محسن وزیریمقدم در تصویرسازیهایش یک نگاه مینیمال است، یک نگاه آبستره (هنر انتزاعی) است که او سعی کرده با توجه به حفظ آن روایت و داستانی که تصویر سازی میکند نگاه مدرن خود را پیاده کند که بسیار جالب توجه است. زمانی که آثار تصویری وزیریمقدم را نگاه میکنید، یک نگاه خالص مدرن در آثارش میبینید که خیلی قابل تمایز با دیگر هنرمندان مدرن کشور است و قابل مقایسه با آثار تناولی و دیگران نیست.
مهدی خانکه در پایان گفت: محسن وزیری مقدم پیکاسوی ایرانی است. هادی هزاوهای از دوستان من زمانی که با وزیریمقدم هم دوره بود، در دورهای که این دو در ایتالیا بودند تمام مدارس هنری این کشور و اکثر مدارس بزرگ آن، محسن وزیریمقدم را میشناسند؛ به دلیل روحیه جنجالی و فوقالعادهای که در جریان مدرن بود و او هم داشت. میتوان محسن وزیری مقدم را پیکاسوی ایران دانست، با تمام مشخصاتی که پیکاسو در عالم هنر پیاده کرد، وزیریمقدم در ایران این نقش را ایفا کرد. او تنها هنرمند مدرن به معنای واقعی کلمه در تاریخ جریانهای نوگرای هنر ایران است.
نظر شما