برای بسیاری از نویسندگان نوشتن جملهای متفاوت در هر کتاب برای غریبهها کاری سخت است. چالشی که شاید نویسندگان هنگام نوشتن کتاب با آن روبهرو نشوند.
اما نوشتن سختترین کار نیست و نوشتن در کتاب برای مخاطبان کار دشوارتری است. گاهی از نویسندهها درخواست میشود تا کتابی را برای خوانندگان امضا کنند؛ اتفاقی که در زندگی نویسنده طبیعی است. فکر کردن درباره اینکه چه جملهای باید برای آن فرد نوشت سخت است.
بعضی نویسندگان فقط امضا میکنند. این دسته از نویسندگان را در اصطلاح «سرمست» میدانیم و باید در نظر داشت که اکثر نویسندگان به همین گروه تعلق دارند. دسته دیگری از نویسندگان هستند که سعی میکنند در کتاب جملات کوچکی مانند «امیدوارم لذت ببرید» مینویسند. این نویسندگان بسیار خوشبین هستند. دسته سوم از نویسندگان نام خریدار را مینویسند تا ارتباط نزدیکی بین خود و خواننده برقرار کنند. البته این کار برای نویسندگان کتاب کودک آسان نیست زیرا باید املای اسمهای عجیبی را، که این روزها پدر و مادرها برای برای فرزندشان انتخاب میکنند، یاد بگیرند.
گاهی نویسنده در حال خوردن شیرینی یا قهوه است یا در حال صحبت با فردی دیگر است که از او تقاضا میشود کتابی را مضا کنند. نویسنده باید در همه حال لبخند به لب داشته باشد و بداند کارش با تمام کردن کتاب و سپردنش به ناشر به پایان نمیرسد! باید صبور باشد و قتی در فستیوال، نمایشگاه، یا سخنرانی در کتابفروشی حضور مییابد با روی خوش با مخاطبانش برخورد کند.
اما بهتر است مخاطبان هم بدانند که قرار نیست به صرف خرید کتاب نویسنده برایتان لبخند بزند و زمان بیشتری را با شما سپری کند. لطفا کمی با نویسندگان بیچاره مهربانتر باشید، کمی صبوری به خرج دهید، و در هجی کردن اسمهای عجیب کمک کنید.
نظر شما