سومین نشست از سلسله نشستهای سعدیشناسی با عنوان «بر خوانِ سعدی» همزمان با عید مبارک غدیر، با سخنرانی کوروش کمالی سروستانی در آرامگاه سعدی برگزار شد.
در این نشست که با همکاری سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری فارس و مرکز سعدیشناسی توسط انجمن فرهنگ و ادب شیراز برگزار شد؛ کوروش کمالی ضمن پاسداشت جایگاه ارجمند امیر مومنان با اشعاری از سعدی در مدح علی (ع) آغاز کرد، به توصیف هشت باب از گلستان سعدی و ویژگیهای معنایی و پرداختی سعدی از هر یک از این بابها اشاره کرد و با بررسی برخی از حکایات این بابها جهان معنایی و رئالیسم سعدی را در گلستان و بازتاب آن در جهان معاصر مورد کنکاش قرار داد.
وی ضمن اشاره به ضرورت خواندن پیوسته متون کلاسیک به عنوان میراث معنوی و فرهنگی هر سرزمین درباره اهمیت گلستانخوانی گفت: سعدی؛ شاعری است که با وسعت نظر ما را آموخت تا فارغ از توفانهای هولناک، بیآنکه دربند جدال یکدیگر و یک پیکر باشیم؛ به گوهر بیندیشیم؛ او با آفرینش گلستان بر پایه اصل «سادهنويسي و ايجاز»، به خلق شخصيتهاي واقعي با همه فضيلتها و رذيلتها پرداخت. اهميت گلستان در زبان و ادب فارسي به گونهاي است كه سالها در كنار قرآن كريم در مكتبخانهها خوانده ميشد. گلستان كتاب آموزش زبان فارسي شد و در شبه قاره و آسيای ميانه و هر جا كه سخني از زبان فارسی بود، گلستان خوش ميدرخشيد و بدین ترتیب گلستان سفير زبان فارسي شد؛ چنانکه گلستان نخستين كتاب ادب فارسي است كه در سال 1634 ميلادي توسط آندره ريير فرانسوي ترجمه شد و در سال 1238 ه.ق كه اولين چاپخانه در شهر تبريز تاسيس شد، نخستين كتابي كه در ايران به چاپ رسيد، گلستان سعدي بود.
پس از آن نیز آوازه گلستان به ايران و سرزمين فارسي زبانان محدود نشد. در آلمان ، انگلیس، آمستردام و ... نیز این کتاب ترجمه شد و مورد اقبال قرار گرفت و چنان شد که ترجمه آثار سعدی به هر زبانی، بزرگي از آن ديار را به احترام و تكريم او واميداشت.
کوروش کمالی سروستانی
مدیر مرکز سعدیشناسی در ادامه افزود: آثار كلاسيك را نه به عنوان وظيفه يا از روي احترام، بلكه بايد از سر عشق خواند، چرا که اثر كلاسيك كتابي است كه جايگاه خود را در استمرار فرهنگي يافته است و هر بار بازخوانياش كشفي است همانند نخستين بار. از این رو خواندن كلاسيكهایی چون گلستان سعدی در جهان امروز سنتي پسنديده است. براي درك كلاسيكها بايد آثار اصلي را خواند. آثاري چون گلستان را. گلستان شامل يك ديباچه و هشت باب است. بابهايي كه هريك به فراخور حال، سخن گزیده و گویا و تازهای دارد . متني باز كه هركس به قدر همّت خويش از خوانش آن، خوشهاي ميچيند.
کوروش کمالی پس از بررسی برخی از حکایات هشت باب گلستان، در پایان نیز افزود: آنچه که رفت، گذری کوتاه بود از دّر گفتههای بسیار سعدی که به قدر همت خویش از آن بهره جستیم و خوشه چیدیم؛ اما آنچه که قابل تامل است، حدیث ناشناختگی مردمانمان از سعدی و آثار اوست. که خود نشان از آن دارد که ما از عهده رسالت خویش در قبال گنجینه ارزشمندی چون سعدی، به نیکی برنیامدهایم؛ او را چنان که سزاوار است با دلها آشنا نساختهایم و در جانها خوش ننشاندهایم؛ حدیث آرزومندیاش را در پویه سعادت مردمان و دلشادی جوانان، در گوش جانشان به فراست زمزمه ننمودهایم و از موسیقی دلنواز، نکته بینی هوش گستر، گنجینه واژگان ماندگارش سخن نراندهایم.
بر ماست که فضیلتهای اندیشه سعدی را بازشناسیم و مردمان را از آن آگاه کنیم تا بدانند که چگونه زیست اخلاقی، زیست دوستانه، زیست عاشقانه و مردممدارانه ، میتواند این سرزمین را گلستان کند.
حسین معصومی همدانی
در ادامه این نشست حسین معصومی همدانی، مترجم و پژوهشگر پیرامون زبان طنز سعدی سخنرانی کرد و ضمن بررسی برخی از ابیات طنزآمیز سعدی در بوستان گفت: طنز، از عناصر اصلی شعر و نثر سعدی است. سعدی این خصوصیت را «ظرافت» مینامد و میگوید که در سخن خود «داروی تلخ نصیحت به شهد ظرافت برآمیخته تا طبع ملول ایشان از دولت قبول محروم نماند».
وی در ادامه افزود: نگاه طنزآمیز سعدی به زندگی اجتماعی و هنجارها و هنجارگریزیهای اخلاقی بیشتر خود را در قالب عبارتهای موجز نشان میدهد که هر یک از آنها، با تصویری جاندار، تعارضی را که در رفتارهای فردی و اجتماعی ما هست برملا میکند. اما گاهی نیز او این کار را، نه از طریق یک عبارت یا تصویر واحد، بلکه با رشتهای از عبارات و تصاویر که هر یک بر تأثیر دیگری میافزاید انجام میدهد. یکی از بهترین و هنرمندانهترین نمونههای این گونه شگرد سعدی قطعهای است از باب هفتم بوستان که با این بیت آغاز میشود: «اگر در جهان از جهان رستهایست/در از خلق بر خویشتن بستهایست» و مضمون آن نکوهش عیبجویی و بدگویی از دیگران است .
همدانی ادامه داد: به نظر میآید که بهترین راه بیان این مضمون تکراری این باشد که عیبجویان را متوجه عیبهای خودشان بکنیم. این کاری است که سعدی در موارد دیگر میکند. در این قطعه بوستان، سعدی تعارض رفتار عیبجویان را در این نمیبیند که بدی دیگران را میبینند و بر بدی خود چشم میپوشند، بلکه از راه نقل موارد متعددی از عیب جوییهای مردم نشان میدهد که مردم در این کار تا آنجا پیش میروند که هر کاری که بکنیم از زخم زبان آنها در امان نمیمانیم. به دارا و ندار، اهل سفر و یکجانشین، ساده زیست و اهل تجمل، زشت و زیبا، خشمناک و بردبار، سخاوتمند و ناخن خشک، گشادهدست و صرفهجو، مردم گریز و مردم آمیز، به یکسان ایراد میگیرند، و در این میان نه تنها پروای اخلاق ندارند، بلکه باکی هم ندارند که در عیبجویی از ملاکهای متعارض استفاده کنند. مثلاً بر یکجانشین ایراد میگیرند که چرا از آغوش زن بیرون نمیرود و اهل سفر را ملامت میکنند که چرا خود را از شهر و دیار آواره کرده است؛ اگر کسی مقامی بیابد دهر دون پرور و فرومایه را مقصر میدانند و اگر از بالا به پایین بیاید شادی میکنند که چه خوب شد که آن خوشی ناخوشیای در پی داشت و او سزای گردنکشی خود را دید. تأثیر طنزآمیز این قطعه نه در تکتک تصاویر آن بلکه در توالی این تصاویر اغراق آمیز است که همه آنها در خدمت رساندن پیام اخلاقی سعدیاند.
نظر شما